به گزارش ایسنا به نقل از روابطعمومی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، شبِ «دانشنامه فرهنگ مردم ایران»، از سوی مجلّه بخارا و با همکاری مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، عصر دوشنبه، هفدهم مهر، در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برپا شد.
کاری مورد تایید بزرگان
در این برنامه که اجرای آن برعهده «علی دهباشی»، مدیر و سردبیر مجلّه بخارا بود، «کاظم موسوی بجنوردی»، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، گفت: دانشنامه فرهنگ مردم ایران یکی از طرحهای علمی بسیار ارزشمندی است که در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی) در حال اجراست. فولکلور آن بخش از فرهنگ جامعه است که اغلب بهصورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. عرض کردم اغلب، زیرا همیشه به اینگونه نیست.
او با بیان اینکه فولکلور را نمیتوان در یک جمله بهصورت جامع و مانع تعریف کرد، ادامه داد: اگر بخواهیم بهصورت فشرده بگوییم، میتوان گفت که فرهنگ هر جامعه شامل دو بخش است؛ فرهنگ رسمی و فرهنگ غیر رسمی؛ فولکلور همان فرهنگ غیررسمی است و شامل این اجزا میشود: اساطیر، افسانهها، قصهها، لطیفهها، چیستانها، اشعار، ترانهها، ضربالمثلها، لالاییها و هر آنچه بهنوعی میتوان ادبیات عامه نامید. علاوه بر این، بخش دیگر از فولکلور شامل آیینها، مراسم و باورهای مرتبط با تولد، ازدواج و مرگ است. بخش دیگر شامل آیینهای جمعی مانند جشنهای مختلف ازجمله نوروز، یلدا، عید فطر، عید قربان، و نیز آیینهایی مانند سفرههای نذری و نیز باورهایی مانند نظر قربانی، قربانی کردن و مواردی مانند اینهاست.
رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی خاطرنشان کرد: در یک نگاه کلی، میتوان گفت فولکلور هویت ملی را بازتاب میدهد. ما به عنوان یک ملت و آن هم یک ملت تاریخی، در سراسر ایران از طریق فولکلور خود همبستگی و وحدت مییابیم. هر یک از مواردی را که ذکر کردیم برای نمونه آداب و آیینهای مربوط به عروسی یا نوروز در سراسر ایران کم و بیش شبیه به هم برگزار میشود هم به این سبب است که میگوییم فولکلور باعث تحکیم همبستگی ملی میشود.
او اضافه کرد: بیش از ٩٠ سال است که پژوهشگران ایرانی مشغول گردآوری و ثبت اجزای فولکلور در شهر و روستا هستند. ما در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی چند سال پیش به این نتیجه رسیدیم که تدوین و تألیف دانشنامه فرهنگ مردم ایران موضوعی بسیار ضروری و در عین حال عاجل است زیرا همانگونه که عرض کردم فولکلور ما آیینهای است که همه ویژگیهای ما شامل ترسها، نگرانیها، دلمشغولیها، ارزشها، شادیها، و چگونگی بروز اینها را بهعنوان یک ملت بازتاب میدهد. این موضوع بهویژه در این دوره اهمیت اساسی دارد. زیرا متأسفانه در این سالها هویت ایرانی ما مورد هجمه قرار گرفته است و دشمنان قسمخورده هویت ایرانی در لباس دفاع از این قوم یا از آن قوم قصد دارند وحدت ملی و در نهایت تمامیت ارضی ایران عزیز ما را خدشهدار کنند.
او در پایان گفت: مقالات این دانشنامه نشان میدهد مردم سراسر ایران از آذربایجان تا خراسان و از خراسان تا بلوچستان و از بلوچستان تا خوزستان و لرستان و کردستان و مناطق مرکزی ایران تاریخ و فرهنگ مشترکی دارند. اینکه تدوین و تألیف این دانشنامه مورد تأیید و استقبال بزرگانی مانند شادروانان استاد احسان یارشاطر و استاد ایرج افشار قرار گرفت خود مؤید درستی کار ماست.
پاسدارِ فرهنگ قومی و فرهنگ عامّۀ مردم
در ادامه، پیام «علی بلوکباشی»، مردمشناس پیشکسوت که بهسبب کسالت امکان حضور در این مجلس را نیافته بود، توسط «احمد مسجدجامعی»، قائممقام مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی خوانده شد.
بلوکباشی در بخشهایی از این پیام آورده است: در گذشته نهچندان دور دانش و فرهنگ و هنر را فقط از آنِ طبقه خواص و نخبگان و افراد باسوادِ تحصیلکرده شهری میدانستند و طبقه توده مردم را بیسواد و دور از فرهنگ و بیبهره از دانش و هنر و معرفت تصور میکردند. بنابراین دیدگاه، مردم جامعه به دو گروه بزرگِ «خاصّه عالمِ بافرهنگ» و «عامّه جاهلِ بیفرهنگ» طبقهبندی میشدند. پس از بنیانگذاری دانش مردمشناسی و فولکلور در اروپا و نتیجه بررسیهای پژوهشگران در زمینه فرهنگ توده مردم، خط بطلان بر این تصور غلط کشیده و دانسته شد که این گروه از مردم جوامع هرچند سواد و دانش مَدرَسی ندارند، لیکن از دانش و هنر و فرهنگی برخوردارند که نهتنها فروتر از فرهنگ و دانش و هنر خواص نیست؛ بلکه به لحاظ غنا و کارآیی در سازماندهی امور زندگی کم و کاستی از آن ندارد.
به گفته غلامرضا رشید یاسمی که خود از آغازگران نهضت فولکلورشناسی در ایران بهشمار میآید، وقتی دانشمندان دریافتند که در سینه مردم عامّه گنجینهای غنی از معارف قرون گذشته نهفته شده است، «دامنه حفریات را از آفاق به انفس» کشاندند و «دست به دامان عوام» زدند، زیرا عوام را زمینهایی «دستنخورده و بکر» و حاوی گنجینهای از تمدنها و فرهنگهای انسانی یافتند که طبقات عالیه همچون شهرهای جدیدی بر روی آنها بنا شده بودند.
صادق هدایت که با فولکلور در فرهنگ اروپاییان آشنا بود، در دهه اول سده چهارده هجری بررسی فولکلور در ایران را شروع کرد، و تحت تأثیر نگاهِ سلطهگرِ نخبگانِ آن روزگار، ابتدا برداشتی منفی و انتقادی از فرهنگ توده مردم ارائه داد. او در دیباچه نیرنگستان که در سال ١٣١٢ نشر یافت، آداب و باورهای مردم عامه را مجموعهای «اوهام و خرافات» و آنها را از «عقاید سخیفه» و جدا و متفاوت از «عادات ملی» پسندیده، مانند جشنهای مهرگان و نوروز و سده و چهارشنبهسوری توصیف کرد. نیرنگستان را هم با این اندیشه گردآورد تا «موهوم و منسوخه» و بیارزش بودن عقاید توده مردم را نشان دهد. یک دهه بعد، هدایت با آشنایی بیشتر با تحقیق اروپائیان، و بهویژه آگاهی از نظر و آثار آرنولد وَن جِنِپ، مردمشناس و فولکلوریست فرانسوی در زمینه فولکلور و ارزش و اعتبار این بخش از میراث فرهنگِ بازمانده از نسلهای گذشته، تغییر نظر داد.
شفاهی بودن جوامع، و بیتوجهی صاحبان قلم به گنجینههای فرهنگی مردم عوام که بخش بزرگی از معارف و تجربیات نیاکان ما را در حوزۀ نظامهای ارزشی شکل میدادند، و بیاعتبار شمردن این تولیدات فرهنگی برای مکتوب کردن، موجب شد تا بسیاری از ذخایر فرهنگی گذشته ما از میان بروند یا فراموش شوند. در این میان نگاه مردمنگارانه و همتِ کاونده و جستوجوگر زندهیاد ایرج افشار در یافتن و شناساندن و نشر این دسته آثار مکتوب فرهنگی که از دیدگان نسخهشناسان پوشیده مانده بود، یا اینکه آنها را دیده بودند ولیکن پرداختن به آنها را کاری حقیر و دون شأن میشمردند، اسناد ارزشمندی برای پژوهشگرانی که به مردمنگاری تاریخی و فولکلور ایران میپردازند، فراهم آورد.
بلوکباشی در بخش دیگری از پیام خود با توصیفی از دانشنامه فرهنگ مردم و بیان اینکه مقالات این دانشنامه، همچون سندی علمی و معتبر بهشمار میآیند که میتوان از آنها بهره برد و به آنها ارجاع داد، گفته است: این دانشنامه میتواند از فرهنگ قومی و فرهنگ عامّه مردم که بهمثابه قلب تپنده یک ملت چندهزارساله است، پاسداری کند. این را هم بدانیم که تا زمانی این قلب بتپد، روح زندگی و بقا و بالندگی فرهنگ را در رگهای پیکر جامعه میدواند و آن را زنده و پویا و برپا نگه میدارد. گردش این مایه سرمدی در شریان بدن جامعه نیروی دفاعی و ستیز مردم را نیز در برابر سیل خروشان هجوم فرهنگهای غیرخودی و بیگانه تقویت میکند و استحکام میبخشد.
توجه به حوزههای جدید
«مسجدجامعی» پس از خواندن پیام مدیر بخش مردمشناسی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، خود نیز نکاتی را با حاضران در میان گذاشت: اول آنکه این دانشنامه و گروه تدوینگر آن، خلاف خیلی از پژوهشها، تهرانزده نیستند و از همه ایران متخصصان با آن همکاری میکنند و درضمن اطلاعات دیگران روستا به روستا بررسی و تدوین میشود. دودیگر آنکه در کنار این کاوشها، کتابخانه تخصصی مردمشناسی شکل یافته که ارزش مضاعفی به آن داده است. نکته دیگر آنکه به حوزههای جدید مانند سینما توجه شده است بهویژه آثاری که ارزش فولکلور دارد. همه کارهای انجامشده مدیریت میشود که دقت میشود. آخر آنکه به ایران فرهنگی توجه شده است زیرا حوزه فرهنگی ایران از حوزه جغرافیایی بسی بزرگتر است.
نگاهِ نقّادانه
سخنران بعد، «جلالالدّین رفیعفر»، استاد مردمشناسی دانشگاه تهران بود. او با یادی از اعضای فقید شورای علمی دانشنامه فرهنگ مردم ایران؛ حسن ذوالفقاری، جمشید صداقتکیش، اصغر کریمی، احمد وکیلیان، صادق همایونی و محسن میهندوست، درباره جلد هفتم این دانشنامه و با این تأکید که از او خواسته شده تا این اثر را نقّادانه مورد بررسی قرار دهد، گفت: این جلد با مدخل «فولکلور» یعنی مهمترین مدخل در همه این دانشنامه شروع میشود که فنی و حرفهای نوشته شده اما عیبش در تطویل آن است. اما چیزهایی دیدم که جایش خالی است. برای مثال از آثار بزرگانی چون محمود روحالامینی، جواد صفینژاد، اصغر کریمی و محمد بهمنبیگی یاد نشده است. همچنین میتوانست در فرم بهتر باشد و میشد همه آثار در جدولی بیاید و نیاز به شرح همه نبود.
این مردمشناس همچنین درباره مداخل دیگر گفت: مدخل قرآن با توجه به حساسیتهایی که دارد، خیلی خوب بود اما در مدخل قحطی لزومی نداشت علل طبیعی آن به تفصیل آورده شود، یا در مدخل خورش قیمه، سهچهارمش دستور پخت آن بود و در عمل به جایگاه فرهنگی این غذا چندان پرداخته نشده بود، یا در مدخل قمهزنی، به این رسم در مناطق مختلف ایران دقیق نشده و از قاجاریه جلوتر نیامده است.
لزوم ترجمۀ انگلیسیِ دانشنامه
و بعد، علیرضا حسنزاده، رئیس پژوهشکده مردمشناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی پشت تریبون حاضر شد و پس از آنکه گفت به شهادت مجله انسان شناسی آمریکا، ابوریحان بیرونی، نخستین انسانشناس تاریخ است، بیان کرد: ایران در شکل نهادینهسازی پژوهش دانشگاهی مردمشناسی، بعد از ترکیه، در خاورمیانه دومین کشور است؛ دو سال پس از تشکیل جمهوری ترکیه، انسانشناسی فرهنگی را مطرح کردند تا اثبات کنند تُرکها نژاد زرد نیستند اما اهمیت مردمشناسی در ایران فراتر از مرزهای ماست.
او افزود: وقتی به انباشت علم میرسیم، میشود دانشنامه خلق کرد و این کاری است که انجام شده است و با انتشار دانشنامه فرهنگ مردم ایران، پل اتصالی پدید آمد که نگذاشت پس از تعطیلی مرکز مردمشناسی، گسست رخ دهد. این دانشنامه مبین سه سنت است؛ سنت مردمشناسیِ کیا و خلیقی و بلوکباشی، سنت فولکلورِ هدایت و انجوی و محجوب و وکیلیان و ذوالفقاری و قنواتی و سنت انسانشناسی مدرن. دانشنامهای که نماد مردم است و نه عوام و توده و خلق.
رئیس پژوهشکده مردمشناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی اضافه کرد: تالیف و تدوین چنین دانشنامهای، کار بسیار جانفرسا و سختی است. برای تألیف و تدوین دانشنامه در حوزه مردمشناسی تلاش ناکام هم زیاد داشتیم. حتی در پژوهشکده مردمشناسی هم نتوانستیم کاری کنیم و این همه بهخاطر ثبات مدیریت در دانشنامه و در رأس آن مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی یعنی کاظم موسوی بجنوردی است.
حسنزاده در پایان اظهار کرد: ترجمه انگلیسی این دانشنامه بسیار مهم است. همچنین چون پویایی جامعه ایران بالاست، انتشار ویراست زودهنگامتر آن ضروری است.
مورد اقبال بزرگان فرهنگ و تاریخ
آخرین سخنران، «محمّد جعفری قنواتی» سرویراستار دانشنامه فرهنگ مردم ایران بود که در ابتدا از همکاران خود در بخشهای مختلف مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی) تشکر کرد و در سخنانی گفت: دوستان سخنران این نکته را یادآور شدند که منابع فراوانی در مقالهها مورد استفاده قرار گرفتهاند. این موضوع صرفاً و صرفاً و بهطور اکید نتیجه همکاری کامل کتابداران کتابخانه مرکز بوده است. و اما بهطور ویژه از ریاست محترم مرکز جناب آقای بجنوردی سپاسگزارم که با حمایتهای همهجانبه خود همیشه مشوق ما بودند و ما را دلگرم میکردند. از اعضای شورای علمی و هیئت مشاوران دانشنامه برای راهنماییهایشان سپاسگزارم. و سرانجام یاد سبز همکاران درگذشته را گرامی میدارم: استاد صادق همایونی، دکتر اصغر کریمی، دکتر حسن ذوالفقاری، دکتر طهمورث ساجدی صبا، استاد احمد وکیلیان و استاد محسن میهندوست.
جعفری قنواتی ادامه داد: با یاری همه این بزرگواران دانشنامه فرهنگ مردم ایران مراحل پایانی تدوین و تألیف خود را میگذراند. با انتشار جلدهای هشتم و نهم و نیز جلد «ذیل»، ویراست نخستین آن سرانجام مییابد. جلد «ذیل» شامل مدخلهایی است که یا بهموقع تألیف نشده و یا ضمن سالهای اخیر افزوده شدهاند.
این مردمشناس افزود: مجموعه مدخلهایی که برای دانشنامه منظور کردهایم حدود دوهزار مدخل است. حدود ١٢٠ پژوهشگر و نویسنده از مناطق مختلف ایران و نیز از خارج از ایران در تألیف این مدخلها مشارکت دارند.
سرویراستار دانشنامه فرهنگ مردم ایران اظهار کرد: خوشبختانه بسیار زودتر از آنچه ما تصور میکردیم دانشنامه فرهنگ مردم جای خود را در جامعه پژوهشگران و اهل علم باز کرده و مورد اقبال بزرگان فرهنگ و تاریخ ایران قرار گرفته که همه اینها مایه دلگرمی ما بوده است. برای نمونه زندهیاد استاد احسان یارشاطر پس از انتشار جلد اول دانشنامه طی نامهای ضمن تقدیر از این کار، در بخشی از آن چنین مرقوم فرمودهاند: «مقداری از مقالات دانشنامه فرهنگ مردم ایران را مرور کردم و هرچه بیشتر خواندم بیشتر متوجه شدم که جای چنین دانشنامهای چقدر خالی بوده است. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در حقیقت بسیاری از اموری را که در برخی کشورهای دیگر فرهنگستانها و دانشگاهها انجام میدهند، انجام داده است و میدهد. باید سپاسگزار این مؤسسه علمی توانا و شخص جناب آقای دکتر بجنوردی بود».
او در پایان گفت: از سخنرانان دانشمند جناب آقای دکتر رفیعفر و جناب آقای دکتر حسنزاده برای طرح نکات دقیق و علمی سپاسگزاری میکنم.
در پایان، از جلد هفتم دانشنامه فرهنگ مردم ایران رونمایی شد.
انتهای پیام
نظرات