«ما راز سربهمهر يك آغاز مبهميم ...» “نصرالله مرداني” به كساني كه خود را آزادانديش و روشنفكر نشان ميدهند، ولي درواقع مرتجعترين هستند، معترض بود
نصرالله مرداني، حماسهسراي انقلاب و جنگ، سرانجام پس از گذراندن يك دوره بيماري حدود 14 ماهه، صبح ديروز در جوار بارگاه ملكوتي حضرت سيدالشهداء (ع) و حضرت قمر بنيهاشم (ع)، در 56 سالگي درگذشت.
پيكر وي فردا در تهران تشييع و سپس در كازرون ـ زادگاهش ـ به خاك سپرده ميشود.
شامگاه سيزدهم مهرماه گذشته، اعضاي بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران، با حضور در خانه نصرالله مرداني كه چند دورهي بيماري را در بيمارستان گذرانده و در منزل به استراحت ميپرداخت، از وي عيادت كردند.
در اين ديدار، از شعرهاي خاطرهانگيز مرداني در كتابهاي درسي قديم و نقش تاريخي او در سير تكويني غزل و تاثيرگذاري و عضويتش در گروه پيشقراولان اصلي پيدايش جريان غزل نو، گفته شد.
مرداني نيز در پي سخنان خبرنگاران ايسنا اظهار كرد: هميشه دوست داشتم بين حافظ و فردوسي، پيوندي بهوجود بياورم، خيلي از بزرگان گفتند اين كار شدني نيست، اما من خيلي برايش سعي كردم تا به عنوان يك راه تازه باز شد و خيليها را به دنبال خود كشاند. در تاريخ ادبيات ما سابقه نداشت كه با غزل، حرفهاي حماسي بزنيم، البته انقلاب و جنگ هم در بارور شدن اين شيوه كمك بسياري كردند.
وي همچنين گفت: براي ساختن تركيبهاي تازه، شاعر حتما بايد با زبان، تاريخ ادبيات، اسطورهها و خيلي مسائل ديگر آشنا باشد، اين كاري نيست كه به راحتي قابل انجام باشد.
او در بخش ديگري از سخنانش تصريح كرد: مردمي باوفا، نجيب و شريف داريم و به لطف دعاي خير آنان است كه هنوز نفسي ميكشم.
در همان ايام، مدير كل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي فارس در نامهاي به شوراي اسلامي شهر شيراز، نامگذاري يكي از معابر اين شهر را بهنام ”نصرالله مرداني” خواستار شد.
در بخشي از نامه آمده بود: «نصرالله مرداني اولين فردي است در استان فارس كه مصحح حافظ ميباشد و علاوه بر اين، دهها كتاب شعر بهجاي مانده از ايشان، سند زرين حوزهي فرهنگي فارس است».
در اين نامه، از مرداني بهعنوان شاعر حماسه و انقلاب ياد شده و با آرزوي شفاي عاجل براي او پيشنهاد شده بود كه بهمنظور تجليل از شان شاعران معاصر و قدرشناسي نسبت به ايشان، نام يكي از معابر عمومي بهنام اين شاعر معاصر مزين شود.
اين در حالي است كه خود مرداني معتقد بود: اگر شاعري شعر انقلاب و دفاع مقدس ميسرايد، به هيچ گروهي بستگي ندارد و متعلق به فرهنگ و آب و خاك كشورمان است.
اين شاعر بنام كه پس از برگزاري مراسمي در تجليل از نويسندگان دفاع مقدس، با خبرنگار ايسنا گفتوگو ميكرد، درباره نحوه تجليل و انحصارگرايي در اين حيطه، با بيان مطلب بالا گفت: انحصارطلبي نه تنها در شعر و داستان؛ بلكه در سياست نيز ميتواند تخريبكننده باشد.
وي با بيان اين مطلب كه با محدود كردن مخالف هستم، در ادامه اظهار كرد: هميشه بين ذوقها و سليقهها تفاوتهايي هست؛ ولي اگر آن كساني كه گرداننده يك مجموعه هستند، سينه باز و نگاه گستردهاي داشته باشند، ميتوانند از اين محدوديتها بگذرند؛ ولي در دهه گذشته قضيه انحصارطلبي به دليل حضور گروهي وجود داشت؛ اما كساني كه تازه روي كار آمدند، در فكر اين هستند كه اين قيد و بندها را بشكند كه البته باز هم بستگي به عملكرد آينده اين افراد دارد.
اين شاعر با اعتقاد به اينكه شرط تاثيرگذاري، شكستن قيدوبندهاست، در پايان عنوان كرد: محدوديت در هر حوزه و فرهنگي خيلي سخت است. گاهي به نويسنده يا شاعري مدرك دانشگاهي افتخاري ميدهند كه با اين تجليلها گاهي نويسندگان و شاعران را كوچك ميكنند. اگر يك عده هستند كه حق دارند از آنها تجليل شود، ولي صدها مدعي خود را دخالت ميدهند؛ براي همين، تجليل، كار بسيار مشگلي است و به تيزي و آگاهي مسؤولان فرهنگي ما نياز دارد.
او در عين حال معتقد بود كه آثار برتر در حوزه دفاع مقدس طي اين چند سال رشدي نداشته است و داستان دفاع مقدس سكهاي نيست كه به نام جمع خاص و نويسندگان بخصوصي ضرب شده باشد.
مرداني در گفتوگوي ديگري با بخش ادب ايسنا، رابطهي آزادانديشي و ادبيات را وابسته به خصوصيت اشخاص دانست و گفت: همان طور كه رهبر انقلاب در ديدارشان با انجمن قلم ايران متذكر شدند، خيليها ظاهرا خود را آزادانديش و روشنفكر نشان ميدهند، ولي وقتي نگاه ميكنيد، ميبينيد مرتجعترين هستند، يعني اگر كوچكترين مسالهاي با انديشهي آنها مغايرت داشته باشد، هياهو راه مياندازند و هيچ گاه تحمل پذيرش كوچكترين انتقادي را ندارند.
وي در ادامه عنوان كرد: به كساني ميتوان گفت آزادانديش كه وقتي متوجه اشتباهشان ميشوند، آن را ميپذيرند. بارها شده است كه ما ميگوييم براي كساني كه به انقلاب و حتا به دين و مذهب ما هيچ اعتقادي ندارند ؛ ولي با صداقت، مخالفت خود را بيان ميكنند و نفاق ندارند، احترام قائليم. ولي كساني كه توانستهاند نفوذ كنند، با چهرهي نفاق آمدهاند و از پشت به انقلاب و ادبيات ما خنجر زدهاند.
مرداني بزرگترين نمونهي آزادنديشي را حافظ دانست و خاطر نشان كرد: در حالي كه هيچ شاعري به اندازهي حافظ به تشيع و اسلام و افكار خودش تعصب نداشته است، ولي هيچ كس را در دنيا نميتوان به آزادانديشي حافظ پيدا كرد. يا فردوسي در برههاي از زمان زندگي ميكند كه حكومت غير از افكار و عقيدهي اوست، ولي او ميگويد كه من افتخار ميكنم كه پيرو حيدرم و شيعهام. در آن دوره كه هيچ كس جرات بيان عقيدهي خود را نداشته، فردوسي با آزادانديشياش محروميت را تحمل ميكند و حتا جانش را بر سر همين موضوع ميگذارد.
وي افزود: آزادانديشي در سراسر ديوان ناصر خسرو موج ميزند و اين موضوع در كار كساني چون مولوي و نظامي هم مشهود است. در واقع در گذشتهي ما، كساني كه ماندگار شدند و توانستند تاثيرگذار باشد، همان شاعراني بودند كه به معناي واقعي، آزادنديش بودند.
بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران اطمينان دارد كه نصرالله مرداني در عالم بقا، در مرتبه شاياني قرار خواهد گرفت؛ با اين حال، همهگونه لطف و مرحمت را از خداوند منان بندهپرور، براي ايشان خواستار است.
اين شاعر معاصر، در نخستين دوره بستري شدنش در بيمارستان بهموجب بيماري اخير، يكي از تازهترين سرودههاي آن زمانش را با مطلع ”ما راز سربهمهر يك آغاز مبهميم ...” براي ايسنا خواند كه همان زمان (1381/10/07) فايل صوتي آن با صداي خود شاعر در خروجي اخبار اين خبرگزاري قرار گرفت.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات