به گزارش ایسنا، ماه رمضان ماه نزول قرآن است و همه ما باید تلاش کنیم در این ماه هر روز یک جز قرآن تلاوت کنیم و در کنار تلاوت، تدبر در قرآن و آوردن قرآن به متن زندگی نیز ضروری است.
پرداختن به تفسیر آیات باعث تقویت ایمان و امید در جامعه می شود بر همین اساس در این ۳۰ روز ماه مبارک رمضان هر روز یک آیه از آیات «زندگی با آیه ها» که مربوط به توحید، نبوت و ایمان است انتخاب شده که راحتتر مفاهیم قرآنی در جامعه تبیین شود.
پنجمین آیهای که به آن پرداخته شده آیه ۷۵ سوره نساء در خصوص ظلمستیزی و دفاع از مظلوم است. خداوند در این آیه می فرماید: «وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ /شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [که ستمکاران هرگونه راه چاره را بر آنان بستهاند] نمیجنگید؟».
چرا کنار کشیدهاید؟
در تفسیر این آیه برای زندگی امروزمان میتوان گفت:
نه که مبارزه را بلد نباشند. اتفاقا خیلی هم خوب بلد بود. وگرنه چطور از پس آن شببیداریها برای کنکور و آن بد و بیراه شنیدنهای برای خواستگاری و آن دوندگیها برای استخدام در فلان شرکت دولتی برآمده بود؟ فقط مشکل این بود که دوست نداشت کسی غیر خودش را ببیند. فقط مشکل این بود که میدان مبارزهاش را زیادی کوچک انتخاب کرده بود. قیصر امینپور جایی با همان زبان تند و تیزش انگار در توبیخ همینها گفته بود: ما که این همه برای عشق/ اه و ناله دروغ میکنیم/ راستی چرا/ در رثای بیشمار عاشقان/ که بیدریغ/ خون خویش را نثار عشق میکنند/ از نثار یک دریغ هم / دریغ میکنیم؟.
اما خداوند در این آیه از ما خواسته است:
نسبت به مظلومان و مستضعفان جامعه بیتفاوت نباشیم و برای حمایت از آنها سنگ تمام بگذاریم و حتی وارد مبارزه و جنگ شویم.
برای عمل به این آیه در زندگی میتوانیم:
*حواسمان به اطرافمان بیشتر جمع باشد و خودمان را نسبت به ظلم های اطرافمان مسئول بدانیم.
*در برابر بی عدالتیها از درون خانواده و فامیل و محله خودمان گرفته تا ظلمهای کلان بین المللی، سکوت نکنیم.
*توانمندیهای خودمان را ارتقا بدهیم تا بتوانیم در عرصه های مختلف با ظلم مبارزه کنیم.
*از همین امروز برای کمک به مظلومان فلسطین و لبنان از دارایی توانایی یا زمان خود استفاده کنیم.
روایت یک شهید
شهید سیدحمید میرافضلی در روایتی نوشته است:
«همیشه با دوستانش دنبال خوشگذرانی بود در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب برادرش به شهادت رسید. وقتی با پیکر برادرش رو به رو شد، یکباره تغییر کرد. انقلاب که پیروز شد جنگ آغاز و حمید پای ثابت جبههها شد خودش میگفت اولین بار که آمدم میخواستم زود برگردم اما وقتی دیدم عراقیها چند زن جوان ایرانی را اسیر کرده اند و.... دیگر نتوانستم.
شب عملیات خیبر به دوستانش گفت: امضای شهادتم را از مادرم گرفتم حاج همت ترک موتورش بود که هر دو آسمانی شدند».
انتهای پیام
نظرات