البته باید این نکته را در نظر بگیریم که ساخت آثار شهری لزوما با هدف آرامسازی صورت نمیگیرد و ممکن است زمانی اثری در یک نقطه از شهر نصب شود که ویژگیهای آن خشن، نازیبا و یا حتی غمانگیز باشد. به هر حال ویژگیهای ساختاری یک اثر هنری به المانهای زیادی وابسته است که در ارتباط با آنها شکل میگیرد اما همین آثار نازیبا در شرایطی که تفکر و ایدهای پشت آنها باشد، تأثیرگذار خواهند بود و تفاوتی در اصل امر نخواهد داشت.
از این نکته هم که بگذریم، نصب آثار هنری در سطح شهر، امری معمول بوده و هست و حتی اگر به تاریخچه آن در کشور خودمان هم نگاه کنیم، به دورهای طولانی میرسیم.
علت تداوم نصب آثار هنری در فضای شهری نیز این است که ماهیت این کار، موجب آرامبخشی فضای شهری و آموزش فرهنگ و هنر به شهروندان یک جامعه میشود، به همین منظور نصب آثار هنری در فضای شهری پیش از هر چیزی یک امر لازم است.
شهر تهران نیز سالیانه با نصب و حضور آثار شهری متفاوتی روبهرو میشود و اینگونه هنرمندان و سازمان زیباسازی شهری، فضای متفاوتی برای شهروندان تهرانی رقم میزنند. حال در میان این آثار برخی از آنها تحسین متخصصان و شهروندان عادی را برمیانگیزند و گاه هم هستند آثاری که موجب انتقاد میشوند. در میان آثار شهری، این سردیسها و پرترههای شخصیتهای ملی هستند که بیش از همه مورد توجه و البته انتقاد قرار میگیرند.
اما از اینها که بگذریم، در سالهای گذشته آثاری به تعداد ۱۰۰ کار حجمی به شکل هلال ماه با دعای «اسما الحسنی» از دعاهای شیعیان در ماه رمضان در سطح شهر نصب شد. این کارهای حجمی در نقاط مختلف شهر تهران به چشم میخوردند و قرار بود به صورت موقت در ماه رمضان در جای جای شهر جانمایی شوند.
به طور کلی نصب آثار هنری شهری موقت در شهر که برای مناسبتهای مختلف ساخته میشوند، امری معمول است و بسته به محتوای این آثار، میتوانند نتایج مثبت داشته باشند اما آثاری که به مناسبت ماه رمضان در سطح شهر نصب شدند، باتوجه به واکنش مخاطبان در فضای مجازی شاید نتوانستند آن تأثیری که باید را داشته باشند؛ چراکه بسیاری این کارها را مشابه کار حجمی موزه «آینده» دبی دانستند و علت آن را جویا شدند.
در توضیح موزه «آینده» دبی میتوان گفت که این بنا در زمستان ۲۰۲۲ با بودجه ۱۳۶ میلیون دلاری دولت ساخته شده است و نمایی که برخی این حجمها را کپی آن میدانند با سه جمله از حاکم دبی درباره آینده نصب شده است.
در همین راستا تصمیم گرفتیم این مسئله را از نقطه نظر روحالله شمسیزاده ـ مجسمهساز و رئیس انجمن مجسمهسازان ایران ـ بررسی کنیم.
شمسیزاده در گفتوگو با ایسنا، این کارها را کپی بنای موزه «آینده» نمیداند و میگوید: در این مورد کار به آنجا نرسیده که بگوییم کپی است یا خیر؟ زیرا کپی هم از مراتبی برخوردار است. از طرفی اینکه بخواهیم این کارها را کپی بنای موزه «آینده» بدانیم یک قیاس معالفارق است؛ زیرا از یک بنای معماری صحبت میکنیم که فارغ از اینکه اصالت هنری دارد یا خیر، به یک بنای شاخص اجتماعی تبدیل شده است. آن هم در شهری مانند «دبی» که اساسا بر مبنای سیستم ساختار شهری کاتالوگی پیش میرود و میخواهد با یک سری مگااستراکچر شگفتی خلق کند.
این مجسمهساز این امر را عنوان میکند که موزه «آینده» دبی مشخصات و ساختارهای خاص خودش را دارد و نکته حائز اهمیت درباره آن به فرم ظاهریاش برنمیگردد بلکه جنبههای دیگری در قالب محتوا و مفهوم مانند معماری پایدار یا معماری سبز و یا توجه به مباحث محیطزیستی است که اهمیت دارد.
در حقیقت شمسیزاده میگوید که گویی آن فرد یا افرادی که قصد ساخت این کارهای حجم شهری را برای ماه رمضان داشتهاند، به یک سرچ ساده در اینترنت بسنده کردهاند و با دیدن نخستین المانهای ظاهری، نمونهای نه به همان کیفیت بلکه ضعیفتر را تولید کردهاند.
این هنرمند توضیح میدهد: ۱۰۰ سال پیش بر اساس یک ایده، آثاری را تکثیر و در سطح شهرها قرار میدادند ولی امروز در ایران میبینیم که با الگوبرداری از آن نسخه یونیفرمی بدون رعایت زیباییشناسی و داشتن ایده درست، کارهایی را تکثیر و در سطح شهر قرار میدهند. در حقیقت آنچه که در این مورد به چشم میخورد این است که افراد پس از دیدن تصویر موزه «آینده» مرعوب جذبه آن شدهاند و قصد داشتهاند آن را به یک نماد شهری تبدیل کنند ولی نتیجه آن چیزی نشد جزو تعدادی کار حجمی که آنطور که باید تأثیرگذار نیست.
او ادامه میدهد: زمانی که مدیریت هنری ما از همکاری با افراد متخصص سر باز بزند و به جای کار کردن با هنرمندان، جای خالی آنها را با موارد جایگزین پیش ببرد که تنها بگوید کاری را انجام داده است، نتیجه پروژههایی با کیفیت پایین میشود.
شمسیزاده بیان میکند: حضور کارهای مناسبتی در شهر، جدید نیست، حداقل در حوزه مجسمههای شهری میتوان آثاری را برای چند روز تا چند دقیقه جانمایی کرد یا در لحظه ساخت. ولی با توجه به نتیجه جریان مدیریتی که دو ـ سه سال اخیر در شهرداری و سازمان زیباسازی حاکم شده است، ظاهرا هیچ نیازی نمیبینند از متخصصان استفاده کنند. گرچه که برای این آثار هزینههای هنگفت میشود؛ زیرا مثلا یک کار فایبرگلاس ۵ متری مدلاژ، قالبگیری، قطعه، رنگ آمیزی، پایه، نصب و ... را دارد و به اندازه یک کار دائمی هزینه بر است. ساخت آثار هنری شهری برای مناسبتهای مختلف با شعبدهبازی متفاوت است. حال وقتی که کار را به افراد متخصص نمیسپارند، خروجی قابل قبولی را شاهد نخواهیم بود.
از او سوال میکنیم که تکرار این کارهای حجم در سطح شهر را به چه صورت دیده است؟ پاسخ میدهد: در این کارها ابتداییترین اصول طراحی شهری رعایت نشده است و حتی اگر قرار است اثری به صورت موقت در سطح شهر جانمایی شود، وظیفه مدیریت شهری و هنرمند بسیار سنگین است؛ زیرا اثر شهری مانند یک کتابِ باز است با این تفاوت که آثار شهری را از کوچک تا بزرگ میبینند و در سلیقه و ذهنیت آنها تأثیر میگذارد.
«لازمه چنین پروژههایی چیست؟»؛ بیان میکند: قطعا تمام شهرهای دنیا از این الگو تبعیت میکنند و آن را به عنوان یک نیاز شهری میبینند. در تمام دنیا از کار مجسمهسازان به عنوان یک دانش یاد میشود که باید توسط هنرمندان حرفهای و متفکر به انجام برسد. مثلاً سینما را در نظر بگیرید که همه جا هست ولی کارگردانی مانند ژان لوک گدار کجا و فردی که تنها چهار تا فیلم دیده و بخواهد فیلم بسازد کجا؟ مجسمهسازی هم همین است و اگر بخواهیم به هر کسی که قالب گیری و سرچ اینترنتی بلد است کارهای شهری را بسپاریم، با شلختگی که اکنون میبینیم مواجه خواهیم شد.
انتهای پیام
نظرات