• چهارشنبه / ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ / ۱۵:۳۲
  • دسته‌بندی: پوشش
  • کد خبر: 1403032315868
  • خبرنگار : 71958

تجربه آموزنده علامه حسن‌زاده آملی از تبعات بداخلاقی با خانواده

تجربه آموزنده علامه حسن‌زاده آملی از تبعات بداخلاقی با خانواده

علامه حسن‌زاده آملی فیلسوف متأله، فقیه و عارف و از بزرگانی به نام بود که سه سالی است که رخت از کره خاکی بربست اما تجربه آموزنده‌اش از رفتار با خانواده بسیار درس آموز است.

به گزارش ایسنا، مقام معظم رهبری به تبیین سبک زندگی اهتمام ویژه‌ای داشتند یکی از مواردی که ایشان تاکید داشته این درخواست بود که  چه کنیم که حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعایت شود؟ چه کنیم که زن در جامعه‌ ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگی‌اش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعی‌اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگی‌اش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکی‌اش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسی ماست.برای چگونگی رفتار عالمان ما با همسرانشان سراغ الگو ها رفتیم. یکی از این الگوهای اسلامی ـ ایرانی و شیعی که می‌تواند مصداق خوبی باشد یک تجربه علامه حسن زاده آملی است. 

عالمان دینی ما در رفتار درست با همسر و فرزندان الگو بودند برای اینکه نوع رفتار این عالمان را بفهمیم به خاطره‌ای که علامه حسن‌زاده آملی در جمعی تعریف کرد می‌پردازیم. ایشان می‌گوید: در آمل در مسجد سبزه میدان مشغول درس و بحث و اقامه نماز شدم(در تعطیلات تابستان بوده که ایشان قم را ترک میکرده).روز دوم پس از نماز به منزل آمدم. پس از ناهار آماده استراحت شدم، ولی بچه ها با سر و صدا و بازی نگذاشتند، من که خسته بودم با بچه ها و مادرشان دعوا کردم، در حالی که نباید دعوا می‌کردم، بالاخره در محیط خانواده پدر باید با عطوفت رفتار کند.

پس از لحظاتی ناراحت شدم، به حدی که اشکم جاری شد. از خانه بیرون رفتم و مقداری میوه و شیرینی برای بچه ها خریدم تا شاید دلشان را به دست آورم و از ناراحتیم کاسته شود.

جناب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: دلی را نشکن که اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح نمی‌شد.زمین و آسمان بر من تنگ شد و احساس کردم که نمی‌توانم در آمل بمانم. از آمل بیرون آمده، به قصد عزیمت به تبریز و محضر آقا سیدمحمدحسن الهی عازم تبریز شدم. 

در منزل ایشان پس از لحظاتی احوالپرسی اظهار داشتند: من نمی‌دانستم شما قم هستید یا آمل؟ لذا می‌خواستم نامه‌ای به اخوی (علامه طباطبائی) بنویسم تا نامه را به شما برسانند.

با تعجب عرض کردم: آقا چه اتفاقی افتاده که می‌خواستید مرا در جریان بگذاری؟

فرمودند: من خدمت آقای قاضی مشرف شدم و سفارش شما را به ایشان کردم. ولی حاج آقای آملی! (استاد خیلی مودب بودند و مرا حاج آقای آملی خطاب می‌کردند) ایشان از شما راضی نبودند.

با شنیدن این جمله تا لاله گوش سرخ شدم، عرض کردم: آقا چطور؟ چرا راضی نبودند؟

فرمودند: ایشان به من گفتند: آقای آملی چطور هوس این را دارد در حالی که با عائله اش اینطور رفتار می‌کند؟

بعد فرمود: حاج آقای آملی! داستان رفتار با عائله چیست؟

زبانم بند آمد و اشکم جاری شد و بالاخره به ایشان ماجرا را عرض کردم.

فرمود: آقا! چرا؟ اینها امانت خدا در دست ما هستند.

به قم بازگشتم و کل ماجرا را نیز خدمت آقای علامه طباطبائی عزیز عرض کردم و ایشان هم تعجب کرد و پس از سکوت زیادی فرمود: «آقای قاضی بزرگمردی بود.» مهربانی با خانواده، رتبه دیگری برای ایمان است که در تداوم و آرامش زندگی نقش اساسی دارد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha