به گزارش ایسنا، غلامرضا مالکی از آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس درباره سختیهای ماه رمضان در اسارت روایت میکند: «ما این ماه را ماه ایثار نامیدیم؛ زیرا هر کس هر کاری که از دستش برمیآمد، برای دیگران انجام میداد. در کنار آسایشگاه ما، گروهی حضور داشتند که به آنها «مدنیها» میگفتند. آنها برخوردهای تندی داشتند و همیشه در حال توهین و فحاشی بودند. برای جلوگیری از تنش، شبها هنگام تحویل گرفتن غذا، بدون دمپایی و با آرامش حرکت میکردیم تا آنها از خواب بیدار نشوند و آرامش ما را به هم نزنند.
کلاسهای قرآن و نهجالبلاغه را در اسارت دایر کرده بودیم. با وساطت صلیب سرخ، موفق شدیم یک جلد قرآن وارد اردوگاه کنیم و آن را جزءبندی کردیم. به لطف همت بچهها، روزانه یک ختم کامل قرآن انجام میشد.
صدای من کمی بلند بود و یک شب که در حال دعا خواندن بودم، مأموران بعثی مرا گرفتند و به زندان داخلی اردوگاه بردند. آنجا شرایط بسیار سختی بود، اما من تصمیم داشتم روزهام را نگه دارم. بچهها نان را از وسط خالی میکردند و داخل آن هر چیزی که از بهترین خوراکیهایشان داشتند، میگذاشتند و بهصورت مخفیانه برایم میآوردند. با این حال، وقتی از زندان آزاد شدم، آنقدر ضعیف شده بودم که بهسختی میتوانستم راه بروم.»
انتهای پیام
نظرات