رضا قنبری در گفتوگو با ایسنا با اشاره به تغییرات مهمی که در روند آموزش در سطح دانشگاهها و حتی مدارس به وجود آمده، اظهار کرد: در واقع دانشگاه جایی است که آموزش در آن سطح بالاتری از سواد عمومی دارد و به تربیت نیروهای متخصص و آماده برای صنایع مختلف میپردازد. این سیستم آموزشی باید به گونهای باشد که علاوه بر ارتقاء دانش، بتواند نیازهای جامعه و صنعت را به درستی شناسایی کند و پاسخ دهد.
وی ادامه داد: در گذشته، آموزش به صورت سادهتر و از طریق روشهایی چون استاد-شاگردی انجام میشد، اما با پیشرفت تکنولوژی و تغییرات اجتماعی و اقتصادی، نیاز به آموزشهای پیچیدهتر و تخصصیتر احساس شد. این تغییرات، نه تنها در روشهای آموزشی، بلکه در نیازهای صنایع و نحوه تعامل دانشگاهها با بازار کار نیز تاثیرگذار بوده است.
تغییرات تکنولوژیک و تأثیر آن بر آموزش
این استاد دانشگاه با اشاره به انقلابهای صنعتی گفت: در دوران انقلابهای صنعتی، نیاز به افراد متخصص و آموزشدیدهای که بتوانند با شرایط جدید سازگار شوند، ضروری شد. به تدریج، استانداردسازی آموزشها در صنعت و حتی در نظام آموزشی شکل گرفت. این استانداردسازی به صنعتگران کمک میکرد تا هزینههای خود را کاهش دهند و به تدریج یک سیستم آموزشی گسترده و رایگان شکل گرفت که به استاندارد کردن مهارتهای مختلف پرداخت.
قنبری افزود: با ورود به دورههای انقلاب صنعتی، تغییرات شگرفی در سبک زندگی، آموزش و حتی مدیریت به وجود آمد. اگر به علم مدیریت در دهههای ۱۹۶۰ نگاه کنیم، متوجه میشویم که دیگر نمیتوان با آن دانش در دنیای امروز کار کرد. تغییرات سریع و تکنولوژیک، باعث تحول در تمامی زمینهها شده و امروز، ضرورت یک سیستم آموزشی نوین که بتواند این تغییرات را دنبال کند، بیش از پیش احساس میشود.
ضرورت بازنگری در روشهای آموزش دانشگاهی
وی تصریح کرد: آموزشهای دانشگاهی باید با توجه به نیازهای روز جامعه و صنعت بازنگری شوند. به عنوان مثال، در بسیاری از کشورهای پیشرفته، آموزش و صنعت در همتنیده هستند و دانشگاهها به طور مستمر با صنایع مختلف در ارتباطاند تا بهترین نیروهای کارآزموده را تربیت کنند. ما نیز باید به این سمت حرکت کنیم و توجه بیشتری به نیازهای بازار کار و جامعه داشته باشیم تا دانشآموختگان دانشگاهی، توانایی پاسخگویی به چالشهای واقعی را داشته باشند.
وی تأکید کرد: نظام آموزشی باید به گونهای باشد که علاوه بر تربیت دانشآموختگان متخصص، بتواند به ارتقاء کیفیت زندگی و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه نیز کمک کند. برای رسیدن به این هدف، باید به مسائل آموزشی از جنبههای مختلف نگاه کرد و تغییرات اساسی در ساختار و محتوای آن ایجاد کرد.
تناقضها و چالشهای آموزش عالی در دنیای صنعتی امروز
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد، به چالشهای موجود در سیستم آموزشی کشور اشاره و اظهار کرد: در دنیای امروز، آموزشهای استاندارد که در گذشته بیشتر بر اساس نیازهای صنعت و جامعه طراحی میشد، اکنون با چالشهای زیادی روبهرو است.
وی به اهمیت سرعت تغییرات تکنولوژیک و تأثیر آن بر روند آموزش پرداخت و افزود: در گذشته، مدت زمان طولانیتری برای جایگزینی تکنولوژیها نیاز بود، اما اکنون تکنولوژیها به سرعت تغییر میکنند و این تغییرات در برخی حوزهها حتی در فاصلههای ۱۷ تا ۱۸ ماه اتفاق میافتد. این سرعت تغییرات باعث شده که ما دیگر نتوانیم با روشهای آموزشی سنتی و استاندارد پیش برویم.
وی ادامه داد: در گذشته، آموزشها بیشتر بر مبنای تقسیم کار صنعت طراحی میشد، به طوری که صنعتگران از دانشگاهها خواسته بودند که نیروی کار متخصص در بخشهای خاصی تربیت کنند. اما امروزه، وزارت علوم به عنوان یکی از بزرگترین رقبای صنایع، در جذب نیروی انسانی و سرمایهگذاری در بخشهای مختلف آموزشی فعال است. این تغییرات به نوعی نشاندهنده شکاف بین نیازهای واقعی صنعت و آموزشهای ارائهشده در دانشگاهها است.
تغییرات ساختاری در نظام آموزشی و نیاز به اصلاحات اساسی
قنبری با اشاره به مشکلات ساختاری آموزش عالی اظهار کرد: آموزشهای دانشگاهی باید بیشتر به نیازهای صنعت و جامعه نزدیک شوند. در حال حاضر، سرفصلهای درسی در دانشگاهها اغلب از ۱۰ سال پیش گرفته شدهاند و نمیتوانند با سرعت تغییرات جدید همخوانی داشته باشند. برای مثال، در حالی که امروزه در صنعت با سرعت بالایی شاهد تغییرات تکنولوژیکی هستیم، محتوای آموزشی و سرفصلهای درسی همچنان از نیازهای به روز شده صنعت فاصله دارند.
وی اضافه کرد: این در حالی است که برخی از دانشگاهها، از جمله دانشگاهها و مؤسسات آموزشی دیگر، سعی دارند تا کارشناسان خود را به سمت مقاطع بالاتر مانند کارشناسیارشد و دکترا سوق دهند. این خود باعث ایجاد نوعی شکاف بین تحصیلات و نیازهای بازار کار شده است. این در حالی است که بهترین کارشناسان باید بتوانند در محیطهای صنعتی و فناوریمحور فعالیت کنند، نه اینکه تنها در دنیای آکادمیک باقی بمانند.
نیاز به ارتباط نزدیکتر آموزش و صنعت
قنبری با بیان اینکه باید ارتباط بیشتری بین دانشگاهها و صنایع ایجاد شود تا آموزشهای دانشگاهی به سمت نیازهای واقعی جامعه و صنعت حرکت کند، گفت: ما باید در سیستم آموزشی خود بازنگری کنیم و بیشتر به نیازهای واقعی بازار و صنعت توجه کنیم. این تغییرات نه تنها به بهبود کیفیت آموزش کمک خواهد کرد بلکه باعث خواهد شد تا دانشآموختگان دانشگاهها بتوانند در دنیای واقعی و در صنایع مختلف نقشآفرینی کنند.
چالشها و پیچیدگیهای سیستم آموزشی در دوران مدرنیسم
قنبری اظهار کرد: در دنیای امروز، سرعت تغییرات تکنولوژیکی و تحولات صنعت موجب شده که نیاز به بازنگری جدی در سیستمهای آموزشی احساس شود. یکی از چالشهای بزرگ سیستم آموزشی در کشور، عدم هماهنگی بین سیاستگذاران، مجریان و ذینفعان است. از یک طرف، مردم و دانشآموزان خود را نشان میدهند و از سوی دیگر، تغییرات تکنولوژیک باعث ایجاد تغییرات جدیدی در روند آموزش و یادگیری شده است. این تغییرات به وضوح در تمایل بیشتر جوانان به دورههای آموزشی کوتاهمدت نمایان شده است.
وی ادامه داد: با رشد سریع فناوری و نیازهای جدید بازار کار، بسیاری از دانشگاهها بهجای تربیت نیروی انسانی برای بازار کار، دانشآموزان را برای تحصیلات عالیتر مانند فوق لیسانس و دکترا آماده میکنند. این رویکرد باعث ایجاد تناقضهایی در ارتباط با کیفیت آموزش و نیازهای بازار کار میشود.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: دانشگاهها دانشآموختگانی تربیت میکنند که ممکن است هیچ ارتباطی با نیازهای صنعتی نداشته باشند. به عنوان مثال، تحصیل در مقاطع بالاتر مانند MBA و DBA به جای اینکه به نیازهای واقعی صنعت پاسخ دهد، بیشتر جنبه تئوری دارد.
افزایش تمایل به منتوری و آموزشهای غیر استاندارد
قنبری بیان کرد: در این میان، روند جدیدی در آموزشها شکل گرفته است که به سمت منتورینگ پیش میرود. به گفته کارشناسان، این مدل آموزشی که بهویژه در صنایع فناوری و نوآوری رواج پیدا کرده است، باعث شده که افراد بهجای حضور در کلاسهای درسی سنتی، بیشتر تمایل به یادگیری از افراد با تجربه در حوزههای خاص پیدا کنند. این تغییر در رویکرد به آموزش، بهویژه در عرصههای تخصصی مانند برنامهنویسی و مدیریت محصولات، به سرعت در حال گسترش است.
وی خاطر نشان کرد: در گذشته، روند آموزش بیشتر بر اساس روشهای سنتی و استانداردسازیهایی بود که در صنعت انجام میشد، اما اکنون این فرآیند تغییر کرده است و برای آموختن مهارتهای عملی، افراد تمایل دارند تا از منتورها و متخصصان در حوزههای مختلف استفاده کنند. این تحولات نشاندهندهی پیچیدگیهای بیشتر و نیاز به تحول در نحوه طراحی و اجرای سیاستهای آموزشی است.
چالشهای استانداردسازی آموزش و نیاز به اصلاحات اساسی
این عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: یکی دیگر از مشکلات بزرگ در سیستم آموزشی، استانداردسازی بیش از حد و عدم توجه به تفاوتهای فردی است. در گذشته، بسیاری از کلاسها و برنامههای آموزشی بهصورت همگانی طراحی میشدند و به این ترتیب، استعدادها و ویژگیهای فردی نادیده گرفته میشد. این وضعیت در حالی است که در دوران مدرن، توجه به تفاوتهای فردی و نیازهای خاص هر دانشآموز اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
قنبری اضافه کرد: در این راستا، بسیاری از کارشناسان به تغییرات اساسی در مدلهای آموزشی تأکید دارند و معتقدند که باید رویکردهای جدیدتری اتخاذ شود تا آموزش بهطور مؤثرتر به نیازهای جامعه و بازار کار پاسخ دهد. تغییر در رویکردهای آموزشی و حذف استانداردهای خشک و یکسان میتواند راهحلی برای رفع این مشکلات باشد.
سوالات بیپاسخ درباره کارفرمای آموزشی
وی افزود: یکی از مسائل پیچیده دیگر در این حوزه، سوال درباره کارفرمای آموزشی است. به گفته برخی کارشناسان، در حال حاضر کارفرمای آموزشی باید جامعه باشد، نه فقط دولت یا سیستمهای آموزشی. این تغییر در نگاه به کارفرمای آموزشی به این معناست که آموزش باید بهگونهای طراحی شود که دانشآموزان و دانشجویان بتوانند به طور مؤثر به بازار کار و نیازهای واقعی جامعه پاسخ دهند.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: در نهایت، برای رسیدن به یک سیستم آموزشی بهینه که به نیازهای صنعت و جامعه پاسخ دهد، لازم است تا آموزش از حالت استانداردسازی شده خارج شده و بیشتر به نیازهای فردی و عملی توجه شود. این تغییرات میتواند به تربیت نیروی انسانی کارآمدتر و هماهنگتر با نیازهای بازار کمک کند.
انتهای پیام
نظرات