• دوشنبه / ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ / ۱۱:۲۵
  • دسته‌بندی: پرورش
  • کد خبر: 1403052919749
  • خبرنگار : 71980

ترجمه مقاله محمدحسین مظفری/بخش سوم

رهیافت اسلام از کرامت انسان تا جانشینی خدا در زمین

رهیافت اسلام از کرامت انسان تا جانشینی خدا در زمین

وحدت انسانیت و خانواده انسانی یکی از مفاهیم اساسی اسلام است و قرآن کریم تنوع زبانی و رنگی مردم را نشانه خداوند می‌داند و از این رو نباید این تفاوت‌ها زمینه ساز برتری یکی بر دیگری باشد.

به گزارش ایسنا، کرامت ذاتی آنست که چیزی فی ذاته و به خودی خود دارای شرافت و بزرگواری باشد. «شرف فی الشّیءِ فی نفسه» و نوع دوم کرامت عرضی است که به واسطه داشتن صفتی دارای شرافت و بزرگواری می‌شود. بحث کرامت ذاتی انسان امروز از هر زمانی دیگر نیازمند بازگویی و یادآوری‌ست مادامیکه از تلقی و نگاه کانون خانواده‌ گرفته تا تعاملات مالی تجاری در جامعه، شرایط به سمت و سویی پیش رفته تا کرامت انسانی آنچنان که باید لحاظ نشود و تعاملات به مراتبی پست‌تر و مادی‌تر تقلیل یابد. در ادامه این بحث، بخش سوم ترجمه مقاله محمدحسین مظفری از سایت ریسرچ‌گِیت پیش روی شما قرار می‌گیرد:

در سنت اسلامی این اعتقاد وجود دارد که انسان از روح الهی برخوردار بوده و این عامل اصلی کرامت انسان است. کرامت انسان مقام او را به جانشینی خدا در زمین ارتقا داده است. با این حال، متفکران مسلمان در مورد مسائل حقوق بشر به طور عام و کرامت ذاتی به طور خاص نظرات متفاوتی را بیان کرده‌اند. تعدادی از متفکران مسلمان معتقدند که مفهوم مدرن حقوق بشر از منابع ارزشمند آموزه‌های دینی و فلسفی نشات گرفته است. آموختیم که کرامت، زیربنای حقوق بشر است و مفهوم کرامت ذاتی انسان تنها در پرتو آموزه‌های دینی قابل توجیه است.
کرامت ذاتی، به عبارت دیگر، ویژگی‌ای است که همه زن و مرد را برابر می‌کند و در عین حال آنها را از موجودات دیگر جدا می‌کند

وحدت انسانیت و خانواده انسانی یکی از مفاهیم اساسی اسلام است و قرآن کریم تنوع زبانی و رنگی مردم را نشانه خداوند می‌داند و از این رو نباید این تفاوت‌ها زمینه ساز برتری یکی بر دیگری باشد. «ای مردم! ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را اقوام و قبیله‌ها قرار دادیم تا با یکدیگر یکی شوید. همانا بزرگوارترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. همانا خداوند دانا و آگاه است». (حجرات: 13) این آیه از یک سو بر وحدت نوع بشر که نتیجه آن برابری همه انسانها است تأکید کرده است و از سوی دیگر تصریح می‌کند که بر اساس آموزه‌های دینی نوع دیگری از کرامت وجود دارد که باید با اعتقاد خالصانه و عمل نیک به دست آید.

یا باید به وجود کرامت ذاتی اعتراف کرد یا آن را انکار کرد، در حالی که کرامت اکتسابی از فردی به فرد دیگر متفاوت است که بر اساس آن می‌توان به پروردگار نزدیک‌تر و نزد خداوند کرامت بیشتری یافت. کرامت ذاتی، به عبارت دیگر، ویژگی‌ای است که همه زن و مرد را برابر می‌کند و در عین حال آنها را از موجودات دیگر جدا می‌کند. این ویژگی تنها منبع کرامت انسان است و سایر ویژگی‌های انسانی از قبیل نژاد، رنگ، جنسیت، مذهب و سایر صفات تأثیری در این جایگاه ندارد. این نوع کرامت غیرقابل انکار است و داشتن چنین کیفیتی منوط به اعتقاد خالصانه و عمل نیک نیست. قرآن کریم می فرماید: «ما بنی آدم را گرامی داشتیم و آنها را بر خشکی و دریا سوار کردیم و از همه چیزهای پاکیزه روزیشان دادیم و بر بسیاری از آفریده هایمان برتری دادیم». (الاسراء: 70) تشخیص شأن ذاتی و اکتسابی و تمایز این دو مفهوم در اسلام، آن چیزی نیست که این نویسنده نظریه‌پردازی کرده است. آنچه در این مقاله مهم است، تعریف رابطه بین این دو مفهوم است. به نظر می‌رسد برخی از نویسندگان نتوانسته‌اند به ابهاماتی که در ایجاد تمایز بین این مفاهیم و مفاهیم وجود دارد پی ببرند.


رابطه بین این دو به نوبه خود منجر به نوعی سوء تفاهم شده است. به عنوان مثال، برخی از وهابیان معتقدند که فقط مؤمنان دارای کرامت هستند. آنها مدعی هستند که تمامی موازین و هنجارهای حقوق بشر ریشه در فرهنگ غربی دارد و در نتیجه با تعالیم اسلام در تضاد صریح است. از آنجایی که حقوق بشر بر مفهوم کرامت ذاتی انسان استوار است، وهابیان چنین حقوقی را انکار می‌کنند که معتقدند فقط مومنان استحقاق کرامت را دارند.

آنها تأکید می‌کنند که مؤمنان حق دارند از کرامت برخوردار شوند. جان و مال از تعرض مصون نیست مگر اینکه اسلام را قبول کند. بنابراین، از نظر آنان، کافران سزاوار کرامت نیستند و ممکن است جان و مال آنان محترم شمرده نشود. نویسندگان وهابی با استناد به دو آیه مذکور استدلال می‌کنند که کرامت ذاتی انسان‌ها در صورت پذیرش اسلام باقی می‌ماند و در غیر این صورت کرامت ذاتی آنها از بین می‌رود، زیرا خداوند در آیات دیگری اعلام کرده است که کفر به خدا موجب ذلت انسان می‌شود و خواری در دنیا و رنج آخرت: «کسی را که خداوند خوار و ذلیل کند کسی را برای او عزّت نخواهد یافت». (الحج: 18) در حالی که گفتمان حقوق بشر همواره بر ذاتی بودن حقوق بشر و از این رو غیرقابل انکار بودن آن تأکید داشته است.
استدلال وهابی بسیار ساده لوحانه و بی‌نیاز از استدلال است که قابل رد نیست. اندک بررسی آیات مذکور نشان می‌دهد که هدف آیات مذکور تبیین عواملی است که انسان به وسیله آنها می‌تواند به خدا نزدیک شود. بنابراین، ناگفته نماند که هدف و مقصود آیات مورد استناد این نیست که مؤمنانی که این صفات نیکو را کسب می‌کنند در برابر قانون متمایز هستند

وهابیان مدعی هستند که هر که از صراط مستقیم منحرف شود، نه تنها کرامت خود را از دست می‌دهد، بلکه سقوط می‌کند. از مقام انسانیت فرود می‌آید، و از حیوانات پست‌تر می‌شود. پس ایمان نمی‌آورند». (الانفال: 55) مهمترین دلیل امتناع وهابیان از اصول حقوق بشر این است که این اندیشه بر مبنایی استوار است که بدون تردید اسلام آن را رد کرده است. آنها استدلال می‌کنند که حقوق بشر در غرب بر این پایه استوار است که همه انسان‌ها دارای کرامت ذاتی و برابرند بدون هیچ گونه تمایز از نظر جنسیت، رنگ، نژاد، زبان و مذهب و از آنجایی که اسلام به طور قاطع این ایده اساسی را محکوم کرده است، به رسمیت شناختن انسان، حیثیت و موازین حقوق بشر مساوی است با کفر به اسلام.

با این حال، این استدلال وهابی بسیار ساده لوحانه و بی‌نیاز از استدلال است که قابل رد نیست. اندک بررسی آیات مذکور نشان می‌دهد که هدف آیات مذکور تبیین عواملی است که انسان به وسیله آنها می‌تواند به خدا نزدیک شود. بنابراین، ناگفته نماند که هدف و مقصود آیات مورد استناد این نیست که مؤمنانی که این صفات نیکو را کسب می‌کنند در برابر قانون متمایز هستند. علاوه بر این، این آیات دلالتی بر این ندارد که دولت مسلمان بین مؤمنان و غیر مؤمنان نیز تبعیض قائل شود. نمی‌توان انکار کرد که در برخی از آیات قرآن کریم، کرامتی که به انسان اعطا شده، به خاطر صفت انسان بودن اوست و در این زمینه تفاوت و تمایزی بین مؤمن و غیر مؤمن وجود ندارد. قرآن کریم در آیات شریفه‌ای که قبلاً به آن اشاره شد، اصطلاحاتی مانند «مردم» و «فرزندان آدم» را به کار برده است.

اگر کرامت ذاتی فقط نصیب مؤمنان شده بود، پس باید از الفاظ مناسب‌تری استفاده کرد و تأکید کرد که کرامت ذاتی صرفاً نصیب مؤمنان صالح و با تقوا شده است. در مقابل، قرآن بارها تأکید کرده است که ما همه انسانها را کرامت داده‌ایم، نه فقط مؤمنان. از این رو نگارنده بر این عقیده است که در حوزه حقوق بشر باید به امور مربوط به کرامت ذاتی بپردازیم، در حالی که در حوزه اخلاق، کرامت اکتسابی موضوع مورد بررسی است و نباید موضوع را خلط کرد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha