درمقالهي شهين پزشكي عنوان شده است: زوال هر يك از شاخههاي هنر سنتي ايران به منزلهي از خود بيگانه شدن با هويت ديرينهي خود است
به گزارش ايسنا، شهين پزشكي، هنرمند سوزندوز كشور، كه به تازهگي آثار هنري وي در گنجينهي دوران اسلامي به نمايش درآمد، در طي يك مقاله به تاريخچه و مشكلات اين حوزهي هنري پرداخته است، آنچه در ذيل ميآيد چكيدهي اين مقاله است:
گلدوزي و يا سوزن دوزيهاي سنتي ايران يكي از روشهاي ديرينهي نه تنها آرايش جامه، بلكه بسياري از منسوجاتي است كه به نوعي در زندگي بشر كاربرد دارند، بدين لحاظ از نظر تقسيم بندي هنرها در بخش هنرهاي تزييني و سنتي قرار داده شدهاند.
بياغراق ميتوان مدعي بود كه قبل از پيدايش صنعت نساجي پوست حيوانات، تنپوش ساده مردم بود كه با الياف گياهي به وسيله سوزنهاي شاخكدار كار دورخت و دوز آنها انجام ميشد كه نمونههايي از اين سوزنها از مناطق مختلف بهدست آمده است، “هشت هزار سال پيش مردمي در غار كمربند در نزديكي شهر بهشهر و در كنارهي جنوبي درياي خزر ميزيستند. آنها با كشت غله و پرورش بز و گوسفندان روزگار ميگذارندند، آنان پشم گوسفندان را ميچيدند و ظاهرا پارچه ميبافتند و كار دوختن را نيز با سوزننهاي شاخكداري كه به جا نهادهاند، انجام ميدادهاند.
در حفاريهاي غرب ايران در - چاتال هيوك - تكههايي از چند دستبافت كه به صورت بقايايي ذغال شده بر جاي مانده، نمونههايي از پارچههاي مختلفي كه به احتمال زياد از كتان بافته شده؛ اما بيشتر شبيه پارچههاي پشمي است و نيز قطعات زري دوزي شده به دست آمده است كه قدمت اين پارچهها به 6 هزار سال پيش از ميلاد ميرسد. با نظري كوتاه بر نقش پارچههاي كشف شده چنين استنباط ميشود كه طرحهاي بافته و يا دوخته شدهي آن دوران، بسيار ساده بوده است، از جمله نقشهاي آن، خطوط راه راه افقي و عمودي ميباشد كه سادهترين و طبيعيترين شيوه تزيين پارچه است كه تركيب هر دو، نقشي شطرنجي را پديد ميآورد. اين گونه نقشپردازيها امروزه نيز در منسوجات ساده و سنتي ايران متداول و معمول ميباشد.
همچنين مهرههاي استوانهاي كشف شده در تپه سيلك كاشان كه متعلق به هزاره 4 پيش از ميلاد ميباشد، مويد رواج صنعت ريسندگي و بافندگي و دوخت در آن دوره است.
براي شناسايي منسوجات ساساني و نقوشي كه آنها را زينت ميداد، مطالعهي تحليلي لباسهاي اشخاص در نقوش صخرهاي و نقاشيهاي ديواري لباس ضروري است. كهنترين سند ما نقاشي ديواري شوش است كه متعلق به نيمهي اول قرن چهارم ميباشد و در آن، لباس رنگارنگ سوار با نخهاي زرين بافته شده و داراي شبكههاي لوزي شكل و تزيين كاملا هندسي است. نقوش برجستهي طاق بستان دومين منبع مراجعه است؛ در اينجا نقشهاي تزييني نساجان زيادتر ميشود و شكلهاي نمايشي غنيتر ميگردد و در صحنهي شكار گرازان، شاه لباسي بر تن دارد كه پارچهي آن مزين به نقش سيمرغ در نشانهاي دايرهوار ميباشد و حتي لباس پاروزنها نيز نقشهايي نمايشي دارد.
هخامنشيان در بافت پارچههاي پشمي نرم و لطيف بسيار مشهور بودهاند و همين پارچهها سبب شهرت لباسهاي فاخر و زيباي آنها شده است، روي نقوش كاشيهاي لعابدار بدست آمده از شوش همين پارچههاي گلدار ديده ميشود كه قطعا طرح آنها روي پارچه گلدوزي شده است.
نوشتهاند كه چون رستم فرخزاد كشته شد، رخت و بنه او را به غنيمت بردند، بهرهيي كه از آن غنيمت به هر كس از جنگجويان عرب رسيد به حدي زياد بود كه قول مورخان را در اين باب نميتوان باور كرد، اينقدر هست كه شكوه و تحمل سپاه ايران را از روي آن ميتوان قياس كرد و همين تجمل و شكوه از اسباب عمده شكست ايرانيان در اين پيكار بود.
پس از پيروزي اعراب در ايران بيش از هر چيز پوشاك ايرانيان كه در حد اعلاي مرغوبيت جنس و زيبايي دستدوزيها بود، مورد توجه اعراب قرار گرفت و در اوايل اسلام اين وضع بسيار معمول شد. مشهور است كه عبدالله بن عامر نخستين عرب خزپوش است و مختار بن ابي عبيده اولين عربي است كه جبه سياه پوشيده است و ... همين قسم لباسهاي ديگر كه عربهاي مسلمان از ايرانيان تقليد كردند.
از آنجا كه در آن زمان پوشاك و پرچم هويت و مليت افراد به حساب ميآمد، نميتوان مدعي بود كه شكل پوشاك ايرانيان، اعراب را تحت تاثير خود قرار داده؛ بلكه زيبايي سوزندوزيها و آرايش جامهها بيش از هر چيز ديگري مورد توجه قرار گرفته بود، هر چه بر تعداد صندوقهاي پر از جامه و پارچههاي زربافت افزوده ميشد، اعتبار و ثروت دارندهي لباس بالاتر ميرفت، و اين گونه است كه به اهميت و نقش سوزندوزيها در عرصههاي مختلف تاريخ پي ميبريم.
زيرا نخ و سوزن سادهترين و سهلالوصولترين وسيله براي نشان دادن هرگونه تاثير فكري در دورههاي مختلف بوده و ميتوانسته نمايانگر تعلقات خاطر مردم در جريان ره آوردي نو از سرزميني بيگانه باشد، همچنان كه ديديم عربها در مقابل زيبايي هنرهاي ايرانيان از خود بيخود شده بودند و بسياري از ايرانيان نيز از همان آغاز اسلام را با شور و شوق پذيرفتند، زيرا آن شور حماسي در طبع تند و سركش آنان را برميداشت كه هرچه پاك، نيك و درست است، ايراني بشمارند و هر چه زشت، پليد و نادرست است را غيرايراني بدانند. از اين رو آيين مسلماني را ديني پاك و آسان و درست يافتند و با شوق و مهر به آن گرويدند. براي نماياندن اين تحول عظيم نيز دست به تغيير دادن تدريجي بعضي از عناصر اصلي نقشها و طرحها در هنرهاي دستي (سوزن دوزي، كاشي كاري، سفالگري، قاليبافي، كنده كاري روي فلزات، نقاشي و ...) زدند و با ايجاد فضايي نو تاثير تحولات عميق فكري خويش را به نمايش گذاشتند.
در سوزن دوزي، زنان با دوختن كلمات قرآني به خط كوفي بر روي كلاه، جبه، كمربند، بازوبند، و .. براي حفاظت از شر شيطان و حوادث بد يكي از تاثيرات آشكار يك خط فكري قومي را نشان دادند و همچنان در گذر تاريخ از زمان حكومت طاهريان تا سلجوقيان و بالاخره صفويه سنتهاي فرهنگي خود را پرورش دادند؛ بيآنكه از اعتقادات و ارزش دين مردم كاسته شده باشد، بلكه هنر ايراني - اسلامي كه به عنوان يك تحول عظيم تاريخي محسوب ميشود در تمام عناصر هنري بيان هنرمند را تحت نفوذ خويش تغيير داد كه سوزندوزيها نيز از اين قاعده مستثني نيستند.
“شاردن در سياحتنامهي خود راجع به ايران دوره صفوي مينويسد: زيبايي و ظرافت گلدوزيهاي ايراني برتر از گلدوزيهاي اروپايي و تركي است.
با توجه به اين مقدمه دوختهاي مرسوم در كشورمان و كلا سوزندوزيهاي ايران به سه دسته تقسيمبندي ميشوند.
الف: دوختهايي كه تمام زمينه با دوخت پوشانده ميشود، مثل نقش دوزي، خامه دوزي و بخارا دوزي.
ب: دوختهايي كه قسمتهايي از زمينهي پارچه دوخته ميشود كه اكثر سوزندوزيهاي ايران از اين نوع ميباشند، مانند پولك دوزي، گلابتون دوزي، قلابدوزي، و پته دوزي
ج: دوختهايي با اصيلترين شكل ممكن كه حكايت از پيشرفت و تكامل هنر سوزن دوزي دارد و خاص اين مرز و بوم است مانند شبكه دوزي
اين تقسيمبندي به نظر نگارنده جامع نبوده و آن طور كه بايد و شايد حق مطلب ارايه نشده است. لازم به توضيح است، در دو گونه نخست، سراسر زمينهي پارچه از دوخت پوشانده ميشود؛ طوري كه زمينهي جديدي از طرح و رنگ و نقش بوجود ميآيد، اين هنر از ديرباز در كشور ما رايج بوده است. به طور مثال ميتوان از شالهاي ترمه يزدي نام برد كه ابتدا پارچههايي از جنس كرك به رنگهاي سرمهيي يا زرشكي و .. بافته مي شد و هنرمند با صبر و شكيبايي خاصي تمام زمينهي پارچه را از دوخت پركرده و جلوه فوقالعادهيي به پارچه ميداد، براي دوخت يك پارچه گاه سالها وقت صرف ميشد و طرحها آنچنان با يكديگر تطابق و هماهنگي داشتند كه چشم هر بينندهيي را به خود خيره ساخته و تحسين و حيرت هر انساني را بر ميانگيختند، ظرافت و دقت عمل استاد كار و آشنايي و آگاهي كامل از تركيب صحيح رنگها همگي دست به دست هم ميداد و آثاري در خور تحسين بوجود ميآورد، اين هنر متاسفانه با آمدن ماشينهايي كه در چشم برهم زدني پارچههاي عريض و طويلي با همان نقش و نگار توليد ميكنند؛ از بين رفته است و ياد و خاطرهي استادكاران و هنرمندان فقط در ذهن كساني زنده مانده است كه به هنرهاي اصيل اين مرز و بوم عشق ميورزند، قديميترين آثار باقيمانده در اين زمينه متعلق به دوره سلجوقيان است و از جمله نقشهاي معروف مورد استفاده در اين فن، نقشه بسته حقه ونقشهاي هندسي و ترنج كثيرالاضلاع است. از مراكز مهم نقش دوزي هم ميتوان يزد، اصفهان، خراسان، كرمان، تبريز و اروميه را نام برد كه يزد مقام اول را داشته است.
شيوهي دوم دوختهايي است كه فقط قسمتي از سطح پارچه را ميپوشاند، معمولا روي پارچههاي پشمي، كتاني، مخمل و نخي انجام ميشود. در اين شيوه به صورتهاي متنوع و ظريف سوزن دوزيهايي از قبيل سوزن دوزي تفرش، آجيده دوزي، تپه دوزي (سلسله دوزي) كرمان، ده يك دوزي و گلابتون دوزي بندرعباس، بلوچ دوزي سيستان و بلوچستان، قلابدوزي رشت، آجيده دوزي، قابلمه دوزي و قلابدوزي خراسان، سرمه دوزي (مليله دوزي) رشت و اصفهان، زرتشتي دوزي يزد، نقده دوزي، منجوق دوزي، پولك دوزي، پيله دوزي، خامه دوزي، سكه دوزي، آينه دوزي، خوس دوزي، بخارا دوزي، تركمن دوزي، و دهها دوخت ديگر را بايد نام برد كه هر يك از آنها در سوزندوزيهاي سنتي ايران جايگاه ويژهاي دارند و بحث و بررسي تك تك آنها زمان بسيار ميطلبد. در گونه سوم كه به عنوان اصيلترين شكل ممكن دوختهاي ايراني تلقي شده است وحكايت از پيشرفت و تكامل هنر سوزندوزي اين مرز و بوم دارد، و يكي از سادهترين انواع دوختهاي بسيار قديمي و سنتي است، چشمه دوزي يا سكه دوزيهاي اصفهان، مشهد، تبريز و بيرجند است. اهميت و زيبايي اين دوخت نه تنها به خاطر ظرافت آن بلكه از حيث رنگ آميزي بسيار ساده و محدود است و در بيشتر موارد از يك رنگ نخ استفاده ميشود و معمولا همراه با قلابدوزي ميباشد، اين دوخت معمولا بر روي پارچههاي ظريف از جنس نخ و كتان با بافت ساده و تار و پودي قابل شمارش انجام ميگيرد.
نوع ديگري از سوزن دوزي كه در تقسيمبنديها هرگز به آن اشاره نشده است، لندره دوزي، خاتم و يا معرق پارچه است كه از سابقه اين هنر اصيل و زيبا هيچ اطلاعي در دست نيست، اما آنچه مسلم است، زيباترين دوختها با در كنار هم قرار گرفتن پارچهها با نقوش صددرصد ايراني در شمال ايران بدست آمده كه جنس پارچههاي زمينه را ماهوت تشكيل ميدهد و براي آرايش پوشاك، پرده، رو رختخوابي و ... بكار برده ميشد و طرحهاي گلهاي شاه عباسي، ختايي و اسليمي با دوخت زنجيرهي روي پارچه زمينه كار خودنمايي ميكند، اين شيوهي دوخت با طرحهاي سنتي در هيچ منطقهي ديگري ديده نميشود، و از ويژگيهاي خاص دوختي در شمال ايران است.
به طور كلي اگر طرحها، رنگها و مواد مورد استفاده هر منطقه را با در نظر گرفتن شرايط آب و هوايي و جغرافيايي مناطق مختلف در نظر بياوريم و مورد بررسي دقيق قرار دهيم با روحيات و طرز تفكر مردم آن مناطق تا حدود بسيار زيادي آشنا خواهيم شد و در اين رهگذر، رنگها بيشتر از هر عامل ديگر بيان كنندهي تاثير طبيعت بر روي افراد بوده است، گرچه در اكثر موارد 6 رنگ اصلي و سنتي ايراني (لاكي، لاجوردي، نيلي، سفيد، گلناري، آتشي و ماشي) مورد استفاده قرار ميگيرد؛ اما شدت و ضعف بعضي از رنگها در دوختها دقيقا بازگوكنندهي روحيات افراد يك منطقه خاص است.
آيا تاكنون به اين مطلب توجه داشتهايد كه چرا رنگ غالب در سوزندوزيهاي سيستان و بلوچستان قرمز است؟ يا در بندرعباس 90 درصد دوختهاي تزييني از نخهاي براق و پرتلالو مانند گلابتون استفاده ميشود؟ يا در ابريشم دوزيهاي ممقان تبريز، رنگها تند و شاد و زنده هستند؟ و يا در ابريشم دوزي بيرجند اساسا رنگي به كار گرفته نميشود؟ و يا در كردي دوزي شمال خراسان به ندرت از رنگ سياه استفاده ميشود؟
دنياي هنر سوزن دوزي، مملو از سوالاتي است كه ريشه در فرهنگ، قوميت و مليت مردم دارد و عليرغم سابقه ديرينه، اين هنر به خاطر پرزحمت بودن آن امروزه چندان مورد توجه واقع نميشود و اصولا كمتر كسي از آن به عنوان يك هنر ياد ميكند. در گذشته زيباترين لباسها، روميزيها، پردهها، پاروانها و ... همگي با ذوق و سليقهي هنرمندانهي زنان ودختران و حتي استادكاران مرد دست دوزي ميشده و به جز زيبايي خارقالعاده سرشار از رمز و رازي بود كه از صبر، طاقت و قدرت خلاقيت آنان سخن ميگفت.
شايسته است، به اين مهم توجه داشته باشيم كه زوال هر يك از شاخههاي هنر سنتي ايران زوال فرهنگ بومي آن منطقه و از خود بيگانه شدن با هويت ديرينه خود است.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات