محمود قنبری ـ دوبلور پیشکسوت ـ در گفتوگویی با ایسنا، روایتی از رفاقت دیرنهاش با منوچهر والیزاده که به سال ۱۳۳۸ برمیگردد، داشت.
قنبری یادآور شد: اولین بار منوچهر والیزاده را در استودیویی به نام اسکارفیلم با بهروز وثوقی دیدم که تازه شروع به کار کرده بودند. از من پرسید تازه آمدی؟ گفتم، بله. گفت ما هم تازه آمدیم. یکی دو ماه بود ایرانفیلم آمده بودند و تازه کار میکردند. آن موقع دوبله شیفتی بود از ۹ صبح تا یک ظهر و سه تا هفت جای دیگر و هفت تا ۹ شب هم جای دیگر.
دوبلور آثاری چون پیشتازان فضا، گربههای اشرافی و رودخانه برفی در ادامه صحبتهایش خاطرنشان کرد: یک روز در میدان تجریش برای کاری رفته بودم که منوچهر والیزاده و بهروز وثوقی را دیدم که در حال خوردن لبو بودند. من را دید گفت پس تو کجا رفتی قرار بود بیایی و کار کنیم. من هم گفتم اگر قرار است بیاییم و علاف شویم و یک جمله بگوییم، من اهلش نیستم. من همان زمان که تهران بودم، رادیو هم کار میکردم؛ در برنامهای با عنوان «با آثار جاویدان ادبیات جهان آشنا شوید» که برای مترجم بزرگی به نام آقای شهباز بود. والیزاده گفت، تو فردا بیا من تو را به آقای کسمایی معرفی میکنم. من را معرفی کرد و آقای کسمایی هم من را دید. یک ماهی رفتم و بالاخره یک جمله به من دادند که بگویم. جمله این بود: «بله قربان»!. من آن موقع از دوستان آقای معمارزاده را صدا کردم و گفتم من را علاف کردید! آن موقع به آقای کسمایی عمو میگفتند، معمارزاده آقای کسمایی را صدا و زد و گفت عمو، آقای قنبری از رادیو آمده بعد از یک ماه شما یک جمله «بله قربان» به او دادید؟! گفت ممکن است ۶ ماه دیگر بشود یک رُل «نه قربان» به او بدهم. گذشت و سپس استودیوی تخت جمشید رفتیم. خانم ژاله علو آنجا بود. قرار بود رُلی را بگویند و من هم یک رُل دیگر. آقای نوذری هم آنجا بودند و همان جا بود که استودیوی کاسپین راهاندازی شد و من معاونت این استودیو را برعهده داشتم و از اولین کسانی که به آنجا آوردم منوچهر و بهروز بودند. ۱۱ سالی به اتفاق آنجا بودیم. آقای وثوقی چند فیلم گفتند و رفتند اما من و آقای والیزاده با هم بودیم بعدها هم که ازدواج کردم با همدیگر در مقطعی باجناق شدیم. در ادامه مسیر هم با منوچهر ارتباطم را داشتم و دوست بودیم، دقیقا ۶۵ سال. از اولین ملاقات تا آخرین ملاقات ۶۵ سال طول کشید.
این مدیر دوبلاژ درباره همکاریاش با منوچهر والیزاده نیز یادآور شد: اولین سریال را سال ۴۵ با عنوان «نبرد» شروع کردیم و همچنین سریالهای متعدد و اغلب کنار هم بودیم؛ رفیق و یار و باجناق. تقریبا اغلب رُلهای اصلی کارهایم برای منوچهر والیزاده بود. از جمله همکاری ما کار «فرار از زندان» بود که یک کار شاخصی بود و مورد توجه همه قرار گرفت. خیلی از رُلها را اولین بار من به او دادم. صدای فوقالعادهای داشت و جوانگوی خوبی بود. صدایش جذب هنرپیشه میشد و طوری بیان میکرد که روی هنرپیشه مینشست. بنابراین تعداد زیادی فیلم دوبله کردیم و با هم بودیم و ناگهان کمر درد و مشکل ریه برایش پیش آمد؛ با این حال قبل از فوتش که با او حرف زدم خوب بود اما این تمام ماجرا نبود و دیگر از میان ما رفته است. روحش شاد باشد و حتما آن دنیا جهان بهتری از اینجاست.
در این زمینه بخوانید:
او درباره درگذشت والیزاده بیان کرد: چهارشنبه در تلویزیون مشغول کار بودم که بچهها با چشمان اشکبار آمدند و به من تسلیت گفتند. جایش خالی میماند. میگویند خاک سرد است، ببینیم که چه میکند.
به گفته محمود قنبری آخرین همکاری این دو پیشکسوت با یکدیگر به دوبله جدیدترین قسمتهای «فرار از زندان» برمیگردد. در ادامه صحبتهای این دو دوبلور برجسته را درباره سریال فرار از زندان مشاهده می کنید.
قنبری در پایان گفت: دوبله در سراشیبی است و همه رفتند و چندنفری اندک ماندهاند. یک جمله از فروغ فرخزاد را میگویم: «تنها صداست که میماند...» . آدمی میآید و میرود و همیشه هم مرگ را هر ۲۴ ساعت یک بار تست میکند. هفت تا هشت ساعت از زندگی مرگ است؛ یعنی خوابیم و زمان مرگ تمام این خواب مقطعی تبدیل به خواب ابدی میشود.
انتهای پیام
نظرات