** جمشيد مشايخي گفت: به گمانم مجموعهي «آخرين گناه» آخرين حضورم مقابل دوربين باشد.
بازيگر نقش دكتر اكرمي در سريال «آخرين گناه» در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران، دربارهي قبول ايفاي اين نقش اظهار كرده بود: يك اشاره ممكن است مسير زندگي فرد را عوض كند و در رابطهي قبول اين نقش از سوي من نيز، چنين اتفاقي افتاد. دنياي افراد صاحب كرامت، وادي عجيبي است. من به عنوان بازيگر نقش با چنين ويژگي بايد علاوه بر خواندن متون مربوط به اين افراد، نزد اشخاص برخوردار از شناخت بيشتر در اين زمينه شاگردي كنم. اين نقش تمام ذهن مرا مشغول كرده است به گونهاي كه برخي شبها از خواب بر ميخيزيم مشغول كتاب خواندن براي شناخت بيشتر نقش ميشوم.
**مينا لاكاني گفت: براي نخستين بار پس از سالها يك نقش منفي در مجموعهي «آخرين گناه» بازي ميكنم كه شخصيت دو گانهاش، از مهمترين ويژگيهاي اوست.
اين بازيگر در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، افزود: رويا شخصيتي خاكستري است و شرايط او را به سمت بد شدن سوق ميدهد. با اين وجود گاهي اوقات بسيار مثبت و برخي مواقع منفي است. با اين وجود حتي در سياهي هم كورسويي از روشنايي را در او ميتوان يافت.
وي اضافه كرد: در آغاز تصويربرداري اين مجموعه مانند كارهاي ديگرم، دلواپسي از جهت نماياندن پيچيدگيهاي نقش داشتم؛ چرا كه «رويا» فراز و فرودهاي زيادي داشت. ولي در ادامه اين نگراني كمتر شده است. چرا كه مانند مجموعهي «روزهاي اعتراض» با نويسندهها در ارتباط هستيم و براي رسيدن به ديدگاهي مشترك با كارگردان مشورت ميكنيم.
لاكاني دربارهي تاثير استفاده از تروكاژهاي رايانهاي(جلوههاي ويژه) در بازي بازيگر گفت:هنرپيشهها بايد جنس بازي خود را با تروكاژ هماهنگ كند. چرا كه در صورت بيتوجهي به اين تكنيك رايانهاي، نقش آفريني باورپذيري را نميتواند ارايه دهد.
وي در ادامه اظهار كرد: اطلاع بازيگر از فضاي تروكاژي كه قرار است در مراحل فني به سريال اضافه شود، به او در بازي درست ياري ميدهد.
اين بازيگر اضافه كرد: بازيگران «آخرين گناه» كاملا با اين فضا آشنا شدهاند؛ چرا كه فيلمنامه را خواندهاند و با تبادل نظرهاي صورت گرفته، به انديشههاي سهيليزاده - كارگردان اين سريال - آگاهي پيدا كردهاند.
وي در ادامه دربارهي تاثير بازيگر نقش مقابل گفت: بازيگراني موفق هستند كه به هنرپيشگان مقابل خود كمك كنند. چون عملكرد درست بازيگران مقابل، موجب بازي بهتر هنرپيشه ميشود.
لاكاني در پايان گفت: برخي از بازيگران دچار اين توهم هستند كه بايد تنها خود ديده شوند و سعي ميكنند به اصطلاح «بازي هنر پيشهي مقابلشان را بخورند».
** علي دهكردي گفت: ايفاي نقش يك روحاني واقعي، كار بسيار مشكلي است؛ چرا كه علاوه بر نمايش وجود بيروني و شغلي او، بايد به گونهاي باورپذير چنين نقشهايي ايفا شود، چون مردم با اين قشر آشنايي دارند.
اين بازيگر كه در سريال «آخرين گناه» نقش «شيخ صدوق» را بازي ميكند در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) افزود: در اين مجموعه تلاش شده است كه چه در نگارش متن و چه در بازي، اين موارد مورد توجه قرار گيرد تا وجود دروني و بيروني اين شخصيت را مخاطب باور كند.
وي دربارهي راههاي رسيدن به نقش گفت: معمولا پيش از هر كاري خود را موظف به باور كردن نقش ميكنم؛ چرا كه اگر بازيگر، نقش را باور نكند، با استفاده از ساير تكنيكهاي بازيگري نيز نميتواند به آن نزديك شود.
دهكردي اضافه كرد: سعي ميكنم كه ديالوگهاي نقش را كاملا درك و باور كنم. در مرحلهي بعد سراغ شيوههاي نزديك شده به نقش، چون از درون به بيرون و از بيرون به درون نقش فكر ميكنم.
وي در زمينهي راههاي طي كردن براي رسيدن به «نقش شيخ صدق» اظهار كرد: سعي كردم تصورات خودم را با اين موارد، منطبق كنم كه اين نقش ما يك روحاني خالص و درستكار است. او نه خيلي در آسمان سير ميكند و نه خيلي به زمين چسبيده است. «شيخ صدوق» روي زمين گام بر ميدارد و تعريق جامع و كاملي از اعتقادات خود دارد.
اين بازيگر در پاسخ به پرسش ايسنا دربارهي تاثير نقش مقابل بر بازي هنرپيشه، تاكيد كرد: بازيگران اگر در يك فيلم سينمايي يا مجموعه، يكديگر را باور نكنند، ابدا حاصل كار آنها براي تماشاگر باور پذير نميشود، بنابراين نقش مقابل اهميت انكار ناپذيري دارد.
وي در ادامه اظهار كرد: تصور حضور يك بازيگر پيشكسوت مانند جمشيد مشايخي در «آخرين گناه»، موجب ميشود كه حتي اگر با او بازي رودررو نداشته باشم، خود را ناخودآگاه در كنار ايشان حس كنيم بنابراين خودم را موظف ميدانم كه تمام تلاش خود را انجام دهم و به جايگاه ارزشي و حرمت حرفهيي او احترام بگذارم.
دهكردي دربارهي به كارگيري جلوه هاي ويژه در اين سريال گفت: در نگاه كلي، فيلمسازي و سينما يك تروكاژ بزرگ است؛ به گونهاي كه همهي واقعيت زندگي، تروكاژ و تبديل به فيلم يا سريال ميشود.
وي افزود: هيچ بخشي از فيلم يا سريال واقعيت مطلق نيست. بلكه واقعيت است كه به وسيلهي فناوري رسانهاي به اثري تصويري تبديل ميشود. در اين مجموعه از تروكاژهايي جريان فيلمنامه استفاده ميشود كه با تغيير دادن چهرهها و فضاها همراه است. بنابراين بازيگر نيز بايد واكنشهاي منطقي و درستي را در چنين سكانسها از خود بروز دهد.
اين بازيگر در پايان دربارهي نقش شيخ صدوق اضافه كرد: او يك روحاني كاملا با هويت و مستقل است و حضور او در اين مجموعه در جهت ايجاد جرياني مثبت و استفاده از توانمنديهاي ويژهاش براي حل مشكلات است.
** حميدرضا پگاه گفت: با توجه به اين كه ميدانيم، هر سال ايامي چون محرم، ماه مبارك رمضان و دهه فجر را در پيش رو داريم و كارهاي نمايشي بايد براي اين زمان بسازيم پس چرا زودتر براي ساخت برنامههاي مناسبتي اقدام نكنيم.
اين بازيگر كه در مجموعه "آخرين گناه" نقش آفريني ميكند، در گفت و گو باخبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، افزود: اگر مدت زمان كافي در اختيار سازندگان برنامههاي مناسبتي قرار گيرد، آنها با فراغ بال بيشتري ميتوانند كار كنند و اين امر بر كيفيت آثار، تاثير مثبتي ميگذارد.
وي دربارهي تاثير كامل نبودن فيلمنامهي سريالهاي مناسبتي بر بازي بازيگر تصريح كرد: براي نقش آفريني در مجموعهي "آخرين گناه" 10 قسمت از اين اثر را به من دادند و اكنون به مرور متن به دست بازيگران ميرسد اين گونه كاركردن، ريسكي است كه در ايفاي نقش در سريالهاي مناسبتي بايد آن را پذيرفت.
پگاه اضافه كرد: كليت نقش خود در "آخرين گناه" برايم گفته شد. ولي از جزئيات و ديالوگهاي آن در سكانسهاي مختلف اطلاعي نداشتم، البته تمام تلاش خود را براي ايفاي درست نقش انجام دادم.
اين بازيگر دربارهي نقش خود در مجموعهي "آخرين گناه" گفت: نقش فرهاد مودت را بازي ميكنم كه كرامت "دكتر اكرمي" به او منتقل ميشود و ماجراهايي براي فرهاد اتفاق ميافتد.
وي در ادامه در توضيح تاثير استفاده از ترفندهاي سينمايي (تروكاژ) برنقش آفريني بازيگر اظهار كرد: يك بخش اساسي از بازيگري، تخيل است و بازيگر بايد تخيل كند و خود را در موقعيت قرار دهد به عنوان نمونه اتاقي را به او نشان ميدهند و به او ميگويند كه اين جا مطب توست و بايد هنرپيشه آن جا را مطب خود تلقي كند.
پگاه افزود: بازيگر هنگام به كارگيري جلوههاي ويژه و ترفندهاي سينمايي نيز بايد تخيل كند، ولي تخيل او اين بار از جنسي است كه بعدا از سوي بيننده ديده ميشود.
وي دربارهي تاثير عملكرد بازيگر نقش مقابل برعملكرد هنر پيشه تاكيد كرد: تلاش براي خراب كردن بازيگر نقش مقابل براي بهتر ديده شدن غلط است. چرا كه به عنوان نمونه اگر هنر پيشهي مقابل،عكسالعمل اشتباهي از خود بروز دهد، بازي من نيز غلط ميشود.
بازيگر نقش فرهاد مودت در "آخرين گناه" تصريح كرد: دانستن بازيگر نقش مقابل براي من بسيار مهم است ولي مهمتر از آن اهميتي است كه او براي اثر قايل است. چرا كه هر چقدر بازيگر نقش مقابلم بهتر عمل كند، براي من نيز انگيزهي بيشتري ايجاد ميكند.
وي دربارهي عملكرد خود نسبت به بازيگر مقابلش گفت: تمام تلاش خود را براي بهتر شدن بازي او انجام ميدهم. به عنوان نمونه زماني كه آن هنر پيشه در نماي بستهاي بازي ميكند و من در كادر نيستم، خواهش ميكنم كه در مقابل او بياستم تا او بهتر بتواند بازي كند و در شرايط مشابه براي خودم نيز چنين درخواستي را از بازيگر نقش مقابلم ميكنم.
پگاه در پايان دربارهي استفاده از شيوههاي قراردادي براي گفتن ديالوگ هنگام ضبط نماهاي بسته اظهار كرد: به كارگيري اين كارممكن است كه باور پذيري كار لطمه وارد كند. در صورتي كه بده بستانهاي بازيگران بايد در بيايد،به همين علت، برخي از بازيگران حرفهيي اصرار دارند در پلاني كه در كادر بسته بازي است جلوي بازيگر بايستند تا به درستي بازي كند.
** محمد عمراني بازيگر آخرين گناه در تحليل نهايي سريال گفت : خيلي خوشحاليم كه ميبينيم يك تم مذهبي به شكل خيلي مدرن كار ميشود كارهايي كه طي سالهاي گذشته دربارة مسائل و مفاهيم مذهبي از سيما پخش ميشد خيلي كاربردي و قابل درك براي مردم نبود ، مردم آنها را در زندگي روزمره خود نميديدند در اجرا هم يك جور كهنگي وجود داشت ، اما شبكه دو ، طي چند سال گذشته يك بدعت جديدي گذاشت كه آن هم به مديريت هنري و ديد و نگاه دكتر پورحسين بر ميگردد ، كه خيلي خوب نياز مخاطب را شناخت و مسائل و مفاهيم مذهبي را وارد جريان روزمره و عادي زندگي مردم كرد .
وي درباره انتقادهايي كه به سريال ميشود گفت : چند وقت پيش متأسفانه روزنامه خود سازمان صدا و سيما را ديدم كه نقدي داشت با اين مضمون كه فرهاد مودت را با قيصر مقايسه كرده بود ، قيصر قانون گريز بود و خودش تصميم ميگيرد احقاق حقوق كند و حالا فرهاد مودت با اسلحه دست گرفتن جا پاي قيصر گذاشته است . براي من تعجب آور و تأسف آور بود كه روزنامهاي كه متعلق به سازمان خودمان است ، سردبيرش اجازه چنين قضاوتهاي عجولانه و سطحي را ميدهد .شما وقتي از يك مجموعه 30 قسمتي 10 تا 12 قسمت آن را ديدهايد و حتي نميدانيد قرار است چه اتفاقي بيفتد و چه نتيجهاي گرفته شود ، چگونه ميتوانيد به راحتي قضاوت كنيد و بعد كل كار را بكوبيد .
وي درباره علت رواج چنين انتقادهايي گفت : نقد در مملكت ما تعريف مشخصي ندارد . تعريف كنوني نقد يعني پنبه زني و يا پول گرفتن و امتياز گرفتن و در مقابل بهاي بيهوده به ديگران دادن . ما تعريف دقيق و درستي از نقد نميبينيم ، حتي در روزنامههاي تخصصي سينما هم نقد درست و حسابي نميبينيم . اينها كه هست ، اسمش نقد نيست .
محمد عمراني در خصوص داستان فيلم نامه هم گفت : من الان در كوران كار هستم ، فكر ميكنم بايد كمي با كار فاصله بگيرم تا بتوانم قضاوت كنم ، ولي به طور كلي وقتي طرح اوليه داستان را خواندم ، احساس كردم يك كار متفاوت و خوبي خواهد شد . و الان هم معتقدم اين يك كار كاملاً ايراني و موفق است و ما منتظريم يك نقد كارشناسانه و دقيق و عملي شويم تا نقاط ضعف و قوت كار را بفهميم .
** كارگردان «آخرين گناه» معتقد است تا به حال نقدي منتقدانه و درست و حسابي دربارهي اين مجموعه نشده است و بيشتر چيزهايي كه مطرح ميشود انتقاد و نقد نيست تخطئه كردن است، تخطئه هم كه كاري ندارد.
به گزارش سرويس تلويزيون ايسنا، حسين سهيليزاده گفت: ميتوان بهترين كارها را هم ديد و گفت، خوب كه چي؟ اما دوستان منتقد بيايند، اجزا كار را كنار هم بگذارند و كالبد شكافي دقيق و كارشناسانه كنند و بعد بگويند نقطه ضعف شما اين جا است، نه اين كه هنوز 2 ـ 3 قسمتي از كار بيشتر پخش نشده بود كه صداي اعتراضها و به اصطلاح نقدها بلند شد. شما جريان اين چند سال اخير سريالسازيها را ببينيد و بعد اتفاقي كه در اين سريال افتاده را ببينيد.
سهيلي زاده در پاسخ به اين پرسش كه مجموع كار را چگونه ارزيابي ميكنيد، گفت: «آخرين گناه» كار خاصي است، صحنهها و افكتهاي كامپيوتري كه دارد براي خود ما هم عرصه ناشناختهاي بود و خودمان هم كه ميخواستيم كار را شروع كنيم، كمي از كار و نتيجه آن ميترسيديم. ما وارد عرصه ناشناختهاي شديم.
با توجه به محدوديت فوقالعاده زماني كه داشتيم به نظرم مجموع كار ، كار خوبي شده. برخي صحنههاي كامپيوتري احتياج به يك هفته كار داشت كه ما مجبور شديم 24 ساعته جمع و جورش كنيم تا به پخش برسد.قطعاً خيلي از ايده آلها را به خاطر محدوديت زمان از دست داديم. ولي كليت كار در مقايسه با كارهايي كه پخش ميشود خيلي متفاوت است.
وي مدعي شد: ما در ايران كار ماورايي و مذهبي كه همراه با تكنيك باشد را تا به حال نداشتيم، ما براي نخستين بار تجربه كرديم و قطعاً مشكلاتي هم داريم.
اين كارگردان با اشاره به انتقاداتي مطرح ميشود، گفت: متأسفانه خيلي از دوستان ما در مقابل پديدههاي نو و جديدي كه براي اولين بار مطرح ميشود جبههگيري ميكنند. ما قطعاً نميخواستيم ترميناتور بسازيم، ولي ميخواستيم به يك تكنيك جديدي در كار تلويزيوني و حتي سينما برسيم. كاري كه تا به حال نه تنها در تلويزيون، حتي در سينما هم نديديم.
اين طبيعي است كه كاري كه براي اولين بار تجربه ميشود عيبي و نقصي هم داشته باشد، اما به نظرم به عنوان قدم اول، شروع خوب و موفقي بود و نبايد يكباره تمام كار را زير سؤال برد.
وي در پاسخ به اين پرسش كه خود شما عمدهترين نقطه ضعف كار را در چه ميبينيد، گفت: عمدهترين مشكل ما محدوديت زماني بود. اگر زمان داشتيم قطعاً كار بهتري ميساختيم. طرح خيلي دير تصويب شد و ما كار را از 20 تير شروع كرديم كه قطعاً خيلي محدوديت زماني داشتيم، هر چند اگر ميخواستيم كار معمولي و روتيني انجام دهيم و اين همه به جنبههاي تكنيكي كار نپردازيم، قطعاً كار تا به حال تمام شده بود.
سهيليزاده در خصوص اين شبهه كه ميگويند كار شباهت زيادي به «او يك فرشته بود» دارد حتماً در تيتراژ آغازين كار، گفت: تنها وجه مشترك ما با سريال «او يك فرشته بود» اين است كه هر دو از شبكه دو پخش شدند و مدير هر دو آقاي ميرميران بوده است. درباره تيتراژ هم، هر دو كار را آقاي ساسان توكلي ساختهاند، كسي هم كه از خودش تقليد نميكند.
آنهايي كه مدعياند بيايند و بگويند كجاي كار شبيه هم بوده، جلوههاي ويژهها و افكتهاي كامپيوتري كارها شبيه بوده و يا تم و داستان اصلي ماجرا. در «او يك فرشته بود» اصلاً حرفي از تجسم اعمال بود؟
**رحمان سيفي آزاد و اميد سهرابي نويسندگان فيلم نامه «آخرين گناه» هستند. كم و كيف كار و مراحل نگارش فيلمنامه را با رحمان سيفي آزاد در ميان گذاشتيم. آخرين گناه را شايد بتوان نخستين تجربه فيلمنامهنويسي سيفيآزاد دانست. او كه در «او يك فرشته بود» ناظر كيفي بود، امسال در عرصه نويسندگي خود را محك زده است.
به گزارش سرويس تلويزيون ايسنا، سيفيآزاد دربارهي سوژهي اين اثر و چشم برزخي در «آخرين گناه» گفت: سياستهاي شبكه دو بعد از دو سال تجربه موفق در « كمكم كن» و «او يك فرشته بود » همچنان بر ساخت سريالهايي با مفهوم ديني و مذهبي براي ماه رمضان بود. مديريت شبكه هم روي مفهوم تجسم اعمال تأكيد داشتند، اين كه به مخاطب بگوييم هر عملي كه انجام ميدهد يك اثر وضعي و تجسمي در زندگي مادي و يك اثري در زندگي اخروي خواهد داشت، از نظر مفاهيم ديني اين يك بحث فراموش شده محسوب ميشود . به نظرمان رسيد بهترين مدخل ورود به اين بحث و يكي از كراماتي كه خداوند به بندگان خاص خود داده است، همين چشم و نگاه خاص است. ما در عصر معاصر هم كساني را داشتيم كه قدرت تجسم اعمال آدمها را داشتند، ما بر اين اساس و با وام گرفتن از مفاهيم شريعت و مذهب وارد اين بحث شديم.
وي در پاسخ به اين پرسش كه چرا ورود به اين بحث را كمي ملموستر نكرديد، حالا صرفاً با يك اتفاق و يك پيوند قرنيه بايد اين اتفاق بيفتد؟ گفت: واقعاً با يك پيوند اين اتفاق نيفتاد، اگر صرفاً فقط بحث پيوند يك عضو مادي بود وارد حيطه فيلم علمي تخيلي ميشديم. اگر كار را دقيق ديده باشيد در پيش تيتراژ قسمت اول وقتي استاد دكتر مودت را به باغ ميبرد به او ميگويد كه تو آدمي هستي كه به واسطه كارهايي كه كردهاي ، مثلاً يتيم نوازي ، دعاي خير پدر و مادر و خدمت به خلق ، خداوند قدرت تهذيب نفس به تو داده ، و فرهاد مودت داستان ما در آستانة اين قدرت است ولي ما بايد از يك عضو نمايشي استفاده ميكرديم.
اين نويسنده دربارهي نقدهايي كه به ساختاري فيلم نامه مطرح است و اين كه به نظر ميرسد چفت و بست محكمي ندارد؟ گفت: بايد مصداقي صحبت كنيم. اگر چفت و بست كلي فيلم نامه دچار مشكل باشد، گروه توليد و كارگردان اصلاً نميتوانند كار كنند، اگر منطق اصلي درست نباشد، كارگردان هم نميتواند كار كند. جنس ساختاري اين فيلم نامه با روال معمولي و مرسوم سريال سازيهاي ما فرق ميكند. اگر مصداقي بحث شود، ميتوانم از تك تك سكانسهاي فيلم نامه دفاع كنم.
اما واقعيت اين است كه قضاوتها عجولانه است، تا كسي ساختار كلي يك اثر را نبيند، نميتواند درباره كل فيلمنامه و چفت و بست كلي كار نظر دهد. به خصوص در نوع معماگونه اين اثر. خيلي از گرهها و سؤالهايي كه بعد از دو سه قسمت مورد انتقاد قرار ميگيرد، به نظر ما صرفاً يك قضاوت عجولانه و فردي است.
وقتي شما كليت اثر و پايان ماجرا را نميدانيد چگونه ميتوانيد درباره اثر قضاوت درست و عادلانهاي داشته باشيد ، مثلاً يكي از منتقدان محترم به سرعت بعد از اسلحه به دست گرفتن دكتر مودت در جايي نوشت كه اين كار تقليدي از فيلم قيصر است، اصلاً اجازه نداد داستان كمي پيش برود و ببيند قرار است چه اتفاقي بيفتد. البته به نظر من قضاوتهاي زود هنگام و عجولانه هميشه موجب شرمندگي ميشود. فيلم نامه پيچ و خمهاي فراواني دارد. فيلم نامههاي عادي و جاري معمولي هيچ وقت با يك اتفاق و حادثه شروع نميشود، اتفاقاتي كه كم كم باز ميشود.
وي افزود: به نظر ما انتقاداتي كه تا به حال مطرح شده هميشه ناشي از قضاوتهاي زود هنگام است. متأسفانه كساني كه جديداً نقد مينويسند، غالباً كسانياند كه خيلي تخصصي در زمينه فيلمنامه نويسي و سينما و تلويزيون ندارند.
سيفي آزاد گفت: در نقد يك فيلم و يا اثر بايد حداقل الفباي فيلمنامه نويسي را دانست. ولي در ايران نقد به شدت سليقهگي شده است. تمام نقدهايي كه تا به حال خواندهام چه خوب و چه بد، همه ناشي از همان قضاوتهاي زود هنگام است و نقدي كه براي من نويسنده، كارآمد باشد و در توليد كارهاي بعديام مفيد و سازنده باشد، وجود نداشته و همه غير تخصصي و عجولانه نوشته شده است.
اين فيلمنامهنويس دربارهي بحثهايي كه دربارهي شباهت و وام گرفتگي داستان و ساختار «آخرين گناه» از «او يك فرشته بود» گفت: خوب به ياد دارم در سريال سال گذشته «او يك فرشته بود» در ابتدا به شدت مورد نقد آقايان بود و هر چه ناسزا و فضاحت بود نثار اين سريال ميكردند ، ولي وقتي در پايان با موفقيت روبرو شد، نظرها عوض شد و فراموش كردند كه چه انتقادات تند و تيزي ميكردند، اين خيلي بد است كه متخصصان و كارشناسان كه قرار است يك اثري را براي جامعه تبيين و تفهيم كنند، اين قدر دم دمي مزاج باشند و عقبتر از جريان اجتماعي باشند و به جاي اين كه جريان فكري جامعه را شكل دهند، خودشان را به سرعت با اين جريان عوض كنند.
وي افزود: شما بياييد و از اين منتقدين بپرسيد، كدام عناصر اين دو كار به هم شباهت دارد؟ حرفهاي كلي زدن بيشتر بيانگر بغض و كينه است تا منطق !
سيفيآزاد گفت: يك پديده عجيبي كه در هنر ايران وجود دارد همين است كه هر اثر نو و جديدي كه خلق ميشود چه در عرصه تصويري و چه تئاتر اول همه آن را ميكوبند، بعد كه مورد توجه مخاطبان قرار ميگيرد، نظرها عوض ميشود كه به نظر من اين خيلي زشت است.
اين نويسنده دربارهي اين كه از نگاه عام جريان داستان خيلي مصنوعي و ساختگي است و نميتوان با جريان داستان همذات پنداري كرد و يا حتي آن را لمس كرد ، يعني خيلي فراتر از جريان عادي و ملموس زندگي است گفت: هر اثري دو جنبه دارد، همذات پنداري در آثار دراماتيك وجود دارد. آنهايي كه ميخواهند تأثير حسي بگذارند دنبال صحنههاي عاطفي و احساسي و اشك و خنده هستند و فقط ميخواهند حس بيننده را تحت تأثير قرار دهند، ولي ما در اين اثر دنبال اين كار نبوديم . ما مدعي همذات پنداري با مخاطب هم نيستيم. هدف ما تعقل مخاطب است نه صرفاً حس او . حسي كه ناشي از تعقل بيننده باشد، ماندگار است. اما چيزي كه صرفاً احساس بيننده را تحريك كند، حسي زودگذر است آني شكل ميگيرد و بعد به سرعت از بين ميرود، ما با كمترين حس، تماشاچي را جلو ميبريم و موفق هم بودهايم، چون اگر او را درگير حس ميكرديم ، كمتر فكر ميكرد و اين ما را از هدفمان دور ميكند. ما ميخواستيم به تماشاچي تفهيم كنيم كه هر عملي كه انجام ميدهي يك شكلي دارد، كه براساس روايات ديني آن را به تصوير كشيديم.
سيفي آزاد اضافه كرد: يك شكل روتيني از بچگي در ذهن ما هست، اين كه غيبت مثل خوردن گوشت برادر مسلمان است، ولي همه ما غيبت ميكنيم بدون اين كه به قبح اين كار فكر كنيم؛ اما وقتي همين به تصوير كشيده ميشود، در ذهنها ماندگارتر ميشود.
من فكر ميكنم ما به هدفمان رسيدهايم. اين كه اين قدر تماشاچي را درگير كار كردهايم و براي مردم سؤال پيش آمده ، نشان ميدهد كه ما به جذب مخاطب رسيدهايم.
وي دربارهي نقدهايي كه به آخرين گناه ميشود گفت: به نظرم حضور اين آثار و انواع جديد كار، چه ما انجام بدهيم و چه گروه ديگري، يك مركبي است كه شامل حال بقيه هم خواهد شد. ما يك راه جديدي را باز كرديم كه ديگران هم ميتوانند از آن استفاده كنند.
ما مدعي نيستيم كه فيلم نامه كامل و بيعيبي نوشتهايم، ما منتظريم كارشناسان نقد درست و عملي كنند، نه اين نقدهاي سطحي، عجولانه و غير كارشناسانه.
اين نويسنده در پاسخ به اين كه ضعف كار را در كجا ميبيند؟ گفت: چون فاصله كمي از فيلم نامه داريم هر چه بگوييم شامل همان قضاوتهاي عجولانه ميشود و نميتواند قضاوت درستي باشد. ولي ميدانم اگر قطعاً براي نوشتن اين فيلم نامه يك سال وقت داشتيم كار بهتر و بي عيب و نقصتري ميشد و خيلي از آزمونهايي كه در حين اجرا رخ داد، ميتوانستيم قبلاً اصلاح كنيم و كار قرباني زمان نميشد. اما بايد وارد اين عرصه ميشديم و تجربه ميكرديم.
** نويسندهي سريال «آخرين گناه» گفت: نوشتن فيلمنامه در حين تصويربرداري بسيار سخت است، چرا كه بايد در حين نوشتن رج بزنيم.
اميد سهرابي كه به همراه رحمان سيفيآزاد نگارش فيلمنامهي «آخرين گناه» را برعهده دارد، در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) افزود: در اين شرايط مجبور هستيم كه برخي صحنهها را زودتر بنويسيم ولي همكاري با گروهي خوب، تحمل اين سختيها را آسان ميسازد.
وي در ادامه دربارهي نگارش فيلمنامه اين مجموعه گفت: با رحمان سيفيآزاد سر يك كار تلويزيوني آشنا شدم. سيفيآزاد ايدهاي داشت كه قرار بود به طرح تبديل شود، بنابراين با كمك يكديگر طرحي نوشتيم. پس از برگزاري جلساتي با سهيليزاده(كارگردان)، نگارش متن را آغاز كرديم كه بعد از پايان نوشتن 15قسمت، تصويربرداري آغاز شد.
اين نويسنده، «آخرين گناه» را مجموعهي خوبي توصيف و اظهار كرد: افرادي با سليقههاي متفاوت، براي ساخت اين اثر در كنار هم كار ميكنند. به عنوان نمونه سهيليزاده و حتي با رحمان سيفيآزاد سليقههاي متفاوتي داريم ولي تعامل خوبي با هم برقرار كردهايم.
گفتني است سهرابي از نمايشنامهنويسان نسل سوم است كه به گفتهي خودش هر روز مينويسد. او يك مجموعه داستان كوتاه آماده چاپ دارد و علاقه اصلياش داستاننويسي است.
به گزارش ايسنا، اين مجموعهي مناسبتي براي پخش در ماه رمضان ساخته شد و در داستان «آخرين گناه» ميبينيم كه افراد مشهوري در شهر كه مردم هر يك از آنها را به گناهي ميشناسند، به طرز مشكوكي كشته ميشوند.
انتهاي پيام
نظرات