«خانه موزه تربیت»، خانه مردی آرام است که یک شب بارانی عاشق سینما و چند دهه بعد یکی از مترجمین و پژوهشگران شهیر سینمای ایران شد به نحوی که دوستان «عبدالله تربیت» به او لقب «دایرةالمعارف سینما» دادهاند و می گویند هنوز هم ترجمه هایش در حوزه فیلم های سینمایی، مهم ترین مرجع است. مردی دوستداشتنی که به قول هوشنگ گلمکانی «کارگردان و مترجم سینما» هیبت عبدالله تربیت شبیه بانکداران فیلمهای وسترن بود. اما این مترجم سخت کوش با شیوع ویروس کرونا، با اهالی سینمای خداحافظی کرد و دوستداران فیلم را از ترجمههای جدیدش محروم کرد.
با این حال وقتی به «خانه موزه تربیت» در رشت میروید، زندگی و زمانه متفاوتی از او میبینید. موزهای که به تازگی پروانه فعالیت آن از سوی قائم مقام وزیر و معاون میراث فرهنگی کشور به طور رسمی صادر شده است. عبدالله تربیت در تمام عمر زیست مجردانه داشت و به همین دلیل برادرزادههای او که خاطره کتاب هدیه دادنهای عموی خود را فراموش نکردهاند تلاش کردند خانهی زادگاه او را در رشت تغییرکاربری دهند. خانهای هرچند محقر ولی پر از انرژی که حالا مملو از کتابهایی است که عبدالله تربیت خود خریده و ترجمه کرده بود.
وقتی تنوع کتابهای این کتابخانه را میبینید، متوجه میشوید که عبدالله تربیت در بسیاری از حوزهها، اهل مطالعه بوده و تنها به سینما اکتفا نکرده است. کتابخانه او مملو از کتابهایی در حوزه تاریخ و اساطیر ایران و جهان است. کتاب رباعیات خیام نیشابوری این کتابخانه چاپ سال ۱۳۱۰ است. همچنین نسخههای اصل و ترجمه شده کتابهای فلسفی آلبرکامو، هیچکاک، نمایشنامهها و رمانهایی همچون اتلو و حتی آثار موسیقیدانان شهیر دنیا را در کتابخانه تربیت میبینید؛ کتابخانه او دریچهای از دنیای جدیدی را به روی بازدیدکنندگان میگشاید.
کتاب «غلط ننویسیم»، ابوالحسن نجفی را از کتابخانه برمیدارم و لای کتاب روزنامهای میبینم که حاوی تصویر و خبری از مراسم تشییع پیکر ابوالحسن نجفی است؛ هرکتابی را که ورق میزنید، لای هر اثر ترجمه شده، ردی از دست خط عبدالله تربیت هست.
کتابهایی که عبدالله تربیت در حوزه سینما ترجمه کرده، به گفته اهالی فیلم و سینما، جزء کتابهای مرجع است. ترجمه کتاب «نشانهها و معنا در سینما»، تنها یک اثر سترگ اوست. «فیلم به عنوان فیلم» اثر پرکینز، «مثل ها و پندهای هندی»، «مصیبت ژاندارک» و... .
روی طاقچهخانه، دانشنامهها و مدارک فارغالتحصیلی عبدالله تربیت با آرم دانشگاه تهران چیده شده است. مدرکی که نشان میدهد او فارغ التحصیل رشته شیمی است. برخی لوازم شخصی او از جمله عینک، شیشه عطرهای جیبی، کلاه و فنجانی که همیشه با آن چای مینوشید و کیف قهوهای قدیمی که همیشه چندین جلد کتاب را با خود حمل میکرد. روی میز کتابخانه، آلبومی از عکسهای خانواده تربیت موجود است، عکسهایی از نوجوانی تا بالندگی مردی که زندگی حرفهای و تحصیلیاش متفاوت بود.
اگرچه در ابتدای کوچه «خوش سرور» در محله صیقلان شهر رشت، هنوز تابلوی معرفی «خانه موزه تربیت» نصب نشده است، اما مهناز تربیت، یکی از برادرزادههای عبدالله تربیت میگوید: درب این خانه مدتهاست به روی علاقمندان به کتاب و کتابخوانی باز شده است و مدیرمنطقه دو شهرداری رشت از خانه موزه تربیت بازدید کرده و قرار است تابلوی راهنمای گردشگری را در ابتدای کوچه خوش سرور نصب کنند.
وی با بیان اینکه خانه موزه تربیت، خانه پدری و زادگاه عبدالله تربیت است، ادامه میدهد: با مجوز صادر شده از سوی وزارت میراث فرهنگی، به زودی تابلوی خانه موزه تربیت را ساخته و بر سردرب خانه نصب میکنیم و در مهرماه، افتتاحیه رسمی خواهیم داشت.
مهنازتربیت، یادآور میشود: با اینکه موزه تربیت هنوز به طور رسمی گشایش نیافته است اما بازدیدکنندگان زیادی از شهرهای مختلف ایران داشتهایم. پیج اینستاگرام خانه موزه تربیت به آدرس tarbiat_museum، موجب معرفی خانه موزه تربیت شده و بسیاری از اهالی فیلم و سینما که عبدالله تربیت و آثار او را میشناختند، به رشت آمده و از این خانه بازدید کردهاند. به عنوان نمونه؛ دکتر حسامالدین حسانی-دکتری حقوق جزا و استاد دانشگاه بوشهر-، آقای سعید قطبیزاده- منتقد سینما- و.. همچنین چهرههای فرهنگی و مدیران برخی ادارت گیلان. همچون کارن جمال امیدی -مدیرموزه جنگ جهانی دوم-، حسین بهمنش -مدیر سازمان اسناد گیلان-، ولی جهانی -مدیر کل میراث فرهنگی و مدیر موزههای گیلان- و... .
مهناز تربیت، ادامه میدهد: این خانه اگرچه بزرگ نیست، ولی مردان بزرگی در آن زندگی کردهاند؛ انسانهایی که چشمداشتی به مال دنیا نداشته و اموال خود را در راه خیر صرف میکردند. پدربزرگ و جدبزرگ ما به نامهای«سیفالله و عینالله» سال ۱۳۰۰ از بادکوبه به رشت مهاجرت میکنند. ایشان فارسی بلد نبودند و چون خیلی مبادی آداب بودند، ماموری که برگه ورود به ایران را به ایشان میدهد، نام تربیت را برای جد ما انتخاب میکند. پدربزرگم، عینالله تربیت، آن زمان در رشته مهندسی معدن درس خوانده بود و جدمان، سیفالله تربیت پس از سکونت در رشت، مغازه برنج فروشی در محله لب آب باز میکند. او بسیار مؤمن و از خادمان بقعه خواهرامام رشت بود و مدفن او در کربلای معلی است. پدربزرگم با رقیه هاتف مظفر، ازدواج میکند که او نیز در آن زمان بانویی باسواد و از خانواده متمولی بود. مادربزرگم خانه بزرگ خود را وقف کرد و پس از ازدواج در همین خانه با مادرشوهر و پدرشوهرش زندگی میکرد. مادر من هم بعد از ازدواج در همین خانه با پدرو مادر همسرش زندگی کرد و ما که پنج فرزند بودیم همگی در همین خانه رشد کردیم. عموی من پس از قبولی در رشته مهندسی شیمی، به دانشگاه تهران رفت و در همان شهر ساکن و بعدها مدیر آزمایشگاه یک شرکت شد ولی دغدغه اصلی او مطالعه کتاب، ترجمه و نقد آثار سینمایی و فیلم بود. هروقت به رشت میآمد، در همین خانه ساکن میشد و هدیهاش به ما برادرزادهها، کتاب بود.
مدیر «خانه موزه تربیت»، میگوید: منزل او در تهران هنوز هست و ۷۰۰۰ جلد کتاب در تهران دارد که تلاش داریم تمام کتابخانه شخصی او را به خانه پدری و زادگاه او برگردانیم. شادروان عبدالله تربیت، ۸۸مقاله و پنج کتاب در حوزه سینما ترجمه کرده و به خاطر ترجمه و نقدهای سینماییاش به «دایرة المعارف سیار سینما» مشهور شده است.
تربیت، ضمن قدردانی از همراهی متولیان فرهنگی در صدور مجوز «خانه موزه تربیت» یادآور میشود: تلاش ما این است که این خانه موزه که حاوی کتابخانه غنی استاد تربیت است، مرکزی برای رجوع دانشجویان و پژوهشگران باشد.
و من لابه لای کتابهای چیده شده روی میز و قفسهها و کمدهای قدیمی خانه، ترجمههای مردی را میبینم که یک شب بارانی عاشق سینما شد و برای نقد فیلم در مجلات سینمایی قلم زد و برای دیدن و ترجمه فیلمهای سینمایی به دیگر زبانها، به تنهایی چند زبان خارجه «انگلیسی، فرانسه، آلمانی و روسی» را آموخت و اگر کسی اکنون بخواهد نام فارسی فیلمهای ترجمه شده را ببیند، حتما نام عبدالله تربیت را پای آثار ترجمه شده سینمایی خواهد دید.
انتهای پیام
نظرات