به گزارش ایسنا، فرهاد پسر بچه هفتسالهای است که انرژی زیادی برای بازیکردن دارد اما همیشه با شماتت والدینش مواجه میشود که میگویند «خسته نمیشوی از این همه بازیکردن.»؛ والدینی که به دلیل کمحوصلگی و مشغله زیاد حتی حاضر نیستند برای بازی کردناش هم نیم ساعت وقت بگذارند. آنها فقط در حال تذکردادن به کودکشان هستند که یک جا بنشینند و آرام باشند؛ این درحالی است که آرام بودن متمادی با طبیعت کودکان در این سن همخوانی ندارد.
اگر به اطرافمان نگاهی بیندازیم امثال فرهاد و خانوادهاش زیاد هستند؛ کودکان و والدینی که به دلیل زندگی آپارتماننشینی و نداشتن وقت و مکان برای بازی، مجبورند برای کشتن زمان و تخلیه انرژی به بازیهای رایانهای یا گوشی پناه ببرند؛ این در حالیست که نمیتوان اهمیت «بازی» به معنای مرسوم آن را در زندگی کودکان نادیده گرفت؛ چرا که بازی تنها وقتگذراندن و سرگرمی نیست؛ بسیاری از روانشناسان کودک معتقدند که بازی میتواند مزایای بینظیری در رشد کودکان داشته باشد. در این رابطه با دکتر «مهسا ساداتی» روانشناس کودک و نوجوان به گفتگو نشستیم که در ادامه بخش اول آن را میخوانید:
آیا «بازی» برای کودکان الزامی است؟
اولین قدم برای ارتباط آدمها با یکدیگر کلام است، یعنی اگر ما کلام نداشته باشیم نمیتوانیم با هم ارتباط برقرار کنیم؛ پس باید زبان همدیگر را هم بلد باشیم. برای مثال اگر من انگلیسی صحبت کنم و شما زبان فارسی، نمیتوانم با شما ارتباط برقرار کنم، باید زبانی را که شما صحبت میکنید بلد باشم. در مورد کودک هم همین است. بازی زبان کودک است. برای ارتباط با کودکان باید زبان بازی را بلد باشیم. این کار بستگی به این دارد که چگونه با آنها وارد بازی شویم. ببینیم که کودک چه نوع بازی را دوست دارد و از چه راهی میخواهد با ما ارتباط برقرار کند.
وقتی بچهها به صورت گروهی یا با ما بازی میکنند خود این حرکت باعث میشود مهارتهای اجتماعی و ارتباطیشان بالا رود و یکی از مهارتهای مهم ارتباطی همدلی است. بازی باعث میشود بچهها اسباببازیهایشان را به همدیگر بدهند یا آنها را با هم شریک شوند
نکته بعدی این است که وقتی ما با بچه بازی میکنیم . بازیکردن میتواند به ما کمک کند هیجانات را در بچهها تنظیم کنیم. در حال حاضر نه تنها در جامعه ما بلکه در همه جوامع مدرن نیز هیجانات منفی مثل خشم و اضطراب بسیار بالا هستند. مثلا قبلا شاید به ندرت دعوا میدیدید اما الان دعوا خیلی زیاد شده؛ به این خاطر که تنظیم هیجانی آدمها به هم ریخته است؛ تفریح و کار به موقع نیست. قبلا مردم به چیزهای کمتری قانع بودند و لازم نبود در یک خانه حتما یک مبل آنچنانی باشد، و حتما زمانی را صرف تفریح و ارتباط با خانواده و دوستانشان میکردند. اما الان اهمیت مسائل مختلف برای آدمها تغییر کرده است، برای همین تنظیم هیجانی به ویژه در بچهها از بین رفته است. در همین راستاست که بازیکردن میتواند به ما کمک کند هیجاناتی مثل اضطراب را در کودک تنظیم کنیم. برای نمونه بازیهای کوبهای، آببازی، پرت کردنها و بازیهایی که هیجان بالا دارند، به مدیریت بار هیجانی در کودکان کمک میکنند.
علاوه بر این موارد یکی از فواید بازی این هم میتواند این باشد که ما بتوانیم سطح هوش بچهها را تقویت کنیم؛ وقتی هوش را از طریق تکنیکهای مختلف بررسی میکنیم، برخی خانوادهها میگویند ما میخواهیم نمره هوش بچهمان را بدانیم یا میخواهیم از بچهمان آزمون استعدادیابی بگیریم برای این که ببینیم بچهمان در چه زمینهای استعداد دارد.
نکته دیگر این است که هوش قابل تقویت است؛ یعنی اینگونه نیست که نمره هوش فرد کاملا ثابت باشد؛ شما میتوانید در گذر زمان نمره هوش فرد را ارتقا بدهید. یک سری بازیها داریم که بازیهای هدفدار هستند؛ یعنی بازیهایی که یک الگوی خاص دارند اما یک سری از بازیها هم داریم که هدف یا الگوی خاصی ندارند؛ مثلا شما یک سری لگو جلوی بچه میگذارید و میگویید «هر چی دوست داری درست کن». این دسته از بازیها هم برای ما سود دارند و بیشتر به تفکر خلاق بچهها کمک میکنند؛ یعنی الزامی نیست بازیهایی که به بچهها میدهیم الگویی داشته باشند.
همچنین وقتی بچهها به صورت گروهی یا با ما بازی میکنند خود این حرکت باعث میشود مهارتهای اجتماعی و ارتباطیشان بالا رود و یکی از مهارتهای مهم ارتباطی همدلی است. بازی باعث میشود بچهها اسباببازیهایشان را به همدیگر بدهند یا آنها را با هم شریک شوند.
نکته دیگر اینکه در جامعه ما که بیشتر خانوادهها یک یا دو فرزند دارند، بنابراین خیلی مهم است که فرصت یادگیری مهارت همدلی و مهارتهای ارتباطی را در بچهها بالا ببریم.
از دیگر مشخصههای بازیکردن این است که بازی به رشد مغز بچهها و سلامت جسمشان هم کمک میکند؛ برای مثال بازی هیجانی مثل توپپرتکردن یا گرفتن توپ میتواند کمک کند بچه بعدا در مداد دستگرفتن دچار مشکل نشود؛ یعنی در واقع حرکات ظریف و درشتشان را کنترل کنیم، که در نهایت به تمرکزشان خیلی کمک میکند.
علاوه بر این موارد، بازی کردن چه نقشهای موثر دیگری در تربیت کودکان میتواند داشته باشد؟
همانطور که در ابتدا گفتیم بازی، زبان کودک است. از سوی دیگر از آن جایی که خانوادهها از بچهها حرفشنوی میخواهند یعنی حرف ما را گوش دهند یا چیزی را که ما میخواهیم انجام دهند. این اتفاق در حین بازی رخ میدهد؛ وقتی والدی در طول روز با بچههایش بازی میکند وقتی دستور و خواستهای از بچه داشته باشد، بچه آن را انجام میدهد.
نکته دیگر این است که خیلی از بازیهای فکری قانونمند هستند؛ مثلا قانون این بازی این است که «هر چهار کارت که جمع کردی یک ستاره میگیری» تداوم این بازیها باعث میشود در حین انجام بازی بچهها قانونمندی را که یاد بگیرند که طبیعتا در زندگی واقعی و طول روز هم به والدین کمک میکند تا سطح توانمندی بچهها را بالا ببرند.
انتهای پیام
نظرات