از همان پریروز که پرنده شوم مرگ در حوالی شهر پر زد تا سید شریف را بیخداحافظی راهی کند، تصاویر متعددی از او در شبکههای مجازی دست به دست میشود که میزان محبوبیت و مردمدار بودنش را به نمایش میگذارد.
حاج آقا کارهای غیر منتظره زیادی میکرد که به گفته خودش از نظر برخی آقایان، عجیب بود که یکی از آنها سرزده به سراغ آدمها رفتن و تماس تلفنی با آنها بود؛ از آدمهای عادی گرفته تا مدالآورندگان و ....
بالاخره قرعه به نام ایسنا چرخیده بود و درست در ۱۸ مرداد ماه ۱۳۹۸، دانشجو خبرنگاران ایسنا هم در عصر روز خبرنگار با تماسی غیرمنتظره به دفتر ایسنا در دانشگاه تبریز دعوت شدند و رسیدنمان با رسیدن امام جمعه همزمان بود.
همین لبخند همیشگی پدرانه و تواضع و مردمداری بود که از او شخصیتی محبوب ساخته بود تا در جوار او رها از هر گونه اضطراب باشی و ما که آن روزها تبریکهای زیادی میشنیدیم، از حضور سرزده حاج آقا آل هاشم، به وجد آمده بودیم.
مسئولان، شروع به توضیح در مورد رسالت ایسنا کردند و حاج آقا در ادامه گفت اجازه دهید بچهها هم حرف بزنند و ما خودمان را معرفی کردیم. درست مثل دانشآموزانی که خجالتزده و لبخند به لب به سوال معلم و با نگاهی تحسینبرانگیز جواب میدهند، خودمان را معرفی کردیم و رشتههای تحصیلیمان را توضیح دادیم.
امانتداری و نقل قول درست و مخابره اخبار امیدبخش از توصیههایی بود که امام جمعه تبریز به دانشجویان حاضر کردند. جلسه با گرفتن عکس یادگاری و لبخندی تمام شد که هرگز تصورش را هم نمیکردیم به قابی تلخ، تبدیل و یادآور روزهایی شود که ما به اقدامات تحولی امان هر روز، امیدوار بودیم.
ما که عادت کرده بودیم به میانجیگری و تصمیمات و نظرات سازنده حاج آقا آل هاشم و درج پیامهای قدردانی از حضور باشکوه مردم در صحنههای متععد، حالا یتیم از پدری هستیم که مردم استان در بدرقه از پیکر مطهرش، سنگ تمام گذاشتند و دیگر کسی نیست از حضور آنان، قدردانی کند.
خدا افزون کند در هجر او صبر کم ما را....
انتهای پیام
نظرات