/با نامزدهاي ادبيات داستاني جايزهي كتاب سال/1 "حبيب احمدزاده"؛ نويسندهاي با دو كتاب جنگي و دغدغهي ادبيات پايداري
حبيب احمدزاده امسال با رمان «شطرنج با ماشين قيامت»، بههمراه اميرحسن چهلتن، هوشنگ مرادي كرماني و احمد بيگدلي نامزد دريافت بيستوچهارمين دورهي جايزهي كتاب سال جمهوري اسلامي ايران است.
بهگزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، احمدزاده در مجموعهي داستان «داستانهاي شهر جنگي» و رماني كه تا كنون منتشر كرده، از جنگ نوشته است.
بهاعتقاد او، ادبيات داستاني ما بيش از هر چيز، از ادا درآوردن برخي نويسندگان رنج ميبرد.
اين داستاننويس در اينباره ميگويد: يك نسخهي تكراري را پيش رويمان ميگذاريم و از رويش كپي برميداريم، يا بهعبارت ديگر اگر قرار است عدهاي آه بكشند و بنويسند، 20 سال تمام ادبيات مملكت ايران آه ميكشد. يا اگر كسي در عشق شكست ميخورد، بقيه هم از روي آن كپي ميزنند. هيچكس تجربههاي واقعي خودش را به قلم نميآورد، چون خيليهايمان تجربهي واقعي نداريم، يعني حس ميكنيم تجربياتمان آنقدر محدود و ملالآور است كه نميتوانيم سراغشان برويم.
او يادآور ميشود: اگر صادق هدايت برخي فيلمها را در پاريس نميديد يا در اين گذار بين مدرنيته و سنت گير نكرده بود، نميتوانست «بوف كور» را بنويسد و ما هم همه هنوز بعد از 50 – 60 سال، «بوف كور» نهايت رماننويسيمان و آمال روشنفكريمان است.
احمدزاده دربارهي محفلگرايي و فقدان جوانمردي در ادبيات امروز نيز معتقد است: چون در محفلهاي روشنفكرنمايي كه متأسفانه بيشترشان هم ادبي نيستند، شركت نميكنم و فكر نميكنم كه نويسنده بودن يعني اينكه داراي خيلي از اين بيصفتيها باشيم و يا براي نويسنده شدن اخلاقيات را كنار بگذاريم، نميتوانم دقيق در اينباره بگويم. از اين دوستان بهاصطلاح هنرمند پرسشي دارم كه چرا ما بايد براي جامعهي هنرمند يك طبقه و كاست درست كنيم، به اين شكل كه او مجاز به هر سلوكي باشد و بهعنوان يك هنرمند هر نوع عمل خلافي را براي خودش مجاز بداند و آيا با اين كار حق نميدهيم كه يك سياستمدار هم براي خودش يك كاست درست كند؟
او تاكيد دارد: امروز مشكل جامعه همين است كه هر گروهي آمده براي خودش يك كاست درست و حقوق ويژهاي را براي خودش تعريف كرده است. اينطور نيست؛ اگر چيزي بد است، براي همه بد است و اگر خوب است، براي همه است. اين يكي از مشكلات بزرگ جامعهي هنرمند روشنفكرنماي ماست كه ادبيات را هم شامل ميشود. روي من هم با بزرگان نيست. كليت بحث را ميگويم. جوي راه افتاده به اين شكل كه مثلا به مواد مخدر روي آورده و اداي نويسندگي درميآوريم. ازسوي ديگر، متأسفانه ما در دنياي مجازي هنر در تمام عرصهها مسائلي از قبيل رادمردي و فداكاريها را ميبينيم، ولي خيلي از دوستان هنرمند مدعي هرگز در دنياي واقعي بدين شعارها پايبند نيستند؛ چرا، چون ميخواهيم ادا درآوريم و بدين خاطر است كه ظاهر آثار گاهي از روحمان بزرگتر ميشوند و گاهي بهخاطر يك اثر حتا ميخواهيم همديگر را تكهپاره كنيم. مولوي هيچگاه سرچشمهي ذوقش خشك نميشود، حتا اگر همه بروند و از روي مثنوياش تقليد كنند. كساني ميترسند، كه با نوشتن يك يا دو داستان، تكراري ميشوند.
احمدزاده دربارهي خواندن داستانهاي امروز و اينكه چقدر از آنها را داراي درد واقعي جامعه ميبيند، ميگويد: بيشتر تاريخ ميخوانم و آثار داستاني را پراكنده مطالعه ميكنم. واقعا داستان خوب پيدا كردن خيلي سخت شده است؛ داستاني كه مجذوب كند. چون ما با دنياي سينما، فيلم و ماهواره سر و كار پيدا كردهايم؛ اما چقدر در جريان زندگي واقعي بودهايم، چقدر نويسندگانمان رفتهاند و در دل حادثهها حاضر شدهاند و حسها را درون خود بردهاند؟
او در ادامه متذكر ميشود: چون خيلي از موضوعاتي كه آنها تجربه ميكنند، از روي تجربهها و تصاوير دوبعدي سينما يا يكبعدي كتاب است و اينها تجربههاي عمدهي نويسندگانمان شده است، كه چون خودشان حضور مستقيم نداشتهاند، پس سنتزي صورت نميگيرد. نويسندگان ما بايد درد واقعي داشته باشند و خيلي راحت بگويم، بيشتر ما نويسندگان بيدرديم و اداي آدمهاي دردمند را درميآوريم. در فيلمهايمان هم همين است.
او همچنين دربارهي ادبيات جنگ معتقد است: بزرگترين مشكل ادبيات پايداري اين است كه بسياري از مسؤولان امر ما نفهميدهاند دفاع مقدس يعني چه! كساني كه معتقدند ما رمان جنگ نداشتهايم، يا هيچيك از كتابها را نخواندهاند يا نظر متعالياي دارند و گمان ميكنند چيزهايي كه در اين زمينه نوشته شده، به اصل واقعه نزديك نشده است.
بهگزارش ايسنا، حبيب احمدزاده بهجز دو كتاب داستانياش، تحقيق فيلم «گفتوگو با سايه» (درباره صادق هدايت) به كارگرداني خسرو سينايي را نيز برعهده داشته است، كه چندي پيش از انتشار آن بهشكل كتاب خبر داد.
همچنين «شطرنج با ماشين قيامت» او كه برگزيدهي جايزهي ادبي اصفهان شد و جزو نامزدهاي نهايي جايزهي نويسندگان و منتقدان مطبوعات بود، توسط پال اسپراكمن ـ مترجم آمريكايي ـ كه «سفر به گراي 270درجه»ي احمد دهقان را به انگليسي ترجمه كرده، در حال ترجمه است.
احمدزاده متولد 28 مهرماه سال 1343 در آبادان است. از فعاليتهاي او در زمينهي سينما نيز اين موارد بهچشم ميخورند: مشاور كارگردان در "برج مينو" (1374) و مشاور فيلمنامه در "آژانس شيشهيي" (1376) با كارگرداني ابراهيم حاتميكيا، و همچنين نويسنده در "روايت سهگانه" (اپيزود اول، "يك آرزوي كوچك" با كارگرداني پرويز شيخطادي و اپيزود دوم، "شوخيهاي خدا" با كارگرداني عبدالحسين برزيده/1382).
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات