حجتاله مرادخانی ـ پژوهشگر صنایع خلاق و مدرس دانشگاه ـ در یادداشتی پیرامون همین موضوع که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است:
«با آغاز هزاره سوم، پارادایمهای جدیدی در عرصههای مدیریت، اقتصاد، توسعه اجتماعی و آموزشی دنیا بهوجود آمد که بسیاری از روندهای پیشین را دستخوش تغییرات محسوسی کرد. برجسته شدن جایگاه اقتصاد خلاق و توجه دنیا نسبت به کسب و کارهای مبتنی بر خلاقیت، عرصههای جدیدی را پیش روی توسعه جوامع قرار داد. از این رو بسیاری از کشورها متاثر این صورتبندی نوین، تمرکز خود را بر خلاقیت و ظرفیتهای بالای آن برای رشد و پایداری فرآیند توسعه خود قرار دادند تا از دستاوردهای فراوان آن بهرمند شوند.
رشد مثبت بازار جهانی صنایع خلاق و استقبال چشمگیر از خدمات خلاق موجب شد تا در دو دهه نخست قرن ۲۱ این مفاهیم بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و در کنار برنامهریزیهای خرد و کلان، بسترهای مهمی مانند آموزش و پرورش نیز دستخوش تغییر شوند و دنیا به سمت تغییر یا ارتقاء الگوهای آموزش پایه حرکت کند. در این میان روندهای آموزشی در کنار توجه به علوم پایه و تجربی، این بار به سوی هنر گرایش محسوسی پیدا کرد. تا از رهگذر این نگرش، بتواند نسلهای پایه را با ذهنی هنری و خلاقانه پرورش دهد؛ با این هدف که در چنین فضای آموزشی کودکان و نوجوانان با ذهنیتی منعطف و با تابآوری بیشتری آماده حضور در اجتماع و پذیرش مسئولیتهای اجتماعی خود شوند.
در راستای همین تحولات، سال ۲۰۱۸ میلادی «اجلاس داووس» یا همان «مجمع جهانی اقتصاد» در بیانیه پایانی خود رسما از کشورهای دنیا درخواست کرد که آنها مهارتهای آموزشی برای کودکان و نوجوانان خود را با تاکید بر مهارتهای هنری، ارتقا دهند. در این بیانه به طور مشخص پیشنهاد شد تا کشورها با توجه به تاثیرات فرهنگ و هنر بر بازآفرینی شهری، بر رشد رفاه و ارتقا انسجام اجتماعی و بهبود الگوهای یادگیری و رشد خلاقیت اهتمام ورزند.
این بیانیه همچنین از کشورهای مختلف رسما درخواست کرد تا در مراکز آموزشی خود الگوی مهارتی STEM یعنی «علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات» را به الگوی مهارتهای STEAM «علوم، فناوری، مهندسی، هنر و ریاضیات» ارتقا دهند. این پیشنهاد رسمی از سوی یکی از مهمترین مجامع اقتصادی دنیا با توجه به این مسئله طرح شد که هرچه تجربیات هنری و خلاقیت کودکان و نوجوانان در مدارس بیشتر و متنوعتر باشد، آنها با ذهنی غنی و منعطفتر به سراغ آرزوها و تخیلات خود میروند و با ذهنی مملو از ایده به آینده فکر میکنند. از سوی دیگر مواجه مستمر با هنر، خلاقیت و پدیدههای هنری موجب خواهد شد تا آنها با تابآوری بالاتری پرورش یابند و در نتیجه آمادگی بیشتری برای پذیرش تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی جامعه خود داشته باشند.
این رشد تابآوری از رهگذر ارتباط با هنر و تقویت خلاقیت باعث میشود تا افراد در شرایط بحران، سختیهای فردی و اجتماعی و پدیدههای غیرقابل پیشبینی در محیطهای اجتماعی، ظرفیت پذیرش بالاتری داشته و به عنوان یک شهروند بتوانند حضوری اثربخشتر در جامعه داشته باشند.
طرح این موضوع از سوی یکی از معتبرترین مجامع اقتصادی جهان، از یک سو نشان از گرایش جدی جهان امروز به هنر، خلاقیت و صنایع ناشی از آن و از سوی دیگر بیانگر قابلیتهای عینی هنر و پرورش خلاقیت برای خلق ثروت و فرصت برای مجامع انسانی است. مقولهای که به نظر میرسد روند رشد جدی آن تازه در آغاز راه باشد و هر چه پیشتر برویم ابعاد آن وسعت بیشتری پیدا خواهد کرد.
تمرکز و تاکید چشمگیر سیاستها و برنامههای کلان اقتصادهای توسعه یافته و درحال توسعه نسبت به صنایع خلاق و برنامهریزی برای رشد مهارتهای هنری کودکان و نوجوانان در یک دهه اخیر بسیار پررنگ شده است. بهروزرسانی شیوههای آموزش هنر در مدارس و جدیت بخشیدن به جایگاه دروس و مهارتهای هنری در کنار دیگر محتواها نظیر علوم طبیعی، ریاضیات و علوم تجربی در مدارس امروز دنیا بیانگر نقش مهم و بسزای هنر و خلاقیت در پایداری توسعه و سرعت بخشیدن به روند رشد کشورهاست. چراکه با وجود تمام تحولات صورت گرفته در عرصههای مختلف فناوری، بستر اصلی و محور مهم رقابت میان کشورها، نیروهای متخصص و تاب آور است و بیتردید گام نخست پرورش این نیروهای توانمند با ذهنی غنی از ایده و تابآور در مدارس و ساختار آموزش و پرورش برداشته میشود؛ مرحلهای که اتفاقا با کمترین هزینه ممکن، بیشترین دستاورد و نتیجه را برای کشورهای مختلف به همراه خواهد داشت.»
انتهای پیام
نظرات