به گزارش ایسنا، دبیرکل و عضو شورای سیاستگذاری هفدهمین جشنواره تجسمی فجر در محل خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) حاضر شدند و به مسائل مهمی از جمله تاکید بر وجه مردمی این رویداد، روند برگزاری، بررسی نقاط ضعف و قوت ادوار گذشته، چگونگی برگزاری بخش بینالملل، دلایل حذف بخش رقابتی و ... پرداختند.
بیشتر بخوانید:
اکنون و در بخش تفصیلی این میزگرد، مسائل دیگری از جمله ایده چگونگی برگزاری هفدهمین جشنواره هنرهای تجسمی، همکاری نکردن برخی نهادها با جشنواره، موانع گنگ بر سر راه جشنواره، پرهیز از حرکت به سمت هنر فاخر، چالشهای معیشتی هنرمندان تجسمی و ... مطرح می شود.
در ابتدا بهرام کلهرنیا ـ هنرمند باسابقه کشورمان در عرصه هنرهای تجسمی ـ با اشاره به روند کاری که در هفدهمین جشنواره تجسمی فجر برقرار است، گفت: برای من حیرتانگیز بود وقتی که دیدم اصولا همه چیز در اختیارمان است. هنوز نمیتوانم این میزان از آزادی و فرصتی که در اختیار ما گذاشته شد را به سادگی درک کنم.
او با اشاره به تصور خود مبنی بر اینکه جشنواره فجر را یک نظام پیشنهادی از جانب سیستم قانونی مملکت میدانسته که حدودی از مقررات، کنترل و نظارت باید به شکل طبیعی در آن وجود داشته باشد، اظهار کرد: اما دیدم که نه تنها مانعی وجود ندارد بلکه همه بنده را به بلندپروازی و خیز برداشتن به سوی آینده و تعبیر کردن آرزوهای دیگر در ظرف فجر تشویق میکنند؛ بنابراین خیلی هیجان زده شدم، اما تردیدها همچنان با من همراه هستند درواقع این حس پس از پذیرش مسئولیت به من دست داد و الان سایههای مختلفی با من حرکت میکنند و از طرفی تردیدها و آزردگیهای اجتماعی دوستانم نسبت به جشنواره فجر، اعتراضها و حتی مشارکتها و همپیمانیهایی که شاهد آن هستم با من زندگی میکنند.
نمیخواهم ریشسفیدی کنم
دبیرکل هفدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر ادامه داد: مجموعا میبینم که نظام اجتماعیِ هنر ما در برابر جشنواره فجر موضعگیری دارد؛ درواقع چه موافقت و چه انکار، هردو موضعگیری هستند و کشمکشی در ذات این موضوع وجود دارد که باید در دراز مدت مورد تحلیل قرار گیرد. امروز نمیتوان برای آن تحلیل پیدا کرد. نمیتوانم مشوق دوستانم باشم و بگویم کوتاه بیایید و به خاطر من توافق کنید؛ من نمیخواهم نقش ریشسفید را ایفا کنم که جناحهای مختلف فکری را وادار به همفکری کنم، بدون اینکه به لحاظ وجودی رأی مثبت نهایی خود را داده باشند.
جشنوارهای که باید از عهد عتیق خود رها میشد
او با اشاره به اینکه سناریو عمومی جشنواره تجسمی فجر بر اساس چند ایده ساده طراحی شده است، توضیح داد: ایده اولیه این بود که جشنواره فجر برای اینکه از نهاد عتیق خود رها شود، باید تبدیل به یک نهاد مردمی و اجتماعی شود. قصد داریم جشنواره فجر را به میان مردم ببریم به جای اینکه مردم را دعوت کنیم به نمایشگاهها بیایند. در نتیجه این طرز فکر نیز از ساختمان بزرگ و تاحدودی تجهیز شده «فرهنگستان صبا» گریختیم و جشنواره فجر را به اقامتگاههای مختلف شهری آوردیم و آن را در هر جایی که بتوانیم پراکنده کردیم. ما کوشیدیم جغرافیای بزرگ شهر و جعرافیای بزرگ ملی را از طریق پراکنده کردن رخدادهای فجر در جهان ایرانی و بستر مملکت گسترش دهیم تا دسترسی سرانه مردم به ارزشهای هنری در جشنواره فجر را افزایش دهیم.
چوب کشمکشهای مدیریتی را جشنواره تجسمی خورد!
کلهرنیا با بیان اینکه او و گروهش برای این تصمیم با گرفتاریهای خاصی نیز روبرو شدهاند، اظهار کرد: ساختمانهایی وجود داشت که به آن دلبسته شدیم و با کلی زحمت در روزهای سرد و یخبندان به سراغ آنها رفتیم و همه تاییدیهها را هم داشتیم تا این ساختمان در اختیارمان قرار گیرد، اما در روزهای نخست بهمن ماه، دوستان گفتند اصلا وظیفه همکاری ندارند و جشنواره تجسمی اولویت آنها نیست؛ درحالی که تصور مقدماتی ما این بود که جشنواره فجر در سازمانهای مدیریت دولتی ریشههای خود را شکل داده است و نهادها هم در یک همپیمانی با ما قرار خواهند گرفت، اما دیدیم کشمکشهایی درون ماجرا وجود دارد که به عبارت کوچه و خیابان چوب آن را ما و جشنواره تجسمی فجر خورد.
او تاکید کرد: این شایسته نیست که منابع سازماندهی اندیشه فرهنگ و هنر در برخورد با بدنه نظام مدیریتی متوقف شود، این موضوع خیلی دردناک است. ما این اخطار را دریافت کردیم و چشممان نسبت به موضوعی که در برابر ما قرار گرفت آگاه شد، اما نمیدانم این دانایی چقدر برای ما سودمند است!
در این بخش ویدئویی از نشست ایسنا با حضور تعدادی از سیاستگذاران جشنواره تجسمی فجر ۱۴۰۳ را مشاهده کنید:
موانع گنگ بر سر راه جشنواره تجسمی فجر
این هنرمند با تاکید بر اینکه موانع مختلفی در مسیر جشنواره تجسمی فجر وجود دارد که بسیاری از آنها گنگ است، در عین بیان کرد: اراده کردیم تا جشنواره فجر را به میان مردم ببریم و از هر ابزار و وسیلهای برای ایجاد لبه تماس زورمند با روزگار استفاده کنیم؛ به همین سبب نهادهای گوناگونی در جشنواره فجر دیده شدند و موضوعات دگرگونی پیدا کردند.
به دنبال هنر فاخر نیستیم
او افزود: این دوره اصلا به دنبال هنر فاخر نیستیم؛ هنر فاخر تابوهای خود را دارد و سلطهجو است. البته اینها حرفهایی است که حتی اگر دوستانِ من بشنوند، نسبت به من موضعگیری خواهند کرد. ما به هنر مردمی و اجتماعی نیاز داریم. جشنواره فجر به مثابه جشن هنرهای تجسمی بزرگ باید متعلق به مردم باشد و برای آنها فرصتسازی کند. از این رو در مثلث میان مردم، سیاستگذار و هنرمند، باید نقش مردم بسیار پررنگتر شود. اگر پشتیبانی کنند، هنرمندان مواد و مصالح اندیشهای خواهند ساخت تا برای مردم باشد و در این شرایط ما نیز رابطی میان مردم و جامعه هنری هستیم.
کلهرنیا با تاکید بر اینکه در جشنواره فجر در نقش یک طراح حضور ندارد، بیان کرد: به عنوان یک برنامهریز و تحلیلگر فعال هستم و باید بتوانم فرایند اتصال این پدیدههای گوناگون به یکدیگر را تشخیص داده و ساماندهی کنم. البته مقصود تنها بنده نیستم بلکه افرادی هستیم که با یک اراده زورمند کنار هم جمع شدیم. وظایف ما در برابر هدفی که انتخاب کردیم به شکل جدیدی تعریف میشود و ابزارها و رسانههای در اختیار، فضاها، طرز اندیشه، واسطههای میانی و... همه برای این است که بتوانیم بیندیشیم و آن را به سود بهبود و صلح اجتماعی سوق دهیم تا مردم دوباره خویشتن را باور کنند.
جشنواره تجسمی فجر بستری برای میثاق اجتماعی
او افزود: مردم این روزها صبحها با نگرش انتقادی و نه گفتن بیدار میشوند و ابتدای روز به خود «نه» میگویند و در برابر تمام پدیدهها به یک ستیزِ اعلام نشده مبتلا شدهاند. این ناشی از تجربه زیسته سالهای اخیر ما است که این اتفاق را رقم زده است. متاسفم که به زبان میآورم، اما باید واقعبینانه درباره این مسئله قضاوت کرد. فکر نمیکنم جشنواره فجر بتواند بحران اجتماعی را برطرف کند، ولی فجر یک راه حل کوچک است برای اینکه بتوانیم از توانمندی هنر نه برای ایجاد میثاقهای بسیار پیچیده فلسفی یا مفاهیم بسیار شگرف هنری، بلکه برای ایجاد بستر مناسب فهم انسانی و اجتماعی از آن بهره ببریم.
ثبت جهانی کوتاهترین زمان تقویم اجرایی!
کلهرنیا ادامه داد: البته یک رکوردی در این دوره از جشنواره زدیم و این است که کوتاهترین تقویم اجرایی قابل تصور را به ما دادند؛ یعنی فکر میکنم این موضوع باید ثبت جهانی شود! در کنار آن با فقدان برنامه و سابقهای از جنس چیزی که مورد توجه گروه فعلی است نیز وجود داشت. گذر از این خلاء بزرگ کار سختی بوده است.
او درباره همکاری هفدهمین جشنواره تجسمی فجر با گالریها، اظهار کرد: گالریها کار خود را بلد هستند. نمایشگاه برپا میکنند و به شکلی منطقی به تناسب جنس کارشان هرکدام در عرصهای مشغول هستند. ما میتوانیم برای آنها فرصت سازی کنیم و از آنها دعوت کنیم که بازار فروشی به تناسب جشنواره فجر داشته باشند، اما آنقدر برای خودمان کار تراشیدهایم که تصور میکنم اگر گالریها را هم در این ماجرا وارد کرده بودیم گیر میافتادیم. به اندازه کافی برای خودمان دردسر درست کردهایم. فکر میکنم حدود ۱۰ عنوان فرعی انتخاب کردهایم که باید به سرانجام برسد؛ به عنوان مثال در بخش «سرزمین من» تمام استانها را مشارکت دادهایم و این یک رایحه معناساز جدید است. ما مایل هستیم از سرزمین خود صحبت کنیم؛ بنابراین هنرمندانِ استانها و روستاها مخاطبان ما هستند که از جغرافیای خود مفاهیم را به جشنواره بیاورند و کارهایشان مورد تحلیل قرار گیرد و در درازمدت بتوانیم برای آنها فرصتسازی کنیم.
تلاش برای ساخت شالودههای آکادمی فجر تجسمی
دبیرکل و عضو شورای سیاستگذاری هفدهمین جشنواره تجسمی فجر، ادامه داد: بر این اساس این موضوع برای جشنواره کنونی نسبت به مشارکت گالریها اهمیت بالاتری دارد، به علاوه آنکه خیز برداشتیم تا بتوانیم شالودههای آکادمی فجر را بسازیم تا مانند تمام فستیوالها و جشنوارههای بزرگ جهانی یک نهاد مردمی ـ اجتماعی برای حضور و داوری وجود داشته باشد.
او تاکید کرد: از سوی دیگر میخواهیم به هر طریق ممکن جشن را به میان مردم ببریم. گالریها میتوانند یک شانس برای ما به وجود بیاورند، اما آنها در قالب کار و تجربیات خود میتوانند کنار ما قرار باشند و اگر ما در یک میثاق بزرگتر بتوانیم جشنواره فجر را به گالریها ببریم و فضای آنها مثلا دو هفته ناگهانی در اختیار جشنواره فجر قرار گیرد، به تعدادِ آنها نقطه اتصال بزرگ با روزگار و جامعه خواهیم داشت. از طرفی اگر امکانی فراهم بود نمایشگاههای خیابانی برپا میکردیم و یا پارکها را به پاتوق تبدیل میکردیم که از هر فضای مورد تصور شهری به عنوان جایگاه تجلی جشنواره استفاده کنیم. امسال نتوانستیم با این تقویم بسیار کوچک شده به این بلندپروازیها نزدیک شویم، اما واقعیت این است که هر فرصت رسانهای مدنی ـ شهری مورد استقبال این جشن جدید قرار میگیرد. به شما اطمینان میدهم که اگر برای سالهای بعد هم در جشنواره فجر باقی بمانیم و بتوانیم این جنس تفکر را ادامه دهیم، حتما به این سمت پیش خواهیم رفت.
مدافع حقوق مدنی روزگار هستیم
کلهرنیا با تاکید بر اینکه وظیفه ذاتی جشنواره تجسمی فجر این است که سازمانها و نهادها را به سمت خود جذب کند، اظهار کرد: ما مدافع حقوق مدنی روزگار هستیم و این دفاع از حقوق مدنی هنگامی تحقق پیدا میکند که تمام سازمانها و نهادهای قانونی مردمی، دولتی، رسمی و غیررسمی با ما همراه باشند. ناچاریم در یک جشن بزرگ ملی به آن بپردازیم. اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد تولیگری یک جشن را بر روی دوش خود بگذارد و بخواهد همه کار را خودش پیش ببرد، امکان پذیر نیست. این یک جشن محدود انحصاری است جدا از اینکه سینما، تئاتر و موسیقی صنایع هنری هستند که به شکل کار تیمی تحقق پیدا می کنند؛ محصول متعلق به هیچ فردی نیست، اما یک نقاش در استودیوی خودش کار میکند و به ظاهر در یک آزادی مطلق است اما به واقع یک قطع ارتباط مدنی شکل میگیرد و هنرمندان تجسمی جهان متفاوتی پیدا میکنند.
میزان دسترسی به صنعت هنری معیاری برای توسعهیافتگی
او در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه به شهر موزهها نیاز داریم، گفت: وقتی به سایر کشورها سفر میکنید، شهر به مثابه یک موزه، نمایشِ معنادار و هدفمندی دارد و مخاطبی که در آن شهر زندگی میکند خود به خود مجبور است اخلاق جدیدی را به کار ببرد. فرد در تهران حق دارد هر کاری بکند چون شهر او را به انضباط دعوت نمیکند. اما در ایروان، سرزمین تهیدست ارمنستان، وقتی وارد شهر میشوید آنچنان نیرو و اقتداری میبینید که فرد را به رفتار درست دعوت میکند. کنش اجتماعی از مفاهیمی که در برابر ما قرار میگیرد ناشی میشود و هنر به مثابه یک موقعیت معناساز و موثر مردم را وادار به تعادل و هماهنگی میکند. ما نمیخواهیم مردم اثر فاخر ببینند که لذت ببرند، ما میخوهیم اثر هنری به مثابه یک ماده اندیشهای در روزگار جاری شود.
این هنرمند ادامه داد: جشنواره فجر وظیفه دارد مردم را به ادبیاتی جدید مبتلا کند و کلیدهای وجودی جدیدی را در آنها بیدار کند تا بتوانند ارزشهای درونی خود و دیگران را ببینند. چشم مردم امروز به روی خوبیهای یکدیگر بسته شده است و یکی از وظایف کوچک آثار هنری باز کردن چشم مردم به روی ارزشهای دیگران است. وقتی میتوانیم شهر و زندگی متعادلی داشته باشیم که لبه تماس ما با آثار هنری دگرگون شود. از نظر من یک معیار توسعه یافتگی بسیار مهم وجود دارد که میزان دسترسی فرد به صنعت هنری نام دارد. جشنوارههای فجر دور از یکدیگر هستند و سامان یکپارچه جشنوارهها در وزارت فرهنگ و ارشاد ارشاد شکل نگرفته است، جامعه دور از ماجرا است و سازمانهای دیگر نیز همپیمان نیستند. سازمانهای اقتصادی باید پیشقدم شوند؛ ما منابع مالی محدودی داریم.
جشنواره فجر وظیفه برطرف کردن بحرانها را ندارد
دبیرکل هفدهمین جشنواره تجسمی فجر با اشاره به اینکه جامعه در تنگناهای اقتصادی ترجیح میدهد نان و پنیرش را تامین کند تا اینکه تابلویی بخرد و بر دیوار آویزان کند، گفت: اما از سوی دیگر مراکز دانشگاهی دائما در حال پذیرش و تربیت دانشجویان هستند، زمین میخرند و... ؛ در واقع یک چرخه اقتصادی نادرست وجود دارد که از ناآگاهی مردم ناشی میشود. دانشجو پس از فارغالتحصیل شدن هیچ زمینهای برای فعالیت اقتصادی ندارد. برای مسائل اجتماعی سوبسید پرداخت میشود اما برای زندگی هنرمند سوبسید پرداخت نمیشود چون هنر الزامآور نیست. مردم ظاهرا تابلو نبینند بیمار نمیشوند درحالی که در موقعیت نظیر هر هنرمندی در زندگی روزمره خود هزینههای طبیعی و رایجی دارد.
او افزود: واقعیت این است که هنرمندان شغل قاچاق دارند؛ ما قاچاقچی هستیم و متاسفانه دیر متوجه شدیم. هنرمند باید محل کار و ابزار را خودش تهیه کند، با شهرداری و سایر نهادها کنار بیاید، کار خود را شکل دهند، سفارشدهندهها را پیدا کنند، هزینه روزمره زندگی را پرداخت کنند و در نهایت خود را بازنشسته کنند و برای مشکلاتشان هم راه حل پیدا کنند. این درحالی است که هنرمند هم مانند یک معلم، حسابدار و ... حق دارد که یک ماهیانه ثابت و مطمئن داشته باشد، حق دارد که پوشش بیمه درستی داشته باشد و ... اما این حقوق از هنرمند ستانده شده است و حتی صندوق بیمهای هنرمندان هم به میزان مطلوبی از اقتدار نرسیده است که بحران هنرمندان را برطرف کند. هنرمند باید هر سال خود را با اسناد به صندوق اعتباری هنر ثابت کند تا عضو بماند و بیمهاش برقرار باشد. متر و معیاری برای اندازهگیری هنرمندان به کار میرود که باید کار کنند حتی اگر بازار نداشته باشند. جدا از آن، دامنه متغیر بِده و بستانهای درون بازار نیز وضعیت هنرمندان را متزلزل میکند. هنرمندان لبه پرتگاهی هستند که تک تک به درون آن میافتند. برای جامعه طراحان گرافیک صندوقهای داوطلبانهای به وجود آوردیم تا این صندوقها هزینههای زندگی برخی دوستان که گرفتار بحران هستند را تامین کند و این شایسته نیست. من اصلا خوشحال نیستم از این ماجرا که ما داریم کار خیر میکنیم. کار خیر یعنی چه وقتی که هنرمند به زندگی منطقی نیاز دارد؟ فقدان یک سیستم اندیشه درباره تعریف هنرمند و جایگاه او یک بحران همیشگی ساخته است و جشنواره فجر نباید عهدهدار برطرف کردن این بحران باشد. جشنواره فجر میتواند بحران را به سازمانهای اجتماعی و مردم تذکر دهد.
آسیبهای فراخوان هنری/ به دستاوردها هم توجه کنیم
در ادامه جمشید حقیقتشناس ـ هنرمند نقاش ـ با بیان اینکه سعی شده است تا فراخوان در جشنواره هنرهای تجسمی حذف شود، اظهار کرد: فراخوان شکل بسیار کوری از انتخاب آدمها است؛ در آخرین فراخوان فجر ۱۲هزار نفر شرکت کردند و به علت محدودیت در امکانات و مبالغ و... فقط ۶۰ نفر انتخاب شدند و این آسیب است.
او با اشاره به دستاوردهای سالیان اخیر، بیان کرد: چرا به از دست دادنها بیشتر توجه میکنیم تا دستاوردها؟ در صورتی که ما دستاوردهای زیادی در این سالیان داشتیم. یکی از مهمترین دستاوردها با سواد شدن نیروهای انسانی است. هیچ دورهای از تاریخ ایران، این میزان آدمِ باسواد، تحصیل کرده و متخصص وجود نداشته و اینها هیچ وقت گفته نشده و یا پراکنده به آن پرداخته شده است. ما ارزش پول را از دست دادیم، اما یاد گرفتیم در لحظه زندگی کنیم و این یک دستاورد است که کسی درباره آن صحبت نمیکند.
عضو شورای سیاستگذاری هفدهمین جشنواره تجسمی فجر، گفت: به نظر، کلمه «جشنواره» کلمه کوچکی است؛ این یک جشن و جشنِ زیباییهای ایران است. از زمانی که پذیرفتم در این دوره از جشنواره حضور داشته باشم تلاش میکنم تا این حس خوشایند را در آثار ببینم، آن را منتقل کنم، با یک اسم آثار را جمع کنیم و با یک اسم تعبیر کنیم و با یک اسم همه این فعالیتها را معنا ببخشیم.
موزههای کشورهای همسایه با آثار ایرانی پُر میشود
او در ادامه تصریح کرد: یک نکته وجود دارد که هنرمندان تجسمی به دلیل فعالیتهای انفرادی که میکنند در نقطه امنی قرار دارند و نمیخواهند این امنیت را با هیچ چیزی عوض کنند؛ یعنی این امر یک ارزش است که دولتها هم هنوز متوجه این موضوع نشدهاند و نمیدانند در کارگاههایی که هنرمندان کار میکنند چه دستاوردهایی شکل گرفته است زیرا اساسا یک تقویم منظمی از ارائه این آثار نداریم؛ درحالی که پیشتر بیِنالهایی برگزار میشد و موزههایی وجود داشت.
حقیقتشناس با بیان اینکه آثار هنری که هر ثانیه و هر دقیقه در کشور تولید میشود بینظیر هستند، گفت: ولی مردم از آنها خبر ندارند. در واقع در این سالها بخش ارائه آثار تجسمی بسیار ضعیف بوده است. حتی در این سالها موزه فعالی برای هنرهای تجسمی نساختهایم در صورتی که بسیاری از موزههای کشورهای اطراف دارد با آثار ایرانیها پر میشود.
او افزود: بسیاری از هنرمندان میخواهند کارهای خود را نشان دهند، اما شرایط فراهم نیست و سانسورها و خودسانسوریهایی شکل میگیرد. در تمام کارگاههای هنرمندان، آثاری پیدا میشود که تا به حال ندیدهاید. هنرمند دو سال بر یک پروژه کار کرده است، اما باید آثار خود را در طول دو هفته و روزی چهار ساعت به نمایش بگذارد و این یعنی یک پروژه دو ساله باید در ۲۸ ساعت نمایش داده شود. برای همین فکر میکنم که این جشنواره فرصتی برای دیده شدن آثار است.
مونالیزا را همه میشناسند اما بهزاد را چطور؟
این هنرمند نقاش اظهار کرد: الان مردم با سینما، موسیقی و ... مانوستر هستند چون به هنرمندان آنها عادت کردهاند. مونالیزا را تمام دنیا میشناسند، اما در آثار ایرانی چنین چیزی وجود ندارد؛ به عنوان مثال افراد زیادی استاد بهزاد را نمیشناسند، آثار او را ندیدهاند و اصلا نمیدانند چه شکلی بوده است. در این سالها نهادهای مرتبط هم بضاعت معرفی چنین هنرمندانی را نداشتند و اصلاح نکردن این روند بحران به وجود آورده است. خیلی از هنرمندان ما در بخش تجسمی چندشغله هستند و این یک آسیب است. همه اینها از نهاد آموزشی و عدم سیاستگذاری درست برای هنرهای تجسمی صورت میگیرد و باعث شرایط فعلی شده است.
او با بیان اینکه بزرگترین گردش مالی و اقتصادی در تمام دنیا پیرامون هنرهای تجسمی است، گفت: حتی سینما در این حد گردش مالی ندارد اما در هنرهای تجسمی این چنین نیست چون اثر ارزش افزوده پیدا میکند و به جایی می رسد که دیگر نمیدانید چه قیمتی دارد. وزارت فرهنگ و ارشاد به راحتی میتواند بر بخش ارائه آثار تجسمی سیاستگذاری کند.
شهر خالی از هنرهای تجسمی
حقیقتشناس با اشاره به اینکه در فضای شهری توجه درستی به هنرهای تجسمی نمیشود، اظهار کرد: تمام گالریها در پلان دوم و سوم شهری و در کوچهها هستند؛ در حالیکه پیش از این در پلان اول شهری و نبش خیابانها قرار داشتند. بیلبوردهایی که در این شهر استفاده میشود مصرف کالایی دارد و هیچ بخشی به هنرهای تجسمی اختصاص نداشته است مگر محدود به مواردی اندک و بر اساس موقعیتی خاص. پروژههایی که شهرداریها برای هنرهای تجسمی استفاده میکنند بیشتر برای برطرف کردن آسیبهای بصری در سطح شهر است که آن را هم خود شهرداری ایجاد کرده است. بهترین جایی که در یک ساختمان میتوان از هنر تجسمی استفاده کرد نمای آن است، اما در نمای شهر تهران اثر چندانی از هنرهای تجسمی نمیبینیم؛ درحالی که هنرمندان زیادی در این زمینه تخصص دارند. این جشنواره میتواند به دعوت مردم و هنرمندان کمک میکند.
فراموش میکنیم هنرمندان تحت فشار هستند
او همچنین با اشاره چالشهایی که هنرمندان تجسمی با آن مواجه هستند، بیان کرد: هیچکس فکر نمیکند یک هنرمند گرافیست، عکاس و... در طول سال چقدر باید درآمد داشته باشد. در هنر نکته جالبی وجود دارد؛ هنر پیچیده است؛ «مَند» در آخر واژه دانشمند، ثروتمند و... هم قرار دارد، اما برای هنرمند شدن پروسه طولانی وجود دارد. شاید فردی نقاشی کند، عکاسی کند و ... اما برای هنرمند شدن یک پروسه طولانی مقابل فرد قرار دارد. فرد تخصصی دارد که قابل فروش و ارائه به جامعه است و این گردش ارتباط بین جامعه و تخصصِ ذکر شده به جامعه کمک میکند. در واقع اگر فرد این پروسه را طی کند هم زندگی کرده و هم هنرمند شده است. ما فراموش میکنیم که تقریبا تمام هنرمندان تحت فشار هستند چون برخی متوجه این پروسه نیستند که هنرمند باید زندگی کنند و در دلِ زندگی، هنر به وجود میآید. جشنواره یک بخش از شادمانی است. هنر دیالوگی چند طرفه است که به برقراری ارتباط کمک میکند و بزرگترین پشتوانه هنرمند در تمام جهان مردم هستند. اگر هنری در کشور ما وجود دارد مردم آن را حفظ کردهاند؛ شاید یک سفارشدهندهای بیاید به این روند کمک کند اما این اتفاق دوام طولانی مدت ندارد و اگر معماری یا نقاشی خاصی در این کشور وجود دارد مردم از آن مراقبت کردهاند.
عضو شورای سیاستگذاری هفدهمین جشنواره تجسمی فجر در پایان درباره حذف بخش رقابتی در این دوره و لزوم خرید آثار برگزیده جشنواره با هدف حمایت از هنرمند، تاکید کرد: یک دولت قدرتمند از یک مردم قدرتمند ناشی میشود. دولتی ثروتمند است که مردم ثروتمندی دارد. هنرمند را موجودی بیبضاعت تصور نکنیم، هنرمند رویاساز است. هنرمند را آدمی ضعیف نشان دادهایم درحالی که چنین نیست؛ هنر یک قدرت و توانایی برای انتقال چیزی است که همه نمیتوانند آن را انجام دهند. تصور غلطی است که هنرمند نمیتواند کار خود را انجام دهد و باید به او جایزه بدهیم. این رویکرد غلط است. هنرمند فرد توانمندی است که باید از توان او استفاده کنیم. به این پرسش فکر کنیم که چرا نباید کل آثار هنرهای تجسمی در جشنواره سولدآوت (sold out) شود؟
به گزارش ایسنا، هفدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، ۲۱ بهمن تا ۲۴ اسفندماه ۱۴۰۳ به همت معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تهران و شیراز برگزار میشود.
انتهای پیام
نظرات