• دوشنبه / ۵ مرداد ۱۳۸۳ / ۱۳:۱۰
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8305-01161

/همراه با دوسالانه عكس تهران/ محسن راستاني: هنر مدرن و پست مدرن نزد متوليان و كارشناسان هنري نهادها و موزه‌هاي رسمي كشور تبيين مشخصي ندارد

/همراه با دوسالانه عكس تهران/
محسن راستاني:
هنر مدرن و پست مدرن نزد متوليان و كارشناسان هنري نهادها و موزه‌هاي رسمي كشور تبيين مشخصي ندارد
محسن راستاني از اينكه آثار ارايه شده در نمايشگاه اخير بينال عكس تهران از ناپختگي نسل جديد خبر مي‌دهد، ابراز تاسف كرد. به اعتقاد او اين آثار حاكي از آن‌ است كه آموزش‌هاي پيشكسوتان فاقد يك تبيين روشن از طرح هنر غيركاربردي و بلكه ذهني در عكاسي است و قدر مسلم، رهاسازي ذهن و خيال بدون داشتن يك پشتوانه‌ي فلسفي، آثاري عبث و بي‌معنا پديد مي‌آورد و بيش از هر چيز ما را به پديدآورندگان آثار تقليدي و بي‌ضابطه منجر مي‌سازد. اين مدرس دانشگاه و عضو شوراي سياستگذاري دوسالانه عكس تهران در گفت‌وگو با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اينكه اساساً بحث بر سر كشف جزئيات و ارايه آمار و ارقام دوسالانه و چندسالانه نيست، گفت: اين‌ها بحث‌هاي اصلي ما نيست. تعطيلي و توقف و راه‌اندازي مجدد هم چندان براي سرنوشت عكاسي ما تعيين كننده نبوده و نيست. عكاسي در كشور ما به رغم تلاش‌ها و دستاوردهاي گرانبها فاقد بلوغ فرهنگي و سازمان اجتماعي و حرفه‌اي است. وي اعلام كرد: عكاسي ايران با توجه به كاستي موجود توانايي انسجام‌پذيري حرفه‌يي خود را ندارد و نمي‌تواند دانسته‌ها، انباشته‌هاي تجربي و حتا ايثار و افتخارات خود را به زبان ساده و امروزي سامان دهد و از آن بهره ببرد و اين مشكل تنها به اين رسانه تعلق ندارد، بلكه به‌طور عام يك پيامد ديرينه در سرنوشت بسياري از دارايي‌هاي فرهنگي و علمي اين مرز و بوم است و دلايل تاريخي دارد كه در ذات شخصيت اجتماعي ما ريشه دارد. اين واقعيت نه يك توهين است و نه يك اتهام؛ بلكه يك واقعيت عمومي و اجتماعي است و آشكارترين مورد نخست آن، نداشتن روحيه كار جمعي و استقبال در تأمين سازمان‌هاي مدني براي دفاع جمعي است. راستاني با اشاره به اينكه فرديت در سرزمين ما سابقه‌اي طولاني در نهادينه شدن دارد و حقوق جمعي به خواست و به سليقه فرد منجر مي‌شود، گفت: اين يك اتفاق تراژيك است كه تا سال‌ها ما بايد تاوان آن را بپردازيم و همين اتفاقات اخير هم يكي از همين ضايعات است. او كه با فردمحوري نسل پيشكسوت براي سامان‌دهي وضعيت عكاسي در اين كشور مخالف است، مدعي است: اين فرديت به‌دليل نبود آموزش‌هاي لازم و ظرفيت‌هاي فرهنگي قادر به راهبري و راهگشايي عكاسي امروز ما نيست. چراكه خود ايشان نيز محصول همين سامان هستند. بنابراين آنان مي‌توانند با نظارت و متانت سهم بزرگي در يك مشاركت مهم براي بهبود عكاسي نسل امروز پيدا كنند. وي با اذعان بر اينكه در مقابل نسل امروز مقصريم، دليل آن‌را خودمحوري‌هاي اخلاقي و كوتاهي در كمك به نسل امروز عنوان كرد. راستاني همچنين با اعتقاد بر اينكه همگي ما در ايجاد وضعيت فعلي، چه خوب و چه بد، داراي سهمي مشترك هستيم، اظهار كرد: من هميشه از عكاسي يك نتيجه اخلاقي بسيار خوب آموخته‌ام و آن داشتن كمترين فاصله با واقعيت بوده است كه همين امر موجب واقع بيني و انعطاف در تحليل واقعيت‌هاي جامعه عكاسي ايران مي‌تواند به‌شمار آيد. لذا بر همين اساس معتقدم موضوع Fine Art براي عكاسي ايران و داشتن يك گرايش نمايشگاهي در اين زمينه به تحليل جامع‌تري نياز دارد كه نه مي‌توان به راحتي آن را براي حد و اندازه عكاسي خود پذيرفت و نه مي‌توان دست رد به سينه آن زد. اين عكاس مؤلف تاكيد كرد: قدر مسلم پديده Fine Art و گرايش فتوآرت جزو ملزومات مكالمات امروزي و مدرن است و جوامعي كه به آن مجهزند، توجيه تاريخي و ظرفيت فرهنگي و كاربردي آن را دارا مي‌باشند، لذا بديهي است كه به اين زبان سخن بگويند و جواب‌هاي خود را بگيرند. وي با تصريح بر اينكه توجيه ما در شوراي سياستگذاري از موضع يك رويكرد ژورناليستي و مستندگونه بوده كه در واقعيت و از طرفي نگرش شخصي افراد پيرامون آن واقعيت ريشه داشته است، خاطر نشان كرد: اينكه بنده در شوراي سياستگذاري بينال به گرايش هنري و خلاقه عكس‌ها در اين دوره راي دادم، بيشتر از ناحيه به رسميت شناختن عكاسي مستند در ديدي نوگرا بوده است كه سابقه آن را از تاريخچه عكاسي جهان آموخته‌ايم و اساساً براي عكاسي با گرايش Fine Art آن موقعيتي را قايلم كه فارغ از كاركردهاي محض خبري قابل ارتقا به يك اثر هنري باشد. او با صراحت تاكيد كرد: قصد ما مذمت عكاسي ژورناليستي يا عكاسي هنري نبوده، بلكه به‌طور خاص عكاسي خلاقه را يك آميزه دوگانه از هنر و واقعيت مي‌دانيم. راستاني در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا اضافه كرد: اعتقاد به عكاس غيركاربردي به معناي عقيم ساختن مفهوم عكاسانه در حفظ مسؤوليت فرهنگي اين رسانه نبوده است و اساساً تجرد و مجاز در عكاسي برآيند و ماهيت كاربردي دارد و هنر خلاقه عكاسي در تمام بخش‌هاي اين رسانه همين معنا را دنبال مي‌كنند؛ چه بسا در جوامع پيشرفته و رو به توسعه كه سابقه‌ي موفق‌تري در اين رسانه دارند، پيگرد مسائل اجتماعي و بلكه هنري توسط مديوم عكاسي با همين حس خلاقه دنبال شده است. به گفته‌ي او آثار عكاسان نوگراي مستند و اجتماعي در دهه‌هاي 30 تا 70 ميلادي ازجمله افرادي همچون الكساندر رادجنكو، موهالي نادي، بيل برانت، هري كالاهان، گري وينوگراند، ولي فريدلندر، دايان آربوس، آندره كرتژ، رابرت فرانك، ويليام كيلين و تا همين اواخر، آثار افرادي چون سباستيانو سالگادو و جيمز نچوي در زمره آثاري مي‌باشند كه مبتني بر خلاقيت‌هاي فردي ايشان شكل گرفته و در عين حال يك اثر هنري ناب به شمار مي‌آيد و ميراث عكاسي معاصر محسوب مي‌شوند. راستاني اشاره به اين نكته را ضروري دانست كه بسياري از منتقدان آثار مستند اجتماعي سالگادو را به دليل هنري بودن نكوهش مي‌كردند و معتقد بودند كه فقر در آثار ايشان به زيبايي به تصور كشيده شده است، لذا تشخيص حقيقت در اين عكس‌ها مشكل و اين گزارش‌ها نادرست به نظر مي‌رسند و اين آميزه واقعيت و هنر عكاسي است كه مي‌تواند زشتي فقر را به زيبايي فقر تبديل كند و آدمي را به بحران و بلكه حيرت در روبه‌رو شدن با واقعيت دچار كند. وي افزود: از طرفي، آثار عكاسي همچون دايان مايكلز آمريكايي در ارايه آثار مفهوم‌گرايي ابداعي كه تخيل جوهره‌ي اصلي را شكل مي‌دهد، بازتاب ديدي نو در عكاسي است كه مورد احترام منتقدان آوانگارد و هنرشناسان مدرن است و از يك پشتوانه فلسفي عميق و مكاشفه دروني در طرح هستي‌شناسي حقايق اين جهان برخوردار است. نقد راستاني متوجه سياست‌هاي كلي است كه از سال‌هاي گذشته تلاش داشته قابليت‌هاي قابل توجه رسانه‌هاي تصويري، به‌ويژه عكاسي را در محافل خارج از كشور مخدوش ارايه و اعتبارات جهاني براي آن دست و پا كند و در اين مسير تاكيدي خاص بر ارايه آثاري فرماليستي با ديدي نو كه انگاره‌هاي تلفيقي تصويرسازي در آنها غالب است، داشته باشد و به‌نوعي مبلغ هنري بوده است كه از جنس اعتبارات و دستاوردهاي گرانبهاي مكتب عكاسي ايراني نبوده است. اين باعث تأسف است كه هنر مدرن و پست مدرن، نزد متوليان و كارشناسان هنري نهادها و موزه‌هاي رسمي هنر، از تبيين مشخص برخوردار نيست و جايگاه اين رسانه را نزد افكار عمومي جامعه هنري بي‌اعتبار و فاقد ارزش هنري معرفي مي‌كند. او با تاكيد و تاسف از اينكه شاهد آن ست كه هنر مدرن عكاسي ايران با برخوردهاي سطحي به حرمت‌هاي اجتماعي و ارابه آثاري تك‌بعدي كه درخور اعتبارات ما نيست از سوي برخي از نهادها و گالري‌هاي غيرحرفه‌يي و افراد بي‌اطلاع نسبت به آثار و تلاش‌هاي عكاسان ايراني به جهان معرفي مي‌شوند، گفت: نوجواناني كه تحت تاثير محدوديت‌هاي اجتماعي سردرگمي‌هاي سرخورده، دست به خلق هر اثري مي‌زنند و براي بيان حقايق ملي، موجوديت فرهنگي ما را براي جلب حمايت محافل هنري ناديده مي‌گيرند. راستاني گفت: سال‌هاست كه با خود كلنجار مي‌روم، اما نتوانسته‌ام اين سطح از عملكرد را با توجيه هنري در ذهن خود هضم كنم. به گزارش ايسنا او با يادآوري خاطرات خود از لهستان، كه چگونه انديشه خلاقه هنرمندان عكاس آن ديار مخاطب را با مضامين مفهوم‌گرا در سطح عالي روبه‌رو مي‌سازد و جهان عكاسانه‌ي خود را كه از يك پشتوانه قوي فلسفي برخوردار است، معرفي مي‌كند، گفت: جارو دستي در قرص چهره يك زن چادري و لونگ‌هاي پيچيده شده در چهره و اندام عكاس خودنگر و خودباور معاصر نتيجه روند رو به سطحي‌نگري اعتبارات هنري در آثار عكاسان معاصر ايراني است كه نمي‌توان آن را به همه چيز و همه كس تعميم داد. مسلماً باني و باعث رشد چنين روندي استاصال بنيان فرهنگي رسانه عكاسي در جايگاه معاصر خود است كه عده‌اي ندانسته به آن دامن مي‌زنند و اطلاعات قديمي خود را با تكرار، معاصر جلوه مي‌دهند. راستاني تاكيد كرد: هميشه به رسانه عكاسي در ايران به عنوان يك جوهره توانا براي رهبري هنر معاصر ايران و تحت تاثير قرار دادن رسانه‌هاي جمعي اميدوار بوده‌ام؛ چون سرمايه‌هاي نهفته در آن اجتماعي‌تر و واقع‌بينانه‌تر عمل مي‌كردند، اما به دليل فقدان يك انسجام فرهنگي در حيات جامعه هنري و نهادهاي رسانه‌يي با عملكرد متوليان و به‌خصوص بي‌پناهي استعدادهاي نوظهور در عرصه هنر معاصر، اين اعتماد كم‌رنگ‌تر شده است. اين عضو شوراي سياستگذاري دوسالانه عكس تهران، با اذعان بر اينكه جاي تاسف است كه گزينش تعداد عكس‌ها به اجبار و تحميل متراژ مساحت سالن‌هاي نمايشگاه تعيين مي‌شود تا ديواري خالي نماند، گفت: نمي‌دانم اين بازي‌ها و تعارفات چه نقش بهينه‌اي در بهبود وضعيت عكاسي ما دارد. مسلم اگر اينجانب در يك سفر كاري به سر نمي‌بردم، به احترام تلاش‌هاي عكاسان ايراني به تدبيري ديگر مي‌انديشيدم؛ چراكه به عنوان فرزندي از نسل گذشته عكاسي اين كشور، حاضر نيستم شكوه عكس‌هاي اجتماعي دوران جنگ، انقلاب و تحولات دوم خرداد را به حرمت عكاسان بزرگي همچون كاوه گلستان در ذهن نسل امروز خدشه‌دار كنم. وي در پايان به خبرنگار ايسنا گفت، من همچون گذشته نگران هر اتفاق عكاسانه متوليان رسمي و غيررسمي در برگزاري نمايشگاه‌ها، نهادهاي آموزشي و رسانه‌يي در سطوح مختلف اماكن و فرهنگسراها همچون نياوران، بنياد كاوه، مطبوعات و انجمن ملي عكاسان كشور هستم و به دستاورهاي بزرگ عكاسي ايران و انرژي‌هاي نهفته در آن افتخار مي‌كنم و متاسفم كه اين دستاوردها چگونه با بي‌تدبيري مسؤولان به يغما مي‌رود و حسرت بهره‌مندي از توانايي‌هاي آن به دل همه ما براي امروز و فردا مي‌ماند و نسلي مي‌شويم پير و فرسوده كه غبار ايام را بر دستاوردهاي خود نظاره مي‌كنيم. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha