به گزارش ایسنا، شهریار زرشناس در نخستین نشست از هفته «هنر انقلاب اسلامی» که در دانشگاه سوره با موضوع «سیر تحول اجتماعی هنر انقلاب اسلامی» برگزار شد، با اشاره به وجود مکاتب مختلف هنری درباره مکتب «هنر انقلاب اسلامی» اظهار کرد: این پرسش مطرح است که آیا اساسا میتوان از رویکردی به نام «هنر انقلاب اسلامی» نام برد یا خیر و اگر پاسخ مثبت است مولفههای اصلی و منبعی که میتوان این مولفهها را از آن اخذ کرد، چیست؟
وی با تاکید بر اینکه فارغ از شعار زدگی میشود از چیزی به نام «مکتب هنری و ادبی انقلاب اسلامی» نام برد، به اثبات این امر پرداخت و توضیح داد: ما دو راه برای طرح این بحث داریم. اول آنکه به آثار کسانی که متعلق به آن مکتب انگاشته میشوند و آثاری پدید آوردهاند رجوع کنیم. راه دیگر این است که بدانیم وقتی یک رویداد بزرگ رخ میدهد با تکیه بر آرمانگرایی آن انقلاب و ظرفیت های تئوریکی که ایجاد کرده است زمینه برای اینکه اساسا یک مکتبی بر پایه آن آرمان گرایی پدیدار شود نیز فراهم میشود.
این پژوهشگر حوزه فلسفه و هنر ادامه داد: در این میان دو جریان به موازات هم حرکت میکنند. یکی آفرینش ادبی و دیگری تلاشی است که در زمینه استنباط کردن نوعی مکتب و پیش از آفرینش ادبی ایجاد میشود. پس میتوان از آثار هنری و یا ظرفیت های تئوریک آرمان، این بحث را طرح کرد. درباره هنر انقلاب هم میتوان همین کار را کرد. ما جریانی از نقاشان و داستان نویسانی پس از انقلاب داریم که آثاری را پدید آوردند. از طرفی ظرفیت هایی هم در آرمان گرایی انقلاب اسلامی وجود دارد که اگر دیالکتیکی بین اینها برقرار شود و این دو با هم نوعی تعامل دیالکتیکی داشته باشند میتوان از برآیند آن به یک مکتب رسید.
زرشناس با طرح این پرسش که یک مکتب هنری از چه مولفههایی ساخته می شود؟، تصریح کرد: یک مکتب هنری نوعی درک خاص از واقعیت، نوعی درک خاص از انسان، نوعی درک خاص از خیال و نوعی درک خاص از مقوله ادراک هستی دارد. اگر رئالیسم را در کنار رمانتیسم بگذاریم متوجه میشویم درک اینها از انسان دو فهم متفاوت است. در رئالیسم انسان یک حیوان عاقل انگاشته میشود و طبق تلقی روشنگری، انسان موجودی عاقل و خوداگاه است که رفتارهای او نوعا بر اساس انتخاب های عقلانی است؛ اما در رمانتیسم به جای عقل به وجود اموشنال emotional آدمی توجه میشود. میتوان گفت emotional همان چیزی است که قدما به آن انفعالات میگفتند یا اصطلاح رایج امروز "عواطف" تلقی میشوند.
وی در ادامه برای درک بهتر موضوع به قیاس فهم واقعیت از منظر رمانتیسم و رئالیسم پرداخت و گفت: آنچه در داستانهای رمانتیسن ظهور میکند به شدت ذهنی و شخصی است و ما خیلی کم سویه اجتماعی واقعیت عینی را در جهان رمانتیسم میبینیم، به طوری که خیلی به واقعیت اجتماعی توجه ندارد. در رئالیسم اما کاملا واقعیت، سویه اجتماعی پیدا میکند و این امر نیز از فهم عقل دوران روشنگری در آثار اندیشمندان نشات میگیرد که انسان را اساسا در نسبت با اجتماعیات میفهمد. از این رو در تصویری که رئالیسم ارائه میدهد، واقعیت سویه اجتماعی پیدا میکند.
این پژوهشگر حوزه فلسفه و هنر با اشاره به مکتب هنری انقلاب اسلامی، خاطرنشان کرد: در مکتب هنری انقلاب اسلامی درک خاصی از انسان، واقعیت، خیال، ادراک و جهان وجود دارد که متمایز و متفاوت است از آنچه در مکتب های هنری و ادبی مرسوم جهان وجود دارد.
زرشناس در ادامه با ذکر دو مثال درباره فهم ویژه هنر انقلاب از واقعیت و خیال، عنوان کرد: اساس درک هنر انقلاب از واقعیت با درک رئالیسم متفاوت است. هنر انقلاب واقعیت را فقط در سویه اجتماعی نمیبیند؛ بلکه واقعیت در هنر انقلاب از فهمی که اندیشه اسلامی از واقعیت دارد بر میخیزد. در هنر انقلاب واقعیت سویههای دیگری دارد که آن در آثار نقاشان هنر انقلاب اسلامی میتوان دید که چطور سویه عینی و غیر عینی واقعیت با هم گره میخورد. در این نوع آثار هنری سویه لاهوتی و ناسوتی با هم گره میخورند و از این رو هنر انقلاب اسلامی واقعیت را صرفا ناسوتی نمیداند.
وی گفت: مولفه خیال در هنر انقلاب اسلامی خیلی برجسته است. فهم ویژهای که تفکر اسلامی از خیال ارائه میدهد کاملا منحصر به فرد است؛ چراکه خیال را به سطح تخیل تقلیل نمیدهد و آن را یک شان صرف ادراکی در حیات آدمی نمیداند؛ بلکه قائل به این است که هستی ذو مراتب است و در مرتبه بین جبروت و ناسوت یک مرتبه وسیع و وسطی وجود دارد. معتقد است خیال فراتر از مرزهایی است که در ذهن آدمی یا فانتازیا وجود دارد.
انتهای پیام
نظرات