اشاره: به گمان عدهيي، مهمترين خلا و مشكل قانوني كه در زمينهي ورزش حرفهيي وجود دارد، ناشي از بند 3 از اصل سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران است. مطابق اين بند از وظايف دولت جمهوري اسلامي ايران، آموزش و پرورش و تربيت بدني رايگان براي همه است. نگاه سطحي به اين بند، سبب ايجاد نوعي مخالفت با ورزش حرفهيي شده است. به گونهيي كه برخي، ورزش حرفهيي و باشگاه حرفهيي را مغاير با قانون اساسي بدانند.
توجه به ساير اصول قانون اساسي، اين شبهه را برطرف ميكند. ورزش حرفهيي نوعي كسب و كار است و مطابق اصل چهل و ششم قانون اساسي «هر كس مالك حاصل كسب و كار مشروع خويش است و هيچ كس نميتواند به عنوان مالكيت، نسبت به كسب و كار خود امكان كسب كار از ديگر را سلب كند.»، همچنين بنابر اصل چهل و هفتم قانون اساسي «مالكيت شخصي كه از راه مشروع باشد محترم است.» بنابراين قانون اساسي از كسب و كار مشروع حمايت كرده و از آنجا كه تا به امروز كسي مدعي عدم مشروعيت ورزش حرفهيي نشده است، پرداختن به اين ورزش، مشروع و تحت حمايت قانون اساسي است. از سوي ديگر بايد توجه داشت كه در بند سوم اصل 3 قانون اساسي وظيفهي دولت مبني بر توسعهي ورزش همگاني آمده است و هيچ ماده يا لفظي مبني بر انحصار در اين ورزش نيامده و در واقع قانونگذار در خصوص ساير انواع ورزش سكوت كرده است. بنابراين نميتوان به قانونگذار، حكمي را مبني بر ممنوعيت ورزشهاي ديگر نسبت داد. همچنين بر اساس قاعدهي اثبات شي نفي ماعدا نميكند، اثبات اين حكم كه دولت موظف است، ورزش رايگان را براي همه گسترش دهد، حتي نافي امكان كمك دولت به ساير ورزشها نيست و ممنوعيت ورزش حرفهيي از آن حاصل نميآيد. به عبارت ديگر مفاد اين بند قانون اساسي، حتي كمك دولت به ساير ورزش را هم منع نكرده چه رسد به خود آن ورزش را.
سوالي كه از مسوول پروژهي ورزش حرفهيي پرسيديم اين بود، با اين توضيح و با وجود خلاهاي جاري كه در ورزش آموزشي، همگاني و قهرماني وجود دارد چرا ما بايد به سوي ورزش حرفهيي برويم، دكتر محمد احساني استاد دانشگاه تربيت مدرس با بيان اين كه در پروژهي خود، در ابتدا روي رشتههاي ورزشي فوتبال، واليبال، بسكتبال، گلف، اسب سواري و اتومبيلراني فعاليت ميكند به خبرنگار ايسنا توضيح داد: توسعهي ورزش از ورزش آموزشي، همگاني و قهرماني شروع ميشود و سپس ورزش حرفهيي شكل ميگيرد؛ هدف اصلي بايد توسعهي سلامتي، بهزيستي، نشاط و شادابي جامعه باشد، وقتي ورزش توسعه يافت، يك عده از نظر فيزيكي وضعيت بهتري دارند و به ورزش قهرماني روي ميآورند و به افتخارات ملي ميرسند اما ورزش حرفهيي بالاترين قلهي ورزش است كه نه تنها پول زيادي براي خود ورزش توليد ميكند، بلكه به دولت نيز كمك ميكند. در حقيقت دولت در كشورهاي جهان اول به درك عميقي از ورزش رسيده و قدر درآمدزايي آن را ميداند. كشورهايي كه ميزباني المپيك و مسابقات جهاني را ميگيرند نيز به خوبي با سودآوري ورزش آشنا هستند كه روي آن پافشاري ميكنند. اين كشورها ميدانند كه هر چقدر سرمايهگذاري بيشتري انجام دهند، سود بيشتري به دست ميآورند. آنها اشراف كامل روي ورزش دارند و در بخش صنعت براي ورزش جايگاه ويژهيي قايل هستند.»
دكتر احساني تاكيد ميكند كه چهار مرحلهي ورزش آموزشي، همگاني، قهرماني و حرفهيي هم زمان با يكديگر در حال نوشتن هستند و اگر هر كدام كار خود را به خوبي انجام دهند، ورزش حرفهيي نيز راه خود را طي ميكند:« البته براي رسيدن به چنين نقطهيي بايد نيروهاي متخصصي داشته باشيم كه اشراف كاملي به مديريت ورزش داشته و مسايل خرد و كلان ورزش را بدانند. به هر حال ما نبايد از حلقهي جهاني ورزش دور بيافتيم.»
نوشتن بدون اجرا يا نوشتن براي اجرا؟ رييس پروژهي ورزش حرفهيي به خبرنگار ايسنا ميگويد:« تنها نوشتن مهم نيست، اين درحالي است كه برنامهريزي از اهميت بسزايي در هر كاري برخوردار است. ولي اگر چيزي نوشته شده نداشته باشيم، نميتوانيم حركت بكنيم، از طرفي اگر برنامهي خوبي را بنويسيم؛ اما، به اجراي آن نپردازيم، به درد ما نخواهد خورد. من اميدوارم طرحهاي ورزش آموزشي، قهرماني، همگاني و حرفهيي به خوبي نوشته شود و به مرحلهي اجرا برسد. چرا كه ما در كشورمان خوب حرف ميزنيم، اما متاسفانه هيچگاه حرف علمي كه داراي منبع موثق باشد نميزنيم. اين در حالي است كه در اجرا نيز بسيار ضعيف عمل ميكنيم، چرا كه در مرحلهي اجرا، توجيه نيستيم و از نيروي متخصص استفاده نميكنيم.»
ورزش حرفه يي چگونه ميخواهد همگام با بخشهاي ديگر (آموزشي، همگاني و قهرماني) حركت كند:« اصل كار ما روي برنامههاي آموزشي است كه برنامهيي بلند مدت را طلب ميكند؛ اما، تا رسيدن به اين مرحله ميتوان برنامهي كوتاه مدتي را براي همگاني و قهرماني در نظر گرفت. ولي بايد توجه داشت كه نگاه ما نبايد، نگاهي كوتاه مدت باشد، بنابراين براي برنامهيي بلند مدت نيز بايد روي ورزش آموزشي تمركز كنيم. اما، موانعي كه در هر چهار قسمت ورزش وجود دارد، به موانع اجرايي بازميگردد كه بايد قوي باشيم. افرادي كه براي مديريت به كار گمارده ميشوند داراي تخصص لازم بوده و قانونپذير باشند. مسوولان بايد از خودخواهي پرهيز كنند. هر كس بگويد من بهتر هستم، كاري پيش نخواهد رفت. اگر واقعا به اين نتيجه رسيديم كه متخصصان ورزش فرضا اين قانون را براي ورزش نوشتهاند، همه بايد از آن تبعيت كنند؛ مگر اين كه افراد ديگر قانون بهتري را ارايه كنند.»
يكي از علل ضعف ورزش حرفهيي در كشور فقدان نظام حمايتي از نهادها، ورزشكاران و مربيان است. براي توسعهي ورزش حرفهيي در كشور لازم است، دست اندركاران اين نوع ورزش، از حمايتهاي كافي قانوني و مالي برخوردار شوند. باشگاهها ركن اصلي توسعهي ورزش حرفهيي هستند، متاسفانه در كشور، وضعيت باشگاهها بسيار نابسامان است، بسياري از باشگاهها به ثبت نرسيدهاند، يا اگر هم به ثبت رسيدهاند، ماهيت آنان نامشخص است. اكثر باشگاههاي موجود در كشور دولتي است. تنها تعدادي از باشگاهها در رشتههاي معدود و توسط بخش خصوصي ايجاد شده است، براي ترغيب مردم به تاسيس باشگاه در رشتههاي مانند فوتبال، كشتي و رشتههاي ورزشي پايه لازم است حمايتهاي لازم از طرف دولت به عمل آيد، در حال حاضر تنها در رشتهي فوتبال در طول پنج دوره اخير مسابقات به صورت حرفهيي انجام ميشود. در اين مسابقات 16 باشگاه حضور دارند كه زير پوشش دستگاههاي نظامي و انتظامي، سازمان تربيت بدني و بخش صنعتي كشور هستند. براي مديريت و برنامهريزي اين مسابقات سازمان ليگ حرفهيي وابسته به فدراسيون فوتبال تشكيل شده است.
با اين وضعيت ورزش حرفهيي ايراني كه با بومي شدن برگرفته از ورزش حرفهيي كشورهايي مانند آمريكا، انگلستان، ژاپن، كره، تركيه و امارات است به چه مسايلي توجه دارد، دكتر احساني معتقد است:« وقتي برنامه سازمان ورزش حرفهيي نوشته شد، حداقل استانداردهاي جهاني مدنظر بوده است، بنابراين براي اجراي آن نيز، استان خاصي را براي اجرا مد نظر قرار نميدهيم، بلكه مهم داشتن حداقل استانداردهاي جهاني است و اگر به خود تخفيف بدهيم، به ورزش حرفهيي نرسيدهايم. از طرفي ما ايدهآلهاي جهاني را ميبينيم و الگوهاي خود را بومي ميكنيم. بنابراين هيچگاه نميتوانيم از حداقل استانداردهاي جهاني كوتاه بياييم. ما بسياري از مسايل آموزشي، اخلاقي و اسپانسرشيپها را ميتوانيم بومي كنيم. مثلا در كشورهاي غربي آنها ميتوانند كارخانهي مشروبات الكلي را اسپانسر خود كنند؛ اما، ما نميتوانيم. يا در مثالي ديگر براي ساختن استاديوم، حداقلهايي را تعريف كردهآيم كه حرفهايها بايد به آن برسند. همانطور كه باشگاه فولاد خوزستان براي حضور در مسابقات آسيايي بايد باشگاه خود را به حداقلهاي استاندارد برساند. در حالي كه قبل از اين كه بخواهيم ليگ حرفهيي را برپا كنيم، فدراسيون فوتبال بايد به اين مسايل توجه ميكرد.»
انتهاي پيام
نظرات