به گزارش ایسنا، تقی دژاکام در یادداشتی با این عنوان نوشت:
جشنواره فیلم عمار امسال، بخشی داشت در تجلیل و بزرگداشت «مازیار بیژنی» طراح، کاریکاتوریست و کارتونیست خوب کشورمان. نمیدانم خوانندگان عزیز از بیژنی چقدر میدانند و چقدر با او و آثارش آشنا هستند. البته خوانندگان پایدار روزنامه جوان حتماً او را با کاریکاتورهایی که مدتها در این روزنامه میکشید و نیز با ضمیمه «کشیده» خوب میشناسند، اما اگر همه مخاطبان این نوشته او را نشناسند شاید چیز غریبی نباشد. ما اهالی فرهنگ و رسانه جبهه انقلاب اسلامی قصورهای زیادی داریم و یکی از قصورهای بزرگ ما هم معرفی نکردن و نشناساندن ذخایر و برگزیدگان فرهنگی و هنری کشورمان است؛ کسانی که اگر دشمنان و مخالفان، یکصدم آن را داشتند تا حالا چشم همه را کور کرده بودند، کما اینکه کور هم کردهاند!
ما عادت نکردهایم و اصلاً به صرافت نیفتادهایم که چهرههای برتر خودمان را در هر حوزهای اعم از فرهنگ و هنر و پزشکی و ادبیات و شعر و قصه و موسیقی و ترجمه و حتی تحلیل سیاسی و اقتصادی به خوبی به جامعه و بخصوص به نسل جوان کشورمان بشناسانیم. ایران ما مگر چند نفر مثل «سید مسعود شجاعی طباطبایی» دارد که در بین کاریکاتوریستهای بینالمللی شهرت بالا دارد اما در داخل شناخته شده نیست، چند نفر مثل «مازیار بیژنی» داریم که خوشفکر و صریح و خوشاجرا باشد؟ چند نفر مثل خانم «فاطمه عبادی» داریم که با پاشیدن هنرمندانه خاک، تصویرگری و روایتگری کند؛ آنهم با این کیفیت عالی و خیرهکننده؟ چند نفر مثل «حسن روحالامین» داریم که در نقاشی خارقالعاده باشد؟ چند نفر مثل «سیدیاسر جبرائیلی» و «مهدی خانعلیزاده» داریم که در تحلیل اقتصادی و تفسیر سیاسی کمنظیر باشند؟ چند نفر مثل «مرتضی سرهنگی» و «هدایتالله بهبودی» داریم که راویان چیرهدست تاریخ انقلاب و دفاع مقدس باشند؟ بگردید در بین قصهنویسان، فیلمسازان، مستندسازان، مترجمان، آهنگسازان، شاعران جوان، مداحان تازهبهمیدان آمده، و... چه نمونههای فراوانی از جوانان و از بزرگترها داریم که معرفی خوب و چهرهسازی مناسبی از آنان نکردهایم.
رحمت و رضوان خداوند بر روح «حسن منتظر قائم» قائممقام اسبق فرهنگی کیهان که از بهار سال ۶۳ با راهاندازی و انتشار ماهنامه «کیهان فرهنگی» به معرفی شخصیتهای برجسته فرهنگی ایران اسلامی در حوزههای فلسفه، خوشنویسی، معماری، پزشکی، ریاضیات، تفکر دینی، اندیشه سیاسی، حقوق، جامعهشناسی، نقاشی، کلام و... پرداخت و شخصیتهایی چون محمدتقی جعفری، محمدتقی شریعتی، جلالالدین آشتیانی، سید جعفر شهیدی، عبدالجواد فلاطوری، ابوالقاسم گرجی، احمد آرام، رضا داوری، حسن حسنزاده آملی، محمدجعفر لنگرودی، ابراهیم فخرایی، محمد محیط طباطبایی، محمدتقی شیخ، سید مرتضی نجومی، کریم پیرنیا، محمود نجمآبادی، اکبر داناسرشت، سیدغلامرضا سعیدی و... را به بسیاری از مردم و جوانان و نسل جدید شناساند.
امروز جای خالی منتظرقائم و برخی کسانی که مانند او به این امر مهم اهتمام داشتند خالی است. آری میدان خالی است و کسی برای معرفی و بزرگداشت چهرههای فراوان جوان امروز که در حوزههای مختلف علمی و فرهنگی و اجتماعی به توفیقات خیرهکننده رسیدهاند، اقدام نمیکند.
این سکوت و این بیانگیزگی برای معرفی چهرههای جدید و قدیم ناشناخته، اگر از سوی دشمنان دین و فرهنگ ایرانی و انقلابی صورت بگیرد که میگیرد، چیز عجیب و نامأنوسی نیست؛ اما هنگامی باید تأسف بخوریم که این دست روی دست گذاشتنها از سوی نیروهای انقلابی هم دیده میشود. برخی با نگاه منفی آن را به برخی خصلتها از جمله «حسادت» در بین بعضی افراد مرتبط میدانند و عدهای معتقدند ناآگاهی و جهل نسبت به اصل موضوع و اهمیت موضوع، عامل این بیاقدامی از سوی دستاندرکاران رسانه و مطبوعات کشورمان است.
هرچه باشد، نتیجه یکی است: چهرههای خوب ما در کنار نجابت و سکوت خودشان شناخته و دیده نمیشوند و در نتیجه جامعه از مواهب این شناخت بهرهمند نخواهد شد و نسل جوان احساس غرور و سربلندی نمیکند که چنین شخصیتهایی دارد.
آیا بجز جشنواره فیلم عمار که سالی یک بار برگزار میشود، کسی و کسانی از رسانهها و مراکز تبلیغی و فرهنگی نمیخواهند احساس وظیفه و تکلیف کنند و کاری کنند کارستان؟ آنسان که منتظرقائمها کردند؟
شهر خالی است ز عشاق، بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند؟
انتهای پیام
نظرات