• چهارشنبه / ۲۲ شهریور ۱۳۸۵ / ۰۹:۴۴
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8506-05965
  • خبرنگار : 71157

گفت‌وگو با كاميار عابدي؛ «شعر ديگر كارآيي گذشته را ندارد»

گفت‌وگو با كاميار عابدي؛
«شعر ديگر كارآيي گذشته را ندارد»

به اعتقاد كاميار عابدي، شعر ديگر كارآيي گذشته را در حوزه‌ي مسائل سياسي، اجتماعي و فرهنگي ندارد.

اين منتقد و پژوهشگر با حضور در خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، از روند از دست دادن سلطه‌ي شعر در جامعه‌ي ايران سخن گفت و همچنين در بخشي ديگر، به ارزيابي‌اش از نقدها و پژوهش‌هاي ادبي پرداخت.

جايگاه شعر و داستان

عابدي صحبت‌هايش را اين‌طور شروع كرد: با رواج رمان‌هاي تاريخي، و نيز نثر سياسي و اجتماعي از نيمه‌ي قرن نوزدهم به بعد، آفرينش شعري در ايران، به‌تدريج، بخش‌هايي از قلمروهاي بلامنازع خود را از دست داد. اما با بازسازي اين آفرينش از طريق مسائل سياسي و اجتماعي در دوره‌ي مشروطه و نيز با بهره‌يابي از تخيل و زبان جديد پس از شهريور 1320 اين موضوع البته تا حدي، ترميم شد. فضاي اسطوره‌يي و نمادين مبارزه عليه استبداد و استعمار هم به اين ترميم كمك كرد.

به‌اعتقاد او، دور شدن انسان معاصر ايراني از جهان اسطوره‌يي و نگاه نمادين به اجتماع و سياست و گره خوردن با نوعي واقع‌گرايي، كه اهميت نوشتن نثر را به نسبت سرودن شعر بالاتر مي‌برد، درخور انكار نيست.

جهان مدرن و شتاب‌ زندگي

وي در ادامه در توضيح بيش‌تر اين پرسش را مطرح كرد كه آيا كم‌رنگ شدن علاقه به آفرينش شعري جديد در ميان مخاطبان ادبي، و توجه بسيار عمده به نثر، نشانه‌ي قدم گذاشتن ما به جهاني مدرن‌تر و واقع‌بينانه‌تر است؛ يعني همان كاري كه غرب در سده‌هاي هيجدهم و نوزدهم آغاز كرد؟ و گفت: پاسخ به اين سؤال آسان نيست. اما دست كم مي‌توان گفت كه نشانه‌هايي از اين موضوع وجود دارد. به‌هر حال، بايد پذيرفت كه شعر حتا در ساده‌ترين شكل خود، باز به مجاز و تشبيه و استعاره متكي است؛ درحالي‌كه عنصر واقع‌گرايي و واقع‌نمايي حتا در شاعرانه‌ترين داستان‌ها هم خود را نشان مي‌دهد.

به‌گفته‌ي عابدي، شتاب انسان معاصر ايراني، مانند انسان معاصر جهان، و البته رشد فن‌آوري و ارتباطات، مانند حجابي در برابر درك شعر گذشته، به گونه‌ي عام، و آفرينش شعري ژرف و متعالي، به گونه‌ي خاص قرار گرفته است.

شعر و نگاه انساني

او در ادامه يادآور شد: در دوره‌ي پس از انقلاب، در اغلب گرايش‌هاي شعري، مرز ميان شعر و نثر برداشته شد. اين موضوع خود نشان از اهميت نثر در دهه‌هاي اخير دارد؛ اما در همان حال، اين نكته سبب شد كه شعر بخش عمده‌اي از قلمروهاي خود را در زمينه‌هاي موسيقيايي و آوايي از دست بدهد. به نظر مي‌رسد كه زبان آهنگين فارسي، تاب تحمل اين همه بي‌توجهي به موسيقي را نداشته باشد يا كم‌تر داشته باشد.

موضوع ديگر مورد اشاره هم به اين صورت مطرح شد: شعر جز در برخي حوزه‌هاي تركيبي با هنرهاي ديگر، مانند ترانه‌سازي و تصنيف‌پردازي يا سروده‌هايي كه توانايي تبديل شدن به كلام موسيقي را دارد، از كاركردهاي سياسي و اجتماعي به‌شدت فاصله گرفته است. البته شعر مي‌تواند از كاركردهاي سياسي و اجتماعي فاصله بگيرد، اما آيا مي‌تواند از انسان و نگاه انساني هم فاصله بگيرد و صرفا به اشيا اكتفا كند؟

شعر و درون‌گرايي

به‌گفته‌ي عابدي، شعر اين سال‌ها، جز در برخي دوره‌هاي كوتاه، مانند دوره‌ي جنگ عراق با ايران، به‌تدريج به‌سوي درون‌گرايي‌هاي بسيار گسترده، انديشه‌هاي انتزاعي، كم‌رنگ شدن حضور انسان و مسائل انساني، و به‌طريق اولا، حذف تدريجي بازتاب‌هاي سياسي و اجتماعي پيش‌ رفت و با وجود نگارش تفسيرها و تحليل‌هاي ادبي بسيار زياد بر دسته‌اي از اين آثار، اين نوع شعر، مخاطبان بسيار بسيار اندكي يافت و برخي از اين شعرها، به‌سرعت، به فراموشي سپرده شدند.

او در عين حال اين مسأله را متذكر شد كه با شعر به عمل‌گرايي سياسي و اجتماعي نظر داشتن يك مسأله است و با شعر به جهاني انساني‌تر و زيباتر چشم داشتن، مسأله‌اي ديگر، و در توضيح بيش‌تر گفت: نمي‌توان به بهانه‌ي آن يك، اين يك را هم محكوم كرد. به‌هر حال، اگر شاعري، مستقيم يا نامستقيم، به آرماني فرهنگي در شعر نينديشد، مشكل بتواند بر غناي زبان بيفزايد، زيرا شاعر «انسان» است و نمي‌تواند از «‌خود» دوري كند.

ايران هم مثل ديگر جاها

از نظر اين پژوهشگر، اتفاق‌هايي كه در آفرينش شعري در دو دهه‌ي پاياني قرن گذشته در كشور ما رخ داد، ظاهرا در ديگر كشورهاي جهان در حال رشد هم رخ داده است. در جهان عرب‌زبان هم موقعيتي نظير موقعيت ايران وجود دارد، و گفته مي‌شود كه شاعراني مانند ادونيس كه در سنين بالاي هفتاد‌اند، آخرين گويندگان برجسته در اين زبان محسوب مي‌شوند.

دشواري بازگشت به سيطره‌ي گذشته‌ي شعر

كاميار عابدي سپس تصريح كرد: به‌هر حال يك نكته را بايد پذيرفت؛ آفرينش شعر، ديگر اولويت نخست در خلاقيت ادبي ايرانيان محسوب نمي‌شود. درواقع، شايد بتوان تصور كرد كه يك دوره‌ي گذار بسيار پراهميت در شعر فارسي به‌وجود آمده است. آيا ما دوباره به دوره‌هايي پرشكوه در شعر بازخواهيم گشت يا آن‌كه مانند بقيه‌ي جهان مدرن، آفرينش شعري، همچنان در حاشيه خواهد ماند؟ بازگشت سيطره‌ي كلاسيك و حتا سيطره‌ي قرن بيستمي شعر فارسي در ذهنيت ايراني دهه‌هاي آينده بسيار دشوار جلوه مي‌كند؛ مگر اين‌كه وضعيت جهان از آن‌چه اكنون در حوزه‌ي فن‌آوري و ارتباطات اتفاق مي‌افتد، فراتر رود.

هنوز شعر سال‌هاي دور خواننده دارد

او در ادامه با اشاره به مخاطبان شعر گفت: بايد اين واقعيت را پذيرفت كه در ميانه‌ي سال‌هاي 1357-1320 به‌تدريج، مخاطبان فرهيخته و متوسط مدرن در شعر فارسي شكل گرفتند و اين‌ها در رواج و گسترش شعر جديد نقش بسيار عمده‌اي داشتند. پس از آن، اين مخاطبان فرهيخته و متوسط مدرن، نسبت به شعر دو دهه‌ي 1370 - 1360 وفادار نماندند و بدبختانه، علاقه و اعتماد خود را نسبت به اغلب جريان‌ها و چهره‌هاي شعري‌، با چند استثنا، از دست دادند.

وي افزود: من بسيار كم ديده‌ام معلم و پزشك و مهندس و كارمند و كارشناس و تحصيل‌كرده‌اي كه شعر اين سال‌ها را بخواند يا دست كم، با آن همدلي وسيع نشان دهد. اغلب شعرخوانان ترجيح مي‌دهند كه به آثار سال‌هاي دور مراجعه كنند و تعداد كساني كه شعر اين سال‌ها را با علاقه خوانده‌اند و خود، شاعر نبوده‌اند، متأسفانه بسيار اندك است.

به‌اعتقاد عابدي، بايد به اين موضوع انديشيد و بسيار هم انديشيد؛ چون به‌هر حال، جهان بدون شعر، جهاني بسيار مغموم، تلخ و بي‌آرزوست و انسان‌ها - بويژه فرهيختگان - نبايد خود را از شعر محروم دارند.

مگر مي‌شود گفت نقد ادبي نداريم؟!

بخش ديگري از گفت‌وگوي عابدي با ايسنا به نقد و پژوهش ادبي اختصاص داشت. او در اين زمينه عنوان كرد: برخي از شاعران و نويسندگان در گفت‌وگوهاي‌شان، به‌صراحت، تأكيد مي‌كنند كه ما نقد ادبي نداريم. به اين دوستان بايد گفت كه نقد ادبي، برخلاف آفرينش ادبي، نمي‌تواند خوانندگان گسترده داشته باشد و وجودش وابسته و منوط است به نهادهاي فرهنگي، مانند دانشگاه و روزنامه‌ها و مجله‌ها. وقتي دانشگاه‌هاي ما درهايش را به‌روي منتقدان ادبي بسته است و هر چند وقت يك‌بار شاهد تولد و مرگ روزنامه يا مجله‌اي هستيم، چه انتظاري مي‌توان از نقد ادبي داشت؟ با اين همه، تلاش‌هاي فردي گسترده يا نيمه‌گسترده كه از دوره‌ي قاجار و با قلم فتحعلي آخوندزاده در نقد ادبي جديد آغاز شد و به‌هر حال، كتاب‌ها و مقاله‌هاي زيادي را در اين حوزه پديد آورده، مي‌توان فراموش كرد؟

مرزهاي كاذب نقد و پژوهش در ايران

وي مرزهاي نقد و پژوهش را در ايران، كلا و كاملا، مصنوعي و كاذب مي‌داند و اعتقاد دارد نقدي كه بر اساس پژوهش نباشد، نمي‌تواند به‌معناي واقعي كلمه نقد شمرده شود و پژوهشي را هم كه در آن نقدي وجود نداشته باشد، نمي‌توان پژوهشي واقعي دانست. پژوهشگر نمي‌تواند از قدرت خلاقيت و توانايي تفكر تهي باشد و منتقد هم نمي‌تواند از كاوش و مطالعه‌ي دقيق شانه خالي كند. اگر اين شرايط وجود نداشته باشد، حاصل كار مغشوش خواهد بود و نتيجه‌اش، كتاب‌سازي و مقاله‌سازي.

نقد و پژوهش در دانشگاه

عابدي درباره‌ي عملكرد دانشگاه‌ها در اين زمينه خاطرنشان كرد: اگر دانشگاه‌هاي ما بخواهند در زمينه‌ي نقد و پژوهش ادبيات معاصر كار عمده‌اي انجام دهند و تحولي اساسي ايجاد كنند، چاره‌اي جز درپيش گرفتن فعاليت و مطالعه‌ي تخصصي ندارند. نمي‌توان هم مباني عرفان و تصوف، هم "مثنوي" مولانا، هم حافظ و هم منوچهري دامغاني تدريس كرد و درباره‌ي آنان كتاب و مقاله نوشت و هم به ادبيات معاصر پرداخت. اين كار در هيچ كجاي جهان سابقه ندارد و اگر هم سابقه دارد، به حاصلي درخور توجه منجر نشده است.

او در همين زمينه با اشاره به راه‌اندازي دوره‌ي كارشناسي ادبيات داستاني در دانشگاه تربيت معلم كرج در سال گذشته، گفت: اين خبر بسيار خوشحال‌كننده بود؛ اما اين پرسش براي من مطرح شد كه چرا دوره‌ي كارشناسي ادبيات معاصر نگذاشته‌اند؟ چون به طبع در اين صورت، داستان و شعر و پژوهش و نقد و نظريه‌ي ادبي و حتا نمايش‌نامه‌نويسي و نثر روزنامه‌نگارانه را هم مي‌توان در اين رشته جاي داد و ضرورت اين كار، بيش از پرداختن به ادبيات داستاني صرف است.

نگاه بيروني به شعر 

عابدي در بخش پاياني اين گفت‌وگو يادآور شد: ممكن است نگاه من به شعر در كتاب‌ها و مقاله‌ها و نظرهايم از نظر عده‌اي نگاهي سرد و بي‌روح جلوه كند و برخي انتقادهايم از روند شعر معاصر نيز، و نه از شاعران معاصر، كه اغلب، همان پرداختن‌شان به «شعر» در چنين دوره‌ي عجيب و «ناشعري» بسيار پراهميت است؛ تا چه رسد به لحظه‌هاي معنوي خجسته‌اي كه ما با برخي از شعرها و حتا سطرهاي‌شان داريم. درواقع، بايد بگويم كه نگاه من به شعر، نگاهي بيروني است،‌ چون شاعر نيستم. درحالي‌كه بيش‌تر كساني كه دارند درباره‌ي شعر مي‌انديشند و مي‌نويسند، خود شاعرند يا دستي در شعرگويي دارند و نگاهشان بيش‌تر دروني است.

به‌اعتقاد او، به‌نظر مي‌رسد كه در جامعه‌ي ادبي ما بايد هر دو نگاه دروني و بيروني، هم‌زمان حضور داشته باشند كه حتا نگاه بيروني به شعر در كشور ما بسيار اندك هم است.

آثاري كه تاكنون از كاميار عابدي منتشر شده‌اند، عبارت‌اند از: "از مصاحبت آفتاب" (درباره‌ي سهراب سپهري)، "به‌ياد ميهن" (درباره‌ي ملك‌الشعراي بهار)، "در زلال شعر" ( درباره‌ي ه. ا. سايه)، "تنهاتر از يك برگ" (درباره‌ي شعر فروغ فرخزاد + برگزيده‌ي اشعار)، "تپش سايه‌ي دولت" (درباره‌ي زندگي سهراب سپهري)، "ترنم غزل" (درباره‌ي شعر سيمين بهبهاني)، "شبان بزرگ اميد" (درباره‌ي شعر سياوش كسرايي)، "صور اسرافيل و علي‌اكبر دهخدا" (يك بررسي تاريخي و ادبي)، "با ترانه‌ي باران" (درباره‌ي گلچين گيلاني)،‌ "زمزمه‌اي براي ابديت" (بيژن جلالي، شعرهايش و دل ما)، "تصويرها و توصيف‌ها در شعر معاصر" (با محمدرضا بزرگي خالقي)، "جست‌وجوي گل شيدايي" (شعر، شيراز و منصور اوجي)، "به‌رغم پنجره‌هاي بسته" (شعر معاصر زنان)، "در جست‌وجوي شعر" (برگزيده‌ي بررسي‌هاي ادبي) و "در روشني باران‌ها" ( تحليل و بررسي آثار محمدرضا شفيعي كدكني).

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha