افسانه شعباننژاد
دوباره چلچله میآید
دوباره پنجره میخندد
و از کنار درختان
سکوت خواهد رفت
و با صدای کشکش جارو
از آسمان اتاق
عنکبوت خواهد رفت
دوباره در دل بشقاب یک کشتزار میروید
بهار بر لب پاشویه پرده میشوید
درخت همسایه
به تکدرخت خانه ما سلام میگوید
تمام پنجرهها رنگ آب خواهد خورد
و پیچکی
کنار نرده ما پیچ و تاب خواهد خورد
و من که منتظرم روی پله میخندم
و باز هم پل سبزی
میان پیچک و دست درخت میبندم...
****
افسون امینی
بهار، ای بهار!
فرصت شگفت سبز انتظار
همچنان که سرخوشانه میرسی،
روی خاک این دیار
لحظهای، بیشتر درنگ کن
نغمهای، بیشتر ببار...
****
انسیه موسویان
نه عطر این شکوفههای سیب و
نه رقص قطرههای نرم باران،
نسیم دلنشین خندههایت
بهار را به خانه کرده مهمان...
پینوشت: این بهارانهها به عنوان پیامهای اعضای انجمن نویسندگان کودک و نوجوان منتشر شده است.
انتهای پیام
نظرات