به گزارش ایسنا، شهروند نوشت: اولین انتخابات در دوره رضاشاه در پنجم تیرماه سال ١٣٠٥ انجام شد؛ انتخاباتی که به روایت اغلب پژوهشگران، مورخان داخلی و خارجی و همچنین ناظران و مردم آن روزگار، نوعی انتخابات فرمایشی بود. این انتخابات تا مجلس سیزدهم ادامه پیدا کرد و سال به سال، از معنای واقعی انتخابات تهیتر شد. به این نحو که اواخر دوره رضاخان، فهرست نامزدها رسما توسط رضاخان، صلاحیتیابی میشد تا اسامی مخالف یا مشکوک، رأی نیاورند!
چنانچه یرواند آبراهامیان، مورخ ایرانی- آمریکایی خاورمیانه و استاد برجسته تاریخ در کالج باورخ و مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه نیویورک، در کتاب «تاریخ ایران مدرن» مینویسد: «شاه به همراه رئیس شهربانی، فهرست نامزدهای احتمالی را بررسی و آنها را با صفاتی چون «مناسب» یا «بد»، «فاقد عِرق ملی»، «دیوانه»، «مغرور»، «مضر»، «احمق»، «خطرناک»، «بیشرم»، «لجوج و یکدنده» و «کلهپوک» علامتگذاری میکرد. سپس اسامی مناسب در اختیار وزارت کشور و بهواسطه وزارت کشور در اختیار استانداران و هیأتهای محلی انتخاباتی قرار میگرفت. تنها وظیفه این هیأتها توزیع برگههای رأیگیری و نظارت بر صندوق آرا بود؛ ضمنا اعضای تمام این هیأتها را دولت مرکزی تعیین میکرد. نامزدهایی هم که بر رقابت انتخاباتی پافشاری میکردند، یا به زندان میافتادند یا تبعید میشدند.» همسو با روایتگری این استاد برجسته تاریخ معاصر، مطالب متعددی از مورخان، پژوهشگران و ناظران داخلی و خارجی را از کتاب «خود خدا» (خاطراتی پرجاذبه از رضا پهلوی در نگاه نویسندگان و اندیشمندان خارجی) نوشته سیدمحمدحسین راجی و محسن فوجی انتخاب کردهایم که در ادامه میخوانید.
حکومت رضاشاه، استبدادی و منفور شده بود
روایت مدیر مرکز تحقیقات جهانی رژیم صهیونیستی
باری روبین، مدیر مرکز تحقیقات جهانی در امور بینالملل رژیم غاصب صهیونیستی، در کتاب «پندار بهشت، فرجام جهنم؛ ایران و تجربه آمریکایی» مینویسد: «اواخر دهه ١٩٣٠(تقریبا معادل ١٣١٠شمسی)، حکومت رضاشاه بهطور فزایندهای استبدادی و منفور شده بود. یک مجلس فرمایشی خواستههای مدنظر او را تصویب میکرد. مطبوعات هم در کنترل کامل دولت مستبد قرار داشت و بازداشتهای سریع و فوری نیز از شکل گرفتن هرگونه مخالفتی جلوگیری میکرد.»
کتک زدن مدیر روزنامه توسط رضاخان!
روایت مدرس مرکز خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا
محمدقلی مجد، مدرس مرکز خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا، در کتاب «رضا شاه و بریتانیا» مینویسد: «وابسته نظامی آمریکا ضمن تشریح کتک زدن مدیران روزنامهها (توسط رضاخان) به توقیف سریع روزنامههای تهران نیز اشاره میکند، از وقتی که رضاخان به مقام رئیسالوزرایی رسیده است (آبان ١٣٠٢)، چندین روزنامه عمده تهران توقیف شده و برخی دیگر نیز کاملاً ساقط شدهاند. با سر کار بودن رژیم کنونی، انتظار نمیرود که از سیوچند روزنامه فارسیزبانی که در طول دو سال گذشته شروع بهکار کردهاند، بیشتر از ١٠ تای عمدهشان هم بتوانند بهکار ادامه بدهند.» رضاخان خیلی پیش از آنکه رئیسالوزرا شود، سرکوب روزنامهها را شروع کرده بود ولی فضای وحشتی که بریتانیاییها بهدست رضاخان ایجاد کردند و همچنین روند ساکت کردن روزنامهها بسیار اختناقآور از فضایی بود که ٢یا ٣سال پیش از آن، وثوقالدوله ایجاد کرده بود.»
تفتیش عقاید، سرکوب را کامل کرد
روایت کریستین دلانوآ، مورخ فرانسوی
کریستین دلانوآ، مورخ فرانسوی، در کتاب «ساواک» مینویسد: «تفتیش عقاید به نحو مطلوبی سرکوب را کامل کرد. اداره نظمیه در تمام کشور خبرچینهایی داشت؛ فیالمثل برخی از این مأموران که دم درِ پستخانهها کشیک میدادند، موظف بودند نامه اشخاص را پیش از آنکه ارسال شوند، بخوانند، یا اگر کسی میخواست در داخل کشور سفر کند، میبایست از اداره نظمیه پس از اعلام مقصد و منظور خود از مسافرت، جواز سفر دریافت کند.»
در ایران زور سرنیزه و تفنگ در کار است
روایت قاضی دادگاه عالی آمریکا
ویلیام داگلاس، قاضی دادگاه عالی ایالات متحده، در کتاب «سرزمین شگفتانگیز و مردمی مهربان و دوستداشتنی» مینویسد: «بالاخره من سؤال کردم، اگر نماینده شما به وضع مردم خود توجهی ندارد و قوانینی به نفع شما از مجلس نمیگذارد، چرا شخص دیگری را انتخاب نمیکنید؟ با این سؤال، صدای خنده حضار بلند شد. آخرین گوینده گفت، شما اطلاع ندارید. این نمایندهای که ما داریم، خودش مالک بزرگی است؛ بنابراین او به هیچوجه قوانینی که به نفع ما باشد را تصویب نمیکند. او که نماینده واقعی ما نیست. من دستم را روی شانه مرد جوان اولی گذاشتم و سایر افراد را مخاطب قرار دادم و گفتم، اینجا من یک نماینده خوب برای شما پیدا کردم. او مسائل را خوب درک میکند. شما او را به نمایندگی مجلس انتخاب کنید تا هر قانونی که به نفع شماست، به تصویب برساند. مرد جوان حرف مرا قطع کرد و گفت، اجازه بدهید من بیشتر توضیح بدهم. هنگام انتخابات، سربازان با صندوقهای رأی و تعدادی اوراقِ از پیش نوشتهشده به محل رأیگیری میآیند. در رأس اوراق، فقط اسم یک نفر نوشته شده و او تنها کسی است که ارتش با انتخاب او موافق است. ما پشت سر هم صف میبندیم و آرای از پیش نوشتهشده بین ما تقسیم میشود؛ آنگاه صف بهترتیب نوبت به طرف جلو حرکت میکند و ما اوراق را در صندوق میریزیم. من در جواب گفتم، خب شما هم اسم کس دیگری را بنویسید، کاری که ما در آمریکا میکنیم. او در جواب گفت، این غیرممکن است. اینجا که آمریکا نیست. اینجا زور سرنیزه و قنداق تفنگ در کار است و ما باید به کسی رأی بدهیم که ارتش میخواهد. ارتش هم همیشه بزرگترین ملاک را میخواهد.»
موفقیت نامزدها از قبل تعیین شده بود!
روایت عضو هیأت علمی دانشگاه آکسفورد
استفانی کرونین، عضو هیأت علمی شرقشناسی دانشگاه آکسفورد، در کتاب «ارتش و حکومت پهلوی» مینویسد: «انتخابات مجلس مؤسسان که در اواخر سال ١٣٠٤شمسی برگزار شد، همچون انتخابات مجلس بهشدت توسط ارتش مدیریت شد. اوایل نوامبر، حکومت نظامی در سراسر کشور بهدلیل انتخابات لغو شد؛ اگرچه بهنظر نمیرسید که این امر تأثیر عمدهای در کاهش دخالت نظامیان در امر انتخابات داشته باشد. با نظارت مقامات نظامی، اقداماتی انجام گرفت تا نامزدهای انتخاباتی (مورد تأیید) دولت قطعا پیروز بشوند. این اقدامات مشابه با اقدامات رئیس موقت دولت، رضاخان، بود. در بعضی از بخشهای دورافتاده حتی تشریفات انتخاباتی صورت نگرفت و به نامزدهایی که موفقیت آنان از قبل تعیین شده بود، اطلاع دادند که وسایل خود را جمع کنند و به تهران بروند. همچنین بهنظر میرسد که در مقایسه با انتخابات مجلس نسبت کمتری از واجدان شرایط در این انتخابات مشارکت کردهاند.»
افراد موردنظر رضاخان از صندوق درآمدند!
روایت استاد جامعهشناسی دانشگاه باربارای کالیفرنیا
جان فوران، استاد جامعهشناسی در دانشگاه سانتا باربارای کالیفرنیا، در کتاب «مقاومت شکننده؛ تاریخ تحولات اجتماعی ایران از سال ١٥٠٠میلادی تا انقلاب» مینویسد: «مجلس پنجم که در ١٩٢٤میلادی (١٣٠٢شمسی) گشایش یافت، دومین رکن دستیابی رضاخان به قدرت بود. در انتخابات استانها و عشایر، تقلب شد و افراد موردنظر رضاخان توسط استانداران نظامی او از صندوق سربرآوردند. موضع رضاخان این بود که «مرد موفق هر ناحیه و محل، کسی خواهد بود که از خانوادههای سرشناس باشد و از سیاستهای او حمایت کند.»
رأیگیری درباره نامزدهایی که قبلا مشخص بودند!
روایت استاد مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه نیویورک
یرواند آبراهامیان، مورخ ایرانی-آمریکایی خاورمیانه و استاد برجسته تاریخ در کالج باورخ و مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه نیویورک، در کتاب «تاریخ ایران مدرن» مینویسد: «رضاشاه این نظامنامه انتخاباتی را همچنان حفظ کرد، اما ورود به مجلس را به دقت تحت نظارت خود درآورد. شخصا نتایج هر انتخابات و در نتیجه ترکیب هر مجلس را، اعم از مجلس پنجم در سال ١٩٢٦(١٣٠٤شمسی) تا مجلس سیزدهم در سال ١٩٤٠(١٣١٨) شمسی) تعیین میکرد. طی این مدت ترکیب طبقات مجلس تغییر چندانی نیافت.
بیش از ٨٤درصد از نمایندگان از بین زمینداران، اعیان محلی، کارمندان دولت و تجار با دربار مرتبط بودند. درواقع شمار نمایندگانی که در اصل زمیندار بودند، افزایش یافت، اما ترکیب سیاسی مجلس بهگونهای تغییر یافت که فقط نامزدهای مطیع اجازه ورود پیدا میکردند. مکانیسم نظارتی آن نیز بسیار ساده بود. شاه به همراه رئیس شهربانی، فهرست نامزدهای احتمالی را بررسی و آنها را با صفاتی چون «مناسب» یا «بد»، «فاقد عِرق ملی»، «دیوانه»، «مغرور»، «مضر»، «احمق»، «خطرناک»، «بیشرم»، «لجوج و یکدنده» و «کلهپوک» علامتگذاری میکرد. سپس اسامی مناسب در اختیار وزارت کشور و بهواسطه وزارت کشور در اختیار استانداران و هیأتهای محلی انتخاباتی قرار میگرفت. تنها وظیفه این هیأتها توزیع برگههای رأیگیری و نظارت بر صندوق آرا بود؛ ضمنا اعضای تمام این هیأتها را دولت مرکزی تعیین میکرد. نامزدهایی هم که بر رقابت انتخاباتی پافشاری میکردند، یا به زندان میافتادند یا تبعید میشدند.»
انتهای پیام
نظرات