بهرام بيضايي: در هنر دورهي جديد، به همهچيز فقط ميتوان خنديد “ابن مقفع”، گناه لياقت و سواد خود را پس داد/2/

بيضايي، در ادامه دربارهي زبان اين نمايش گفت: هر بخش از نمايش “شب هزار و يكم” خود ميگويد كه به چه زباني بايد نوشته شود. براي اينكه عصر، تاريخ و زمان، حاكم بر ساختمان شكلي اثر آن است.
وي درادامه نشست خبري اين نمايش در محل خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) افزود: ضمنا مانميتوانيم عين آن زبان را بنويسيم. يكي به دليل اينكه واقعا آنقدر سند نداريم كه مردمان آن دوران عينا چگونه حرف ميزدند دوم اينكه حتي اگر اين سند را داشتيم ديگر كسي نميفهميد.
بيضايي تصريح كرد: زبان اين نمايش يك زبان گزيده شده است كه مشخصكنندهي آن دوره و قابل فهم براي اين دوره است.
وي در ادامهي سخنان خود گفت: نشانههاي تاريخي بسيار صريحي در اين نمايش وجود دارد. ميدانيم در دو قرن اول هجري و البته در قرنهاي قبل مثل دوران ماقبل مشروطه، شما ناچار بوديد كه براي اينكه كارتان بگذرد،
به زبان حاكم حرف بزنيد و اين باعث شد عدهاي با سواد بمانند و عدهاي بيسواد.
بيضايي افزود: زبان حاكم، زماني تركي بود يا عربي. همين الان هم يك جور ملغمهاي از زبان فارسي، انگليسي، اينترنتي و غيراينترنتي وجود دارد. يعني زبان معاملات، زباني كه ارتباط با بقيهي دنيا را ايجاب ميكند.
وي تصريح كرد: در داستان دوم، واقعهاي كه بيان شده به نوعي تكرار اتفاقاتي است كه در آن موقع افتاده است. شما ميدانيد كه در سال 43 - 42 هجري ابن مقفع را كشتند. او تنها 36 سال داشته و گفته ميشود كه افصح عربيدانها بود.
وي افزود: ابن مقفع جزء اولين عربيدانان مطرح در ميان پنج عربيدان مطرح آن زمان بود. درباره مرگ او سه نوع روايت متفاوت در كتابها نوشتهاند. كه يكي از يكي وحشتناكتر است. من فكر ميكنم او گناه لياقت و سواد خود را پس داد.
بيضايي تصريح كرد: هرچيزي كه به طور طبيعي در جامعه اتفاق بيافتد، جنبههاي مثبت خود را خواهد داشت هرچه كه به زور اتفاق بيافتد چيزي است كه ذهن و عقل، در برابر آن مقاومت ميكند.
وي توضيح داد: فشار و زوري كه پشت تغيير زبان در اين مملكت بود، مقاومتهاي زيادي را برانگيخت تا نهضتي نه تنها بخاطر زبان، بلكه به خاطر هويت و فرهنگ بوجود آيد.
بيضايي گفت: ميدانيد ايران از معدود كشورهايي است كه به كلي عربي نشد و خيلي از كشورهاي آفريقايي مثل مصر، به كلي عربي شدند.
وي توضيح داد: در اينجا به خاطر ادبياتي غني كه وجود داشت و به هر حال به خاطر سابقه تاريخي و فرهنگي، بودند كساني كه مقاومت كنند.
بيضايي تصريح كرد: هر زباني مي تواند با كمك زايش دروني خودش و با وام گرفتن از زبان هاي ديگر و از آن خود كردن واژهها به خود وسعت ببخشد و غنا دهد ولي اين فرق ميكند كه ما مجبور باشيم يك زبان را با كتك، تغيير دهيم.
وي تصريح كرد: بدتر زماني است كه زبان بسيار خوب بياموزي و بعد، كساني كه فكر ميكنند صاحبان اصلي اين زبان هستند تو را بكشند و اين اتفاقي است كه از جمله براي ابنمقفع روي داد.
ويدر باره فرم نمايش گفت: وقتي من نمايشنامه مينوشتم فرمي را انتخاب نكردم و خود بخود اين اتفاق افتاده است. بعدا كه فكر كردم متوجه شدم تصادفا اينها، زبان هنري هر كدام از اين دورانها، بوده است.
بيضايي افزود: روايتگويي يا برخواني در بخش اول، هنر دورهي حماسهاي است. داستان اول، داستان دوران اساطيري است كه هنرشان حماسهخواني است. در داستان دوم كه به دوران بسيار پيچيده و فاجعهآميز ملل مغلوب ميپردازد شكل شبيهخواني دارد.
وي توضيح داد: در اين دوران، هنر ملل مغلوب مثل ايران، تصادفا شبيهخواني است. اولين بار، آل بويه در تمام بغداد، شهر را سياهپوش كرد و شبيهخواني راه انداخت.
وي ادامه داد: در سومين بخش، همانند بخشهاي ديگر، من قصد نكردم كه تخت حوضي بنويسم. ولي موقعي كه مينوشتم احساس كردم كه به اين جور نمايش نزديك است.
بيضايي گفت: در هنر دورهي جديد كه متعلق به اواخر دورهي قاجار است، نه تراژدي وجود دارد و نه حماسه و فقط به همه چيز ميشود خنديد.
وي توضيح داد: در اين دوره، همه دستاندركار تراژدي هستند كه اين ملت در حال گذراندن است. شايد به همين دليل است كه تخت حوضي در اين دوره رشد ميكند. پس من شيوهها را انتخاب نكردهام بلكه خود، آمدهاند.
وي در ادامهي سخنان خود گفت: در اپيزود اول، سعي كردم تا اسطورهي اصلي را از نو بسازم و ريشهي داستان هزار و يكشب را توضيح دهم.
بيضايي توضيح داد: در دومين اپيزود، خواستم راجع به انتقال اين داستان از زبان پهلوي به عربي حرف بزنم.
وي تاكيد كرد: در داستان سومي، همانطور كه گفته شد، داستان زني است كه هزار و يكشب را ميخواند.
كارگردان نمايش شب هزار و يكم گفت: بنابراين، اين بخشها سه موضوع هستند دربارهي هزاي و يكشب. در عين حال، شايد بشود گفت به هم بيربطند، اگر چه مستقل هستند ولي در عينحال به هم ربط دارند.
بيضايي در پايان سخنان خود با اشاره به محل اجراي اين نمايش گفت: تالارهاي نمايش در ايران، تالارهاي كامل و دلخواه انسان نيستند. من فكر ميكردم كه اين نمايش در تالار اصلي هم ميتوانست اجرا شود.
وي تصريح كرد: ولي خوب، فكر كردم چون هر اپيزود سه بازيگر دارد، شايد براي جاي كوچكتر مناسبتر است.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات