به گزارش ایسنا، محمدعلی نویدی در سرمقاله ابتکار نوشت:
وقتی از ایران سخن می گوییم یا از مفهوم و معنای آن پرسش می کنیم، در واقع، تنها از کجایی و کدامین سرزمین سؤال نمی کنیم، البته دانستن و فهم نقشه « کجایی و کدامینِ » اقلیم ها، سرزمین ها، کشورها و ممالک، لازم و نیاز اهل دانش و آگاهی است، لیکن، برخی از سرزمین ها و اقلیمها، تنها با نقشه و « plan » شناخته نمیشوند و به عبارت بهتر، دقیق اندیشیده نمیگردند. میدانیم تا چیزی و موضوعی به اندیشه ناید، قابل تعریف و تفسیر نخواهد بود؛ زیرا، اشراف به حدود و ثغور و افق چیزی، مقدم بر تعریف و توصیف و تحلیل آن است. سؤال ایران کجاست؟ با پرسش ایران چیست؟ فرق ماهوی دارد. دانستن کجائی و مکان یک چیز، بسیار سهلتر از فهم چیستی و ماهیت آن چیز است. ایران، دارای جسم و روح است؛ جسم و جسد ایران، همان خاک و مرز و فلات و اقلیم ایران است. اگرچه خاکها و سرزمینهای مرغوب و مناسب داریم، و خاکها و سرزمینهای نامناسب و شوره بوم، داریم. مثل، خاک اروپا و آمریکا، و خاک آفریقا و بیابان های اعراب و کویر مرکزی ایران.
بنابراین، جسم و جسد ایران همان خاک و پوشش سرزمینی ایران است. این خاک و پوشش فی نفسه و بالذات ارجحیت و برتریِ خاصی به خاکها و سرزمینهای دیگری ندارد. برتری و امتیاز ایران در نسبت با اهالی و ساکنان و شهروندان آن قابل تبیین و تعلیل میباشد. یعنی، شرف و شرافت ایران، به ایرانیان است. «شرفُ المکانِ بالمکین». لذا، روح و جان ایران به فرهنگ و تمدن و نسل های ایرانی است. در قامت ِ تاریخ و فرهنگ ملل، سرزمین و کشوری ممتاز و برجسته است، که دارای فرهنگ اصیل و تمدن پویا باشد. یعنی، سرزمین و خاک لا طائل و بیهوده و بی اثر، نباشد. خاک و خون ایران، از آن حیث که با جان و خِرد ایرانی آمیخته است، شرافت و برتری دارد.
آینده « Future » ایران چگونه تکون و تکامل می یابد؟ آینده از جنس ِ امکان است، و امکان، از گونه که خَلق و خردورزی، تدبیر و ساختن می باشد. آینده، انعکاس و اثر، دیروز و امروز است.
این جهان کوه است و فعل ما ندا،
سوی ما آید، نداها را صدا.
فعل تو کان زاید از جان و تنت،
همچو فرزندی بگیرد دامنت. ( مولانا)
آینده ایران را نسلهای دیروز، امروز و آینده میسازند؛ بر این اساس، هیچ نسلی نسبت به نسل قَبل یا بعد، برتری ندارد. امّا این نسلها، یک صفت و ویژگی بارز مشترک دارند، و آن مسئولیت ذاتی و ایرانی بودن است. این مسوولیت، موتور مُحرّک و پیشران پیشرفت ایران می باشد. نسل « x، y، z » همگی در ساختن ایران فردا، سهیم هستند. نسل زِد بسیار مهم است، چراکه، سازندگان آینده ایران هستند. پرسش اینست که نسل گذشته چگونه قانونگذاری و سیاستمداری کند تا زمینه و مسیر ایران آینده بهتر ساخته شود؟ اگر سیاستها و برنامهها و اقدامات نسل گذشته و مسن، معطوف به آینده نباشد، در حق نسل زِد ظلم شده است. گویی، بار مسئولیت نسل گذشته به نسل آینده محول گشته است و این بی دلیل و غیرمنطقی است. یعنی، قاعده این است که هر نسلی معطوف به آینده بیاندیشند و بکوشند. جوانان این مرز و بوم، انتظار دارند بزرگسالان و پیران و حاکمان، آینده و سرنوشت فرزندان کشور و خاک ایران عزیز را بر منافع و دورهی خود، مقدم دارند و فضا و زمینه آینده را برای خردمندی و فرهمندی جوانان مهیا سازند و توسعه و پیشرفت ایران را اصیل ترین دغدغه خود دانند. ایران بزرگ و با فرهنگ، فرقی بین نسل پیشین و پسین نمی گذارد، بلکه نسلی که در شرف و برتری و بزرگی و سربلندی و تمدن و راحتی ایرانیان نیک بیاندیشد و بدرستی بکوشد، برای تاریخ، آینده و جوانان ارجح و قابل ستایش است. درون مایه و محتوای ایران، همانا، با رشد، بالندگی، فرهنگ و تمدن و علم و دانش و حکمت ربط دارد.
انتهای پیام
نظرات