به گزارش ایسنا، متأسفانه، تقریباً همه افراد در مقطعی از زندگی خود با «جیغ» (۱۸۹۳) اثر «ادوارد مونک»، هنرمند مدرنیست نروژی، همذاتپنداری کردهاند. بهقدری که، نتایج یک تحقیق اخیرا نشان داده است که این شاهکار افسانهای به دلیل نفس کشیدن بیش از حد عمیق بازدیدکنندگان مشتاق در مقابل آن، آسیب دیده است.
این نقاشی نمادین تنها نمونهای نبود که «مونک» تلاش کرد به واسطه آن نوعی اضطراب وجودی را به تصویر بکشد؛ نمونههای دیگر شامل «یأس» (۱۸۹۴) و «مالیخولیا» (۱۸۹۱) نیز در کارنامه این هنرمند برجسته نروژی وجود دارند. بااینحال، مونک در بسیاری از پرترههایی که خلق کرد، تلاش کرد تا بررسی ظریفتری از شرایط انسانی ارائه دهد.
مجموعهای متشکل از بیش از ۴۰ اثر از این مطالعات شخصیتشناختی هماکنون در نمایشگاهی با عنوان «پرترههای ادوارد مونک» در نگارخانه ملی پرتره لندن به نمایش گذاشته شدهاند که تا ۱۵ ژوئن ادامه دارد.
این نمایشگاه ابعاد جدیدی از «مونک» را آشکار میکند و از طریق آثارش، برداشتی زنده از زندگینامه، فضای فرهنگی گستردهتر و سبک در حال تکامل او در طول سالهای تأثیرگذارش در پاریس و برلین را ارائه میدهد.
«آلیسون اسمیت»، مدیر نمایشگاه، توضیح میدهد: «در تمام طول زندگیاش، مونک تلاش کرد تا به ورای نقابهایی که افراد به چهره میزنند نفوذ کند و با استفاده از تکنیکهای نقاشی بیانی، احساسات و انگیزههای درونی آنها را آشکار سازد.»
در ادامه با چند شاهکار برجسته این هنرمند آشنا میشوید:
۱. «گفتوگو»(Tête-à-tête) – ۱۸۸۵
«مونک» این اثر را زمانی که ۲۱ ساله بود خلق کرد. این نقاشی صحنهای را به تصویر میکشد که در آن دوست هنرمندش، «کارل ینسن-هیل»(Karl Jensen-Hjell) از پشت سر دیده میشود که ظاهراً با زنی مرموز گفتوگو میکند.
البته گفته میشود زنی که در این نقاشی به تصویر کشیده است، «اینگر»، خواهر «مونک» است.
پرترههای دو نفره، روایتسازی در اطراف سوژهها، و ادغام آنها در یک صحنه طبیعی و صمیمی، همگی ویژگیهایی بودند که در آثار بعدی مونک بهطور مداوم تکرار شدند.
۲. «غروب»(Evening) – ۱۸۸۸
چند سال بعد، مونک خواهر دیگرش، «لورا» را در نقاشی «غروب» به تصویر کشید. این نقاشی ممکن است در نگاه اول صحنهای دلپذیر از زنی با کلاه آفتابی در حال لذت بردن از یک منظره آفتابی به نظر برسد.
اما هنگامی که بیننده بر روی چهره سوژه تمرکز میکند، نگاه شدید و نافذ او نوعی آشفتگی درونی را آشکار میکند که با مشکلات سلامت روانی که «لورا» با آن دستوپنجه نرم میکرد، همخوانی دارد.
احساس انزوا و بیگانگی با حضور کمرنگ و شبحوار یک موجود سفید در مرکز بوم تقویت میشود. این اثر بقایای ترکیببندی اولیهای است که شامل زنی ایستاده، احتمالاً «اینگر»، خواهر دیگر «مونک» بوده است.
با غیاب «اینگر»، ترکیببندی این نقاشی بهوضوح به پیشدرآمدی برای نقاشی «مالیخولیا» تبدیل میشود.
۳. «سنجاق سینه. اوا مودوچی»(The Brooch. Eva Mudocci) – ۱۹۰۲
چاپهای مونک از جمله تأثیرگذارترین آثار به نمایش درآمده در نگارخانه ملی پرتره لندن هستند. یکی از این آثار چاپ سنگی «سنجاق سینه. اوا مودوچی» است که ویولونیست انگلیسی و دوست مونک را به تصویر میکشد.
بر اساس کاتالوگ نمایشگاه، در دوره نمادگرایی مونک، او تمایل داشت که زنان را بهعنوان کهنالگوهای مثبت یا منفی به تصویر بکشد.
4. «مدل با شال سبز»(سلطان عبدالکریم) – ۱۹۱۶
«مونک» پرترههای بسیاری از مردانی که برای او کار میکردند را کشیده است و یکی از این افراد، رانندهاش، «سلطان عبدالکریم»، بود.
«عبدالکریم» بهعنوان یکی از اعضای سیرک آلمانی هاگنبک به نروژ سفر کرده بود و مونک در یکی از توقفهای این سیرک در «اسلو» با او آشنا شد.
در نهایت، مونک هفت نقاشی و یک چاپ سنگی از عبدالکریم خلق کرد که هر یک تفاوت زیادی با دیگری دارند.
در نقاشی «کلئوپاترا و برده»، او بهعنوان یک فرد به اسارت گرفتهشده به تصویر کشیده شده است، که کلیشههای نژادپرستانه درباره سیاهپوستان در آن زمان را مورد توجه قرار داده است.
اما در «مدل با شال سبز»، عبدالکریم دیگر نه بهعنوان یک شخصیت بیگانه یا اغراقشده، بلکه دقیقاً همانطور که بود به تصویر کشیده شده است: با لباسهای زمستانی معمولی.
نمایشگاه «پرترههای ادوارد مونک» در نگارخانه ملی پرتره لندن تا ۱۵ ژوئن ادامه دارد.
انتهای پیام
نظرات