/بينالملل/ واقعيتهاي زندگي مردم عراق از زبان يك روزنامهنگار انگليسي در كتابي منتشر ميشود
دو سال پيش “ديويد اندرز” در سن 22 سالگي براي راهاندازي يك روزنامه راهي بغداد شد. اگرچه اقداماتش در عراق تنها چند ماه به طول انجاميد، اما تجاربش در اين كشور به نوشتن يك منجر كتاب شد.
به گزارش ايسنا به نقل از گاردين، ديويد اندرز شايد تنها يك كارمند جزء در صنعت روزنامهنگاري مدرن باشد؛ يك خبرنگار خارجي كه از هر چيز درباره روشي كه طي آن جنگ گزارش ميشود، متنفر است. چهره راديو و تلويزيوني است كه به اخبار جنگ اعتقادي ندارد و كسي است كه اين صنعت را يك شغل حيواني ميخواند. بسياري از همكارانش با وي هم عقيدهاند، اما همه آنها هيچگاه به بغداد نرفتهاند؛ تا اولين هفتهنامه انگليسي زبان را در عراق راهاندازي كنند و همين امر شهرت زيادي براي وي به دست آورد. اندرز مردي مغرور نيست؛ اما كارهايي كه از غروري عميق در زندگي حرفهيي و روزانهاش حكايت ميكنند، انجام ميدهد. اين مرد لاغر اندام معمولا هر حرفي را كه به زبان ميآورد، عملي ميكند.
اندرز متولد دترويت است. وي هنگام تحصيل در زبان انگليسي در دانشگاه همزمان در آسوشيتدپرس نيز كار ميكرد.
وي بعد از اينكه در رقابت براي كسب سردبيري روزنامه دانشجويان شكست خورد، تصميم گرفت براي اتمام تحصيلاتش به لبنان برود. در بيروت به همراه دانشجويان لبناني عليه حمله به عراق دست به اعتراض زد و با فردي به نام رالف آشنا شد كه فارغالتحصيل رشته شيمي از دانشگاه آكسفورد بود. وي براي آموختن زبان عربي به لبنان آمده بود.
داستان راهاندازي يك هفتهنامه از يك شوخي آغاز شد. مادر رالف به پسرش پيشنهاد داد، يك هفتهنامه انگليسي زبان در بغداد راهاندازي كند. رالف هم اين پيشنهاد را جدي گرفت و اندرز كه هميشه آرزوي روزنامهنگار شدن را در سر ميپروراند، اين پيشنهاد را عملي كرد.
اندرز در اين باره گفت: هر دو ما خبرنگار آزاد روزنامه ديلياستار كه يك روزنامه انگليسي زبان در بيروت است، بوديم و من ميخواستم به عنوان خبرنگار آزاد به بغداد بروم. من بعد از شنيدن اين پيشنهاد گفتم: “بيا حقيقتا روزنامهاي را دراين كشور راهاندازي كنيم.” من به رالف گفتم: “توهزينه آن را بده” و او اين هزينه را پرداخت.
اندرز گفت: ما روزنامهنگاران خارجي بوديم كه اخبار مربوط به بغداد را هم چون يك خبرنگار روزنامه محلي پوشش ميداديم و اصلا به اين توجه نميكرديم كه اخبار را براي يك مخاطب خارجي پوشش دهيم. در عراق افراد زيادي وجود دارند كه به زبان انگليسي تكلم ميكنند. ما زبان انگليسي را انتخاب كرديم چرا كه اين زبان، زبان اشغالگران آن كشور بود. عمر اين هفتهنامه بيشتر از چند ماه به طول نينجاميد. اما اين اقامت و تجارب پيرامونش به دو دليل منجر به نگاشتن يك كتاب با ارزش شد اول آنكه در بغداد اشغال شده حكايتهاي زيادي دراطراف زندگي كوچك مردم وجود دارد. اين زندگي بخشي از جنگ اين مردم است كه ساير روزنامهنگاران آن را تجربه نكردهاند. از سوي ديگر انسانهاي زيادي در اين كشور خاطرهآفريني كردند. در اين كتاب تجارب شخصيتهاي گوناگوني همچون جيم، هنرمند انگليسي خالق نقاشيهاي ديواري كه بعد از آن كه بر روي ديوارهاي مركزسازمان جاسوسي آمريكا( سي.آي.اي) در بغداد نقاشي كشيد، سه روز در يك قفس زنداني شد وديگري داستان نگهبانهاي زندان ابوغريب.
اندرز گفت: ما در مجلهمان اخبار را از زبان مردم محلي عراق مينوشتيم تا از بدگماني آنها جلوگيري كنيم. از سوي ديگر هدف ما پوشش دادن اخبار حقيقي مردم بود، دغدغه ما همچون شبكه خبري سي.ان.ان موضوعات امنيتي نبود. در گوشهاي از اين كتاب به اين نكته اشاره كردهام، كه يكبار تلاش كردهام يكي از خبرنگاران شبكه خبري سي.ان.ان را به اردوگاه پناهندگان ببرم و اما آنها از اين كار امتناع ورزيدند. به همين علت است كه كسي پناهندگان فلوجه را نديده است. بسياري از خبرنگاران جوان راهي عراق شدهاند، به اين اميد كه اخبار داغي از اين منطقه به دست آورند، اما اغلب دست خالي ميمانند.
حقيقت اين است كه اندرز چه با اين هفتهنامه چه بدون آن به هر حال به بغداد ميرفت تا درباره مردم اين سرزمين مطلب بنويسد.
وي در اين باره گفت: بسياري از خبرنگاران به من حسادت ميكنند، چرا كه من در سن 22 سالگي در اين سرزمين در حال پوشش خبر هستم. به راستي در عراق ماندن و پوشش دادن خبرهايي كه همه مترصد كشف آنها هستند، بسيار شگفتانگيز است.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات