محمدمهدی سیدناصری،مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان در این یادداشت که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: آموزشهای حقوقی همچون؛ حقوق فردی و اجتماعی، حقوق شهدوندی و حقوق بشر به کودکان نسل زد و آلفا که باعث آشنایی آنان حقوق خود میشود، سبب استیفای حقوق انسانی هر فرد به عنوان یک شهروند در ابعاد مختلف و با روشهای درست و انسانی شده و از تضییع حقوق جلوگیری میکند. آنچه اهمیت دارد بالا رفتن روحیهی کار گروهی، تعهد و همدلی در جامعه، هوشیاری در برابر هر نوع سوءاستفاده، قانونمداری و برقراری روابط انسانی صحیح میان افراد جامعه برای داشتن جهانی امن و آسوده برای همگان است و این امر جز از رهگذر ادبیات کودک و نوجوان به عنوان اموزش غیر مستقیم ممکن نمیباشد. ادبیات کودک و نوجوان به مجموعه آثاری گفته میشود که مخصوص کودکان و نوجوانان است؛ مخاطب این آثار، کودکان هستند لذا میبایست با ظرافت و حساسیت تمام نوشته شوند چرا که در تعلیم و تربیت و رشد کودکان موثر است. هدف از این نوشتار آشنایی با نقش و تاثیر ادبیات کودک بر تعلیم و تربیت و رشد و آموزش حقوق به کودکان است؛ علاوه بر این ادبیات کودکان و نوجوانان به عنوان یکی از ابزارهای تربیت رسمی و غیررسمی نه تنها نیازهای جسمانی بلکه از لحاظ روحی و روانی هم تاثیرات خود را برجای میگذارد. استفاده از ادبیات در آرامش روحی و روانی و تحقق حق بر سلامت کودکان به عنوان یکی از نیازهای بنیادین کودکان، کسب تجربیات جدید، شکلگیری شخصیت و تقویت مهارت خواندن از موضوعات مورد توجه بوده است. لازم به یادآوریست که کودک مطابق با مادهی ۱ کنوانسیون حقوق کودک ملل متحد؛ «به هر فرد انسانی زیر ۱۸ سال گفته میشود». به راستی نسل آلفا کیست؟ به متولدین بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴ میلادی نسل آلفا گفته میشود (همانطور که ملاحظه میفرمایید، بخشی از این نسل حتی هنوز متولد نشدهاند). از آن جایی که ادبیات در هر کشوری تحت تاثیر فرهنگ، اجتماع و اوضاع سیاسی و اقتصادی آن جامعه بوده است؛ در هر دهه در جامعه ما هم دچار تحولاتی شده است. در شرایط کنونی با ورود به عصر فناوریهای نوین همچون؛ هوش مصنوعی، متاورس و ...، از این ادبیات هم با عنوان ادبیات کودک در عصر جدید یاد شده است.
ادبیات کودک و نوجوان ریشه در فرهنگ عامه دارد و آنطور که گفته میشود فرهنگ عامه ریشهی تمام هنرهاست، به این ترتیب سرآغاز ادبیات کودک هم بوده و لالاییها، ترانهها، قصهها و اسطورههایی که توسط مردم نقل میشدند، نقطهی پیدایش ادبیات کودک و نوجوان بودهاند. مهمترین اهداف ادبیات کودک و نوجوان عبارتند از: ۱- آماده کردن کودک برای شناختن، دوست داشتن و ساختن محیط، ۲- شناساندن کودک به خویشتن، ایجاد احترام به اصالت انسانی و میل به اعتلای مدام، ۳-سرگرم کردن و لذتبخش بودن، ۴- علاقهمند کردن کودک به مطالعه و ایجاد عادت به آن، ۵-ایجاد و تقویت صلح در جهان، ۶- آموزش حقوق فردی و اجتماعی ، حقوق شهروندی و حقوق بشر به کودک . امروزه برخی بر این باورند که حقوق، یک دانش پیچیده و ظریف است و بسیاری از اصطلاحات آن قابلیت سادهسازی و بیان شدن به زبان عامه را ندارد؛ اما برخی دیگر با توجه به مقتضیات اجتماعی در شرایط فعلی از ضرورت آموزش همگانی حقوق سخن میرانند. در واقع، آموزش همگانیِ حقوق، نیازی است که دربارهی شیوه آگاهسازی از ابعاد حقوقی مسائل، مهارت و تکنیکهای بهتر زیستن در جامعهی کنونی سخن میگوید. تجربه نیز نشان میدهد افراد توانمند در حوزهی حقوق شهروندی، مسائل زندگی خود را بهتر بازشناسی میکنند و ظرفیت بیشتری برای حل آن دارند. این توانمندی چیزی بیش از دانش ابتدایی درباره مقررات جاری است. ادبیات و علم حقوق همواره دو رشتهی جداییناپذیر از علوم انسانی بوده که مطالعات میان رشتهای زیادی در قالب آن صورت گرفته است. ادبیات حقوقی ما سرشار است از آثار جاودان حاصل از ترکیب خلاقیت و تجسم اسرار آمیز کلماتی که تجزیه و تحلیل آن حکایت از محتوایی زیبا و اصولی محکم و رعایت ایجاز و دوری از اطناب دارد و در انشای آراء و یا اتخاذ هر نوع تصمیم قضایی و یا لایحه دفاعیه و تنظیم اسناد در دفاتر اسناد رسمی سعی در نیل به اهدافی دارد که حاوی اجرای عدالت و توزیع و بسط آن در جامعه و تحکیم حق الناس و حفظ منافع و نظم عمومی در جامعه است .
کودکان همواره جز آسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند که به دلایل مختلف از جمله پایین بودن سن و نداشتن مهارتهای کافی قادر به حفاظت و حمایت کامل از خود نبوده و نیازمند حمایت بزرگسالان و به خصوص والدین خود هستند. کودکان غالباً با حقوق خود آشنا نیستند و نمیتوانند از خود در برابر انواع بدرفتاریها در خانواده و جامعه و بهخصوص مدرسه محافظت کنند. در این میان آموزش حقوق به کودکان امر بسیار مهمی است که میبایست آن را از سنین بسیار پایین همچون از ۳ سالگی آغاز کرد چرا که این امر میتواند در روند بهبود زندگی آنان و آینده کشور موثر باشد. کودکان آینده سازان یک کشور هستند و هر کشور و شهری قوانین و مقررات خاص خودش را دارد. همانطور که میدانید هیچ فردی با حق و حقوقی به دنیا نمیآید و این کشورها و جوامع هستند که تعیین میکنند که چه حقوقی را به شهروندان خود بدهند. آگاه نبودن افراد جامعه بخصوص دانشآموزان از حقوق فردی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی از عوامل مهم عقب ماندگی جامعه و زمینهساز مشکلات اجتماعی خواهد بود. در عصر حاضر یکی از عوامل قانونشکنی، آگاه نبودن افراد از قوانین و مقررات است ، که اولین گام جهت برقراری حاکمیت قانون آگاهی افراد جامعه نسبت به قانون است. جامعهی توسعهیافته، جامعهای است که در آن رعایت قانون یک ارزش است و افرادی که حق خود را از روشهای قانونی مطالبه میکنند، انسانهای توسعه یافتهای هستند. آگاهی از قوانین و مقررات نقش مهمی در قانونمندی، توسعهیافتگی ، مسئولیتپذیری و نظم اجتماعی دارد و لزوم توجه به زبان و فهم حقوق و بعد از ان کودک و حقوق کودک و ارتباط ان با ادبیات کودک و نوجوان. اهمیت زیادی دارد زیرا که با حذف و کاهش خشونت علیه کودکان، سلامت روانی در کل جامعه از وضعیت خوبی برخوردار خواهد شد.
با توجه به لزوم و اهمیت آموزش حقوق به کودکان نسل زد و الفا و لزوم تقویت هویت اسلامی و ایرانی از طریق تدوین برنامههای آموزشی روشن است، که با آموزش مهارتهای زندگی مسالمتآمیز در اجتماع به کودکان از طریق ادبیات، میتوان امیدوار بود در آینده شاهد شهروندانی آگاه به مسئولیتهای اجتماعی و مفاهیم حداقلی حقوقی در اجتماع باشیم؛ اما میبایست به این نکته توجه داشت که آموزش حقوق ، بیش از دانش و تجربه در مورد حقوق بشر، نیاز به تسهیل یادگیری دارد و این جز از طریق ادبیات کودک و نوجوان محقق نخواهد شد و فراموش نکنیم که هر تغییری از آموزش آغاز میشود.
انتهای پیام
نظرات