در گذر از کوچههای سنتی یزد آبانبارها را با ۴۰ تا ۵۰ پله و گاه بیشتر میبینیم که گویای چگونگی دستیابی مردم گذشته به آب هستند؛ این که چگونه مردم محلات یزد به ویژه زنان با سختی فراوان پلههای تند و نیمه آجری این سردابه های آبی را با کوزههای بزرگ سفالی و گاه مسی یکی پساز دیگری طی میکردند تا به آب برسند؛ آبی که با مشقت فراوان توسط مقنیهای زحمت کش از اعماق زمین بیرون کشیده میشد و در آبانبارها، منابع آبی، چاه خانهها، حوضها و جویها جاری میشد و برای مردم کویر همچون زلالی گوارا، یادآور آب مصفای بهشتی بود.
شاید از این رو است که در نگاه مردم کویر، جاری کردن آب از کیلومترها اعماق زمین یک فضیلت تلقی میشود و مقنی کار انسان شریفی بود که اجر و ثواب خویش را باید تنها از خداوندگار خویش بیابد.
البته ساخت محلی به نام آبانبار هم یک توفیق الهی محسوب میشد که به صورت وقف، سالیان دراز در اختیار رهگذران خسته و تشنه قرار میگرفت که از آب گوارای آبانبار بچشند و لحظهای در خنکای آن بیاسایند و کوزهی خویش پر از آب کند.
صدیقه رمضانخانی نویسنده و پژوهشگر فرهنگ عامه یزد در باره این سازههای آبی در گفتوگو با ایسنا میگوید: در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی واژه «آبانبار» را اینگونه معنا کردهاند؛ «نوعی مخزن آب سرپوشیده و آببندی شده و اغلب ساختهشده در پایینتر از سطح زمین که بهمنظور ذخیره آب آشامیدنی برای ایام کمآبی یا پایداری در برابر دشمن در هنگام محاصره شدن و گاه استفاده از آب خنک در تابستان در شهرها و روستاها و دژها و مسیر راه کاروانها و در دل کوهها ساخته شده است.
وی با بیان این معمولاً در محلات قدیمی یزد، آبانبارهای بهجامانده از گذشته را میبینیم، عنوان میکند: در واقع آبانبار، جایگاهی برای دستیابی به آب قناتها در یزد کویری بوده است که تقریباً در محلات اصلی و پرجمعیت ساخته میشد و با ۴۰ تا ۵۰ پله و گاه تا ۷۰ یا ۸۰ پله آجری یا خشتی شخص را به آب گوارا و خنک زیرزمینی هدایت میکرده است.
رمضانخانی، آب انبار را در گویش قدیمی مردم یزد «اُمبار» میخواند و اظهار میکند: در ساخت آبانبارها که تعدادشان در یزد بیشاز ۱۰۰ عدد است، علاوه بر آجر از دیم استفاده می شده است که دیم ملاتی از آهک، خاکستر و ماسه بادی و غیره بوده که آب را برای مدت طولانی سالم نگه میداشته و از فاسد شدن آن جلوگیری میکرده است.
وی اضافه میکند: در گذشته چون آب مصرفی از آب انبارها تأمین میشد، معمولاً گردی از آهک در آب میریختند تا آب آبانبار گندزدایی شود و جهت استفاده از آب هم، روی آب را کنار زده و آب آن را داخل کوزههای سفالی میریختند و سپس کوزهها را در سبو به داخل خانه برده و پیچیده در گونی نگه میداشتند.
این نویسنده و پژوهشگر فرهنگ عامه یزد با بیان این که کوزهها گاه در پایاب خانهها نگهداری میشده تا خنکای خود را حفظ کند، خاطرنشان میکند: معمولاً زنان بعد از پرداختن به کارهای منزل، ظروف و لباسهای کثیف خانواده را داخل تشتهای بزرگ مسی روی سر میگذاشتند با مشقت فراوان ۴۰ تا ۵۰ پله و بلکه بیشتر طی میکردند و جملگی در گوشهای از آب انبار مینشستند و با چوبک، اشکنان، صابون و کتک(ابزاری برای زدن بر پارچه لباس)، لباسها را البته با گفتوگو می شستند، سپس دستوپای خود را آب کشیده و تشت سنگین را بر دوش کشیده و شاید غروب به خانه میرسیدند.
وی اظهار میکند: ساختمان آبانبارها با توجه به نوع آب و هوای منطقه، متفاوت بوده است و معمولاً مشخصههای آبانبار، بادگیر آن است که در یزد تعداد بادگیرها با توجه به فضای آبانبار متنوع است؛ مانند آبانبار ششبادگیری یا آبانبار چهاربادگیری.
به گفته رمضانخانی، مخزن یا خزینه از اصلیترین بخشهای آبانبار است که اغلب به جهت گندزدایی و بهداشت آن را از جنس دیم میساختند و با آهک، کیسه ذغال و نمک، ضدعفونی میکردند. خزینه آبانبار برحسب موقعیت آن در فضای شهری روستایی یا صحرایی اشکال گوناگونی داشته است.
وی با بیان این که آبانبارهای شهری از جهت تزیین و نوع معماری نیز قابل اهمیت هستند، تصریح میکند: معمولاً مخازن آبانبارها در درون زمین ساخته میشده تا فشارهای وارد بر بدنه را بکاهد و بر تداوم خنکی آب بیفزاید.
رمضانخانی اضافه میکند: در داخل آبانبار، یک مکان تقریباً گودی یا به شکل چهارگوش را جهت قرار گرفتن شیر برنجی میساختند که بدان پاشیر میگفتند که البته در محلات زرتشتینشین و مسلماننشین، دو پاشیر وجود داشته است که معمولاً پاشیر سمت راست جهت استفادهی مسلمانان و پاشیر سمت چپ برای استفادهی زرتشتیان آن محله بوده است. حتی گاه آبانبار دارای دو ورودی بوده است مانند آبانبار محله خرمشاه که ساکنینش هم مسلمان هستند و هم زرتشتی.
وی عنوان میکند: جهت تبادل هوا در سقف آب انبار، حفرههایی ایجاد میشده است و معمولاً هر آبانبار، بادگیر یا گنبد هایی داشته که جریان هوای آب داخل خزینه را خنک میکرد و هر چه تعداد بادگیرها بیشتر بوده، آبانبار، آب خنکتری داشته است.
به گفته این نویسنده و پژوهشگر فرهنگ عامه یزد، تعداد پلهها هم با توجه به عمق مخزن آبانبار که کف آن از پاشیر پایینتر بود، تعیین میشد و گاهی به ۷۰ تا ۸۰ پله هم میرسیده ولی در برخی از آبانبارها به علت طولانی بودن پلهها، در وسط راه، یک هشتی کوچک یا سنگ فرش ایجاد میشد که احتمالا برای استراحت اندک به جهت طی کردن پلههای طولانی ساخته میشده است.
انتهای پیام
نظرات