به گزارش ایسنا، جمیله کدیور در یادداشتی نوشت: پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۲۲بهمن ماه ۱۳۵۷یکی از مهمترین وقایع سیاسی قرن بیستم بود. اگر تحولات بلوک شرق را در اواخر دهه ۸۰ یا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را در اوایل دهه ۹۰میلادی به عنوان مهمترین رویدادهای دو دهه ۸۰و ۹۰تلقی کنیم، سقوط شاه ایران - مهمترین متحد آمریکا در منطقه - ، پایان سلسله پهلوی و پیروزی انقلاب ایران را می توان مهمترین رویداد دهه ۷۰میلادی برشمرد که اثرات و پیامدهای آن تا به امروز مشهود است.
انقلاب ایران در شرایطی رخ داد که دو ابر قدرت وقت آمریکا و شوروی دوران تنش زدایی را طی می کردند و هیچ سازمان اطلاعاتی پیش بینی سقوط شاه و وقوع انقلاب در ایران را نداشت.
مشارکت وسیع مردم در به ثمر رساندن انقلاب که در میان خیزشهای انقلابی بی سابقه بود، سازماندهی جنبش و شبکههای ارتباطی آن، رهبری قدرتمند و فره انگیز امام خمینی (ره) در بسیج مردم و ایدئولوژی انسجام بخش مبتنی بر آموزههای اسلام از عوامل مهم پیروزی و ممیزههای اصلی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷بود.
تردیدی نیست که به جز نقش بی بدیل رهبری امام، مردم عامل اصلی پیروزی انقلاب بودند. انقلاب ایران متکی به حضور جمهور مردم بود و به تعبیر فیلسوف شهیر فرانسوی میشل فوکو، انقلاب ایران تحقق روح جمعی یک ملت بود.
به نوشته فردهالیدی، متخصص روابط بین الملل، مسائل ایران، خاورمیانه و انقلابها، تظاهرات و تجمعات مردم در نفی و رد رژیم پهلوی که بزرگترین تظاهرات مردمی در تاریخ بشر بود، برای نخستین بار در تاریخ انقلابهای جهان توانست ارتشی را که در اثر جنگ با بیگانگان تضعیف نشده بود، متلاشی و تسلیم کند.هالیدی در سی امین سال پیروزی انقلاب (در ۲۴فوریه ۲۰۰۹) هم در مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن (LSE) در سخنانی، «انقلاب ایران را در مجموع مدرنترین انقلاب تاریخ بشر» خواند و گفت :«انقلاب ایران، در کل انقلابی غیرخشونتآمیز بود. ایرانیها بزرگترین اجتماعات تاریخ بشر را در تظاهرات انقلابی (و به ویژه استقبال از آیتالله خمینی) انجام دادند.» او سخنرانی اش را با این جمله به پایان برد که «۳۰ سال بعد از انقلاب، دنیا هنوز حرف جمهوری اسلامی و این ملت بزرگ را نشنیده است.» و هنوز ۴۶سال پس از پیروزی انقلاب، این واقعیت پابرجاست و دنیا سخنان جمهوری اسلامی ایران و ملت بزرگ آن را نشنیده است.
جک گلدستون، جامعه شناس و متخصص انقلابها هم سازماندهی، رهبریِ مورد اعتمادِ مردم و چشماندازی روشن از نظم آینده را موثر در تبدیل «وضعیت انقلابی» (با مختصات حکومت بحرانزده؛ حضور گسترده مردم در خیابانها؛ تفرقه در سطوح بالای ساختار دولت؛ تردید نیروهای مسلح در سرکوب معترضان؛ و بی طرفی نیروهای خارجی) به «انقلاب» (تغییر ساختار سیاسی) می داند. او در ۴۵مین سال پیروزی انقلاب ایران (در مارس ۲۰۲۴) در گفتگو با شبکه اینترنشنال گفت: «دولتهای انقلابی معمولا عمر زیادی ندارند. در نتیجه دولت ایران به خاطر بقای بیش از ۴۰سال خودش، شایسته تمجید است. اگر دولتی انقلابی برای سالهای طولانی پا برجا مانده، به این معناست که بر چالشهای مهمی غلبه کرده، چه جنگ با عراق، چه تغییر رهبری در ایران و چه مقابله با اعتراضات داخلی...» اظهاراتی که چندان خوشایند مصاحبه گر واقع نشد.
انقلاب اسلامی ایران مثل هر انقلاب دیگری با یک چشم انداز روشن برای آینده، در چارچوب آرمانهایی برای تحقق نظم جدید پیروز شد. مردم به آرمانها که حول عدالت، آزادی، نفی سلطه، استقلال کشور، تغییر نظام حاکم به جمهوری اسلامی و ... بود و در شعارهای دوران انقلاب متجلی شد، دل بستند. برخی از شعارها محقق شد، بعضی تاحدودی تحقق یافت و برخی هم خیلی کم محقق شد. همه انقلابها به دلیل ارائه ایدهها و آرمانهای جدید دشمن دارند و از همین رو برای حفظ خود دچار مشکل می شوند. گریزی هم نیست. به ویژه انقلاب اسلامی ایران که از همان روزهای نخست پیروزی با دشمنیهای فراوان داخلی و خارجی مواجه شد.
انقلاب ایران علیه حکومتی تحت حمایت جهان خارج، ژاندارم منطقه و از نزدیکترین متحدان آمریکا و یکی از دو پایه ثبات مورد نظر ایالات متحده بود. حرکت انقلابی مردم ایران به دلیل استقلال طلبی و نفی سلطه خارجی بر کشور هیچگاه تا به امروز مورد پذیرش غرب و آمریکا واقع نشد. به دلیل شعارهای انقلابی نیز مورد قبول حکومتهای پادشاهی و غیر پادشاهی منطقه که خواهان حفظ وضع موجود و نگران از حرکت دومینووار انقلاب به کشورهای خود بودند، قرار نگرفت. در ابتدا، همراه با حرکات مسلحانه، گروههای تجزیه طلب در کردستان، آذربایجان غربی، ترکمن صحرا، خوزستان، سیستان و بلوچستان و ... که پیوند با خارج از کشور داشتند، نغمههای جدایی سردادند. در این فضای ملتهب و حرکتهای مسلحانه علیه انقلاب نورس ایران، حفظ انقلاب و تمامیت سرزمینی ایران اولویت یافت.
در همین بحبوحه، جنگ هشت ساله از سوی عراق با کمک و پشتیبانی هم پیمانان آمریکایی، شوروی، اروپایی و عربی بر انقلاب ایران تحمیل و در این وانفسا حرکتهای تروریستی فرقه رجوی آغاز شد. به این ترتیب، به جای اینکه دهه نخست انقلاب صرف تحقق آرمانهای انقلاب شود، صرف دفاع، حفظ و بقای خود شد و صدالبته دشمنیها در این سالها نه فقط کم نشد، بلکه رو به فزونی گذاشت.
در این گذار ۴۶ساله، به جز حرکتهای مسلحانه نیروهای تجزیه طلب و اقدامات دشمنان خارجی و تحمیل جنگ، شاهد ترور بهترین نیروهای شاخص انقلاب، تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی و تبلیغات رسانه ای هم بودیم. در کنار موارد یاد شده، نمی توان از ناکارآمدیهای داخلی یاد نکرد؛ حال می خواهد عنصر نفوذ عوامل بیگانه برای چوب لای چرخ گذاشتن و ایجاد نارضایتی باشد، یا فعالیت ته ماندههای رژیم سابق برای سفیدشویی گذشته و سیاه نمایی بعد از انقلاب یا عملکرد تنگ نظرانه و اظهارات برخی بی اطلاع از شرایط در حال تغییر جهان که جایگاهی برای خود در برخی مناصب یافتند. سرجمع و ماحصل عملکرد همه این عوامل، ناتوانی دولتهای بعد از انقلاب در تحقق برخی آرمانهای مهم انقلاب و ایجاد نارضایتی در بین مردم بود. گویی خواسته یا ناخواسته در صدد ایجاد مشکل، افزودن بر نارضایتی و خشم مردم و ارائه الگویی ناموفق در حکمرانی بر کشور بودند.
اگر می بینیم بخش قابل توجهی از مردم در چندین انتخابات گذشته شرکت نکردند، اینها همانهایی هستند که باور دارند به عنوان جمهور مردم با رد صلاحیتها، حق انتخاب آنان نه فقط برای انتخاب نماینده مجلس و خبرگان و ریاست جمهوری به رسمیت شناخته نشده، بلکه دخالتهای بی جای گاه و بیگاه نیروهای وابسته به حاکمیت در خیابان و مدرسه و دانشگاه و محل کار و... مجال زندگی معمولی را بر آنان روز به روز تنگ تر کرده است و صد البته نقش دلارهای واریزی به جیب برخی رسانهها وسازمانهای غیردولتی و نهادهای مختلف به اصطلاح حقوق بشری و ... برای امیدکُشی و یاس آفرینی را نباید نادیده انگاشت. همان دلارهایی که دولت جدید آمریکا در صدد قطع آن برآمده است.
در یک کلام، به خاطر دشمنیهای فراوان داخلی و خارجی، ناتوانی یا اشتباهات دولتهای بعد از انقلاب در حکمرانی، عدم تحقق آرمانهای انقلاب، ناکارآمدی مدیران و ناامیدی طیفی از مردم از اصلاح و بهبود امور و وضع نامطلوب معیشتی-اقتصادی امروز، انقلاب بزرگ ایران که یکی از بی نظیرترین حرکتهای تاریخی جهان معاصر تحت هدایت و رهبری امام خمینی (ره) بود، را زیر سئوال نبریم. اهمیت انقلاب ایران را باید از زبان متخصصین انقلابها شنید، نه از تحلیلهای زرد تحلیلگران وابسته به دلارهای رو به زوال خارجی.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام
نظرات