• پنجشنبه / ۷ تیر ۱۴۰۳ / ۱۵:۴۶
  • دسته‌بندی: باشگاه دانشجویان
  • کد خبر: 1403040704505
  • خبرنگار : 30193

عباسعلی رهبر در گفت‌وگو با ایسنا:

دولت جایگاه تشریفاتی ندارد

دولت جایگاه تشریفاتی ندارد

امروز و در آستانه انتخابات همه می‌دانند که دولت چهاردهم با موانع بسیاری روبرو است و لازم است رئیس جمهور ، مسائل را کارشناسانه بشناسد تا بتواند راهکارهایی در سطح اجرایی به کار ببندد.

عباسعلی رهبر، استاد علوم سیاسی و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در گفت‌وگو با ایسنا ضمن توضیح نسبت مفاهیم جامعه شناسی سیاسی و نظام سیاسی ایران، حوزه اختیارات قوه مجریه  و اقدامات ضروری رئیس‌قوه، به بررسی توانمندی‌ها و ویژگی‌های رئیس جمهور چهاردهم پرداخته است. او معتقد است رئیس دولت باید با آگاهی از جایگاه قوه مجریه و نسبت آن با مردم،توانایی‌های اجرایی و شایسته‌گزینی کادرسازی کند.

توزیع قدرت سیاسی در ایران چگونه است و قوه مجریه چه جایگاهی دارد؟

در جامعه شناسی سیاسی که در آن نسبت گروه‌های سیاسی با امر سیاسی مورد بررسی قرار می‌گیرد، مساله مهمی وجود دارد که آن، «قدرت سیاسی» و «توزیع قدرت سیاسی» است. سیاست، اقتدار خود را بر نیروهای اجتماعی و جامعه به واسطه امر قانونی ایجاد می‌کند و اعمال قدرت را از طریق قانون پیش می‌برد و ضمانت اجرایی را بر عهده می‌گیرد؛ قانونی که خیر جمعی را در نظر دارد. دولت انحصار مشروع زور را دارد؛ البته نه یک زور بی قاعده. بلکه اتفاقا امکانی است برای پیشرفت جامعه  که در قالب قراردادی بین دولت و مردم منقعد شده است.

بیش از هر چیز لازم است که نسبت بین قوا و رهبری در چهارچوب نظم مردم‌سالاری دینی خوب فهمیده شود. این نظم ذیل نظام ولایت فقیه از سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه و نسبتی که آن‌ها با رهبری پیدا می‌کنند، تعریف می‌شود.

ارتباط مردم و قوا یا نظم از پایین به بالا به این ترتیب است که همه این قوا به شکل مستقیم و غیر مستقیم به مردم مربوط می‌شود و بر اساس انتخاب آن‌ها شکل می‌گیرد.  اما در بخش سلسله مراتب قدرت و از بالا به پایین، سه قوه در عرض هم هستند و رهبری در طول قوا قرار می‌گیرد. مردم هم بر همه این نهادها، حق نظارت، انتخاب و تصمیم دارند.

تفاوت جایگاه ریاست جمهوری و رهبری در عرصه سیاستگذاری چگونه تبیین می‌شود ؟
 تفاوت جایگاه ریاست جمهوری و رهبری در وظایف آن‌ها مشهود است. وظیفه رهبری حفظ انسجام کلان جامعه، حفظ جامعه سیاسی در حوزه‌های مختلف امنیت، اقتصاد و فرهنگ است. اساسا بن‌مایه سیاستگذاری را رهبری در ارتباط با مردم و کارگزاران انجام می‌دهند. جایگاه دولت اما در طول این سیاست‌هاست؛ که اتفاقا جایگاه بسیار مهمی است.

پیشتر مواردی را داشتیم که رئیس جمهور بر خلاف نظرات شخصی نهادبالاتر اقدام کرده بود؛ مواردی هم بوده است که رهبری دستور دادند و حتی تاکید کرده‌اند اما حاصل مناسبی در اجرا ارائه نشده است. دولت شهید رئیسی نشان داد که جایگاه حقیقی قوه مجریه بر اساس راهبری، برنامه‌ریزی و اولویت بخشی چقدر مهم و تاثیرگذار است.

آنچه در عمل هم می‌بینیم این است که تصمیمات رئیس جمهور کاملا بر معیشت، فرهنگ، ارزش‌ها و زیست روزمره مردم تاثیر دارد. رئیس جمهور ریاست عالی بسیاری از مجامع و شوراها را بر عهده دارد؛ حتی شورایی مانند شورای بازنگری قانون اساسی. انتخاب سفرای ایران نیز بر عهده رئیس جمهور است. فراتر از همه این‌ها طبق اصل ۱۱۳ قانون اساسی ‏ رئیس‏ جمهور پس‏ از مقام‏ رهبری، عالی‌ترین‏ مقام‏ رسمی‏ کشوراست. از طرفی در نظر داشته باشید که جریانات سیاسی همواره برای معرفی رئیس جمهور وارد عرصه شده‌اند که این خود نشان دهنده میزان اهمیت و اثرگذاری قوه مجریه است و بدون شک نشان می‌دهد که دولت جایگاه تشریفاتی ندارد.

اساسا نظام انتخاب افراد برای جایگاه‌های مدیریتی و تخصصی در ایران چه ایرداتی دارد؟ رئیس جمهور چگونه باید به شایسته‌گزینی کمک کند؟

این موضوع بسیار مهمی است که در جامعه شناسی سیاسی با مفهوم «گزینش سیاسی» پیوند خورده است و البته دنیا تا حدی توانسته است به راهکارهایی برای آن دست یابد.

رئیس جمهور در ایران بر اساس نگاه‌ جریان‌های سیاسی انتخاب می‌شود. به این ترتیب معمولا افرادی که به رئیس جمهور و جریانش نزدیک‌تر هستند، در انتخاب کادر موثر واقع می‌شوند.
از آنجایی که سیستم‌های سیاسی امروز نسبت به ۱۰۰ سال گذشته تغییرات بسیاری کرده‌است، ما شاهد افزایش چشمگیر جایگاه‌های اجرایی و مدیریتی هستیم. پیچیده شدن دولت و مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی،  نیاز ما برای افزایش تعداد مقامات اثرگذار را دوچندان کرده است.

در کشور ما، انتخاب‌های افراد برای جایگاه‌های سیاسی بیشتر مبتنی بر نظام عشیره‌ای است که برخی شایستگی‌ها را پنهان می‌کند؛ نه در این معنا که همه آن‌ها نادیده گرفته می‌شود، اما افراد در این نظام انتخابی معمولا کشف نمی‌شوند، بلکه معرفی می‌شوند. هر چند که موارد خوبی هم داشته‌ایم که بدون ارتباط با این ساختار فعالیت کرده‌اند، صلاحیت‌های علمی و عمومی لازم را داشتند و اتفاقا موثر بوده‌اند.

در نظام‌های لیبرال دموکراسی، راهکارهایی برای مساله گزینش سیاسی اتخاذ شده است. الگوهای تحزبیِ ناظر به ویژگی‌های اقتصادی اجتماعی از جمله این راهکارهاست. ما نیاز داریم که بتوانیم ناظر به وضع خودمان و الگوی مردم سالاری دینی، نهاد «گزینش سیاسی» قدرتمندی خلق کنیم که فرادولتی باشد تا از سیاست‌زدگی و کج‌سلیقگی‌ها به دور بماند.

وضع امروز چه دشواری‌هایی را در اجرا، پیش پای رئیس جمهور می‌گذارد؟ به نظر شما چه اقداماتی برای غلبه بر موانع اجرایی ضروری است؟

برای برداشتن قدم‌های اثرگذار در سطح اجرا، مساله شناسی دقیق بسیار مهم است؛  باید در حوزه های مختلف امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مساله شناسی‌های تخصصی صورت گیرد. بسیاری از این مساله شناسی‌ها را دولت‌های سابق انجام داده‌اند که می‌توان از آنها استفاده کرد. علاوه بر آن انتظار می‌رود اندیشه‌ورزان به شکلی که به تعارض منافع برخورد نکنند، در حل و شناخت این مسائل پیشران باشند.

دیگر آنکه ما به سامانه و سازمانهای نظارتی جامع نیاز داریم؛ کاری که دفتر ریاست جمهوری به تنهایی از پس آن بر نمی‌آید. نظامی که هم نسبت به کارگزاران و هم فرآیندها و نتیجه اقدامات پاسخگویی مناسبی داشته باشد.

گام دیگر در  بحث نفوذ دولت مطرح است. دولت باید بتواند حوزه اقتدار خود را از کلان‌شهرها تا روستاها حفظ کند و آن‌ را افزایش دهد. این جز در تعامل با قوای دیگر که هر کدام بخشی از «اقتدار مشروع» را دارند امکان پذیر نخواهد بود.

اعتماد اجتماعی، یکی دیگر از مسائل اساسی است.اعتماد عمومی با توجه به مشکلات کشور کمرنگ شده است و نیاز به بازسازی دارد. البته بر اساس مطالعه تجربی، اعتماد مردم نسبت به نهادها و قوانین نسبتا خوب است، اما نسبت به کارگزاران، متوسط طبقه بندی می‌شود. الگوهای مبارزه با فساد که باید در عین عملی و عینی بودن،  قابل ادراک هم باشد، در بازسازی اعتماد سیاسی بسیار کمک‌کننده خواهند بود.

 در مجموع با توجه به وضع فعلی کشور و جهان توانمدی‌های لازم برای رئیس جمهور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دنیای امروز ما پیچیدگی و ظرافت های خاص خود را دارد.در ابتدا فهم نظام سیاسی و زیست‌بوم اجتماعی مردم و درک تغییرات و نیازهای اساسی مردم، برای به دست گرفتن سکان قوه مجریه حیاتی است.در ثانی با توجه به وضع ویژه نظام بین‌الملل، شناخت این نظام برای رئیس جمهور بسیار مهم است؛ البته که این شناخت‌ها نباید ابزاری برای رسیدن به قدرت در نظرگرفته شود.

همه این‌ها زمانی درست پیش می‌رود که رئیس دولت بتواند خود را در چهارچوب قانون اساسی تعریف کند، در حوزه اختیارات و مسئولیت‌ها، قدم‌های موثری بردارد و بتواند تعامل با سایرقوا و نهادها را به خوبی برقرار سازد.
از سویی سوابق تجربی نامزدها، باید صلاحیت، امانت‌داری، مدیریت، شجاعت و مرعوب نشدن او در برابر دشمنان و همدلی با مردم را به خوبی نشان دهد. رئیس جمهور باید قدرت را فرصتی برای خدمت ببینید و توجهی جدی به ترویج اصول داشته باشد. ما نیاز داریم که در هر نقطه‌ای که هستیم روبه جلو حرکت کنیم.

عدالت،آزادی، جمهوریت، معنویت، پیشرفت و رفاه نسبی از جمله موضوعاتی است که آرمان‌های انقلاب و قانون اساسی از رئیس جمهور می‌طلبد تا در مجموع شرایط لازم برای برقراری مطلوب ارتباط انسانی، دینی  و سازمانی در فضایی سالم برای همه مردم فراهم شود. باید رشد و عدالت فراگیر برای همه ایرانیان فارغ از تعلقات نژادی و قومی و برخوردار و کم‌برخوردار بودن باید همزمان رقم بخورد.

از ابتدای انقلاب تا امروز هم الگوهای مطلوب بسیاری مانند شهدای خدمت داشتیم؛ کما اینکه معتقد هستیم اگر رئیس جمهور در مسیر الهی باشد، سنت‌های الهی نیز به او یاری خواهند رساند. در نهایت باید بگویم انتخابات باید عامل انسجام باشد نه منازعه‌های کاذب؛ کاندیداها باید با تاکید بر هویت ملی ایرانیان سعی بر ایجاد وفاق و همدلی در کشور داشته باشند.

پایان پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha