• جمعه / ۲۴ بهمن ۱۳۸۲ / ۱۰:۲۴
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8211-08172
  • خبرنگار : 71157

جعفر مدرس صادقي درباره ”گاوخوني“ بهروز افخمي: نه رمان و نه فيلم، اصلا سخت نيست؛ فقط بايد شش‌دانگ حواست جمع باشد و خوب گوش كني و خوب ببيني

جعفر مدرس صادقي درباره ”گاوخوني“ بهروز افخمي:
نه رمان و نه فيلم، اصلا سخت نيست؛ فقط بايد شش‌دانگ حواست جمع باشد و خوب گوش كني و خوب ببيني
جشنواره فيلم فجر، امسال در بيست‌ودومين دوره، چند سهم براي ادبيات ايران قائل شد؛ ”مزرعه پدري” رسول ملاقلي‌پور با مشاوره ”مرتضي سرهنگي” در فيلمنامه‌نويسي و انتخاب يك نويسنده به‌عنوان كاراكتر اصلي فيلم، ”ميهمان مامان” داريوش مهرجويي برپايه داستاني از ”هوشنگ مرادي كرماني”، و بالاخره، ”گاوخوني” بهروز افخمي به‌عنوان اقتباسي كاملا وفادارانه، از يكي از آثار ”جعفر مدرس صادقي”. فرصتي كوتاه دست داد تا خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران، با مدرس صادقي ـ داستان‌نويس ـ كه خود، به‌هنگام اكران فيلم براي نمايندگان رسانه‌هاي گروهي، يكي از تماشاگران آن بود، درباره اين اقتباس، به‌گفت‌وگو بنشيند: ـ ”گاوخونى” را رمانى ذهنى و سخت مى‏دانند و كتابى كه بايد حداقل دو بار خوانده شود. فيلم ”بهروز افخمى” را از اين زاويه چگونه مى‏بيني؟ - فيلم بهروز افخمى هم تصادفاً همين‏طور است. يعنى فيلمى است كه حداقل بايد دو بار ببيني. با بار اول شايد نتواني به آن حسى كه بايد برسي، برسي؛ اما نه رمان و نه فيلم، اصلاً سخت نيست. فقط بايد شش‌دانگ حواست جمع باشد و خوب گوش كني و خوب ببيني. - با توجه به اين كه برخى در حين تماشا شايد احساس خستگى كرده‏اند، فيلم نسبت به داستان چقدر سهل‏الوصول‏تر است؟ - شايد اين احساس خستگى به‌خاطر ديدن فيلم‏هاى ديگر و از اين سالن به آن سالن رفتن‏هاى مكرر باشد. معلوم است كه بعد از از صبح تا شب فيلم تماشا كردن، آدم خسته مى‏شود و گناه اين خستگى را نمى‏توان به گردن ”گاوخونى” انداخت. به هر حال، تماشا كردن هر فيلمى از خواندن داستان آسان‏تر است. - بهروز افخمى تا چه حد به متن رمان وفادار مانده است؟ - خيلى وفادار مانده است؛ ولى با وجود اين وفادارى، فيلمى كه ساخته است، ساختار سينمايى خودش را دارد كه ساختار سينمايى خيلى بديع و درخشانى هم هست. بهروز افخمى يك راه حل خيلى خوب براى تبديل كردن اين داستان به سينما پيدا كرده است و به‌نظرم، به خوبى از عهده اين كار برآمده است. - نمادهاى رودخانه و مرداب در فيلم چگونه توانسته است نمود سينمايى پيدا كند؟ - همان‏طور كه مى‏بينيد؛ بگذار خيالتان را راحت كنم؛ نه در فيلم و نه در داستان، رودخانه و مرداب نماد هيچ چيزى نيست. رودخانه رودخانه است و مرداب، مرداب. - شخصيت شاعرى كه در فيلم ترسيم شده، چقدر به آن شخصيتى كه شما در رمان ترسيم كرده‏ايد نزديك است؟ - شباهت خيلى زيادى دارد. اما شايد بشود يك نفر ديگر را هم پيدا كرد كه به همين اندازه با آن شاعرى كه در رمان هست شباهت داشته باشد؛ يا حتا شباهت بيشترى داشته باشد. به‏هرحال، افخمى ساسان پارسى را براى اين نقش انتخاب كرده و به نظرم انتخاب خيلى درستى هم بوده است. - با وجود وفادار ماندن به رمان، در فيلم از بعضى چيزها چشم‏پوشى شده است. مثلاً شخصيت رييس كتابفروشى كه در رمان قوزدار است، در فيلم قوزدار نيست. يا صحنه قايق‏سوارى خانواده مسافر كه آنچه در فيلم مى‏بينيم با آنچه در كتاب آمده است خيلى فرق مى‏كند. - وفادار ماندن به متن به اين معنا نيست كه همه آن چيزى كه در داستان وجود دارد، به‌عينه و بدون هيچ دخل و تصرفى به تصوير دربيايد. اين يك تصور خيلى كليشه‏يى از اقتباس سينمايى است كه معمولاً نتيجه خوبى هم نمى‏دهد. سينما يك زبان متفاوت و يك عالم ديگر است كه با عالم داستان خيلى فرق مى‏كند. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha