در این باره با سعید ثابت (نوازنده سنتور و مدرس موسیقی) که از دوستان بسیار نزدیک محمد اسماعیلی بود، گفتوگویی داشتیم.
ثابت با بیان اینکه «احوالم چندان مساعد نیست ولی برای اینکه انجام وظیفهای کرده باشم، تا جایی که بتوانم درباره او سخن خواهم گفت.» به ایسنا میگوید: استاد اسماعیلی تنها رهرو مکتب استاد تهرانی بود. او پرچمی را که استاد تهرانی بلند کرد، در دست گرفت و همچنان تا امروز در اهتزاز نگه داشت و از آن حفاظت و پاسداری کرد.
او ادامه میدهد: ایشان با اخلاق نیکویی که داشتند شاگردان را خیلی خوب به خود جذب میکرد و در راه و روش تدریس همان چیزی را که مد نظر استاد تهرانی بود، آموزش میداد؛ یعنی ابتدا درس انسانیت و سپس درس موسیقی میداد. استاد اسماعیلی همین خوی و منش را در کارهای جمعی هم داشت؛ یعنی اگر ارکستری بود و تمرینی داشتیم از دل و جان از خود مایه میگذاشت و دریغ نمیکرد، همچنین با بذله گوییهای خود و اخلاق خاصی که داشت همیشه آن محیط را شادی میبخشید.
ثابت این ویژگیهای اسماعیلی فقید را نشأت گرفته از درونمایه او میداند و میگوید که بیدلیل نبود وقتی از استاد تهرانی سوال شد که به نظرش بعد از او چه کسی جایگزینش خواهد بود گفت: «بعد از من محمد اسماعیلی است. البته اگر زمانه او را خراب نکند؛ او را قبول دارم.»
به هر حال همانطور که این هنرمند میگوید، اسماعیلی در نهایت به آنچه استاد تهرانی از او انتظار داشت عمل کرد و تا پایان از منش استاد تهرانی پیروی کرد و وظیفه خود را به جا آورد.
او در پاسخ به این پرسش که بعد از اسماعیلی حال موسیقی ایرانی چگونه خواهد شد؟ و آیا اسماعیلی شاگردانی دارد که جای خالیاش را پر کنند؟ پاسخ میدهد: حال موسیقی در هر سبک و ژانری هم که باشد، خوب نیست و اگر هم هنوز سرپا است به خاطر تلاش و کوششی است که اساتید داشتهاند اما به هر حال وضعیت هر چه هم که بوده و هست، اساتید و اسطورههای موسیقی که به راه خود باور ویژهای داشتند، کار خود را انجام دادهاند. مطمئن هستم بعد از استاد اسماعیلی شاگردانی هستند که بتوانند راه او را ادامه دهند و این مکتب را سرپا نگه دارند.
مطمئن هستم بعد از استاد اسماعیلی شاگردانی هستند که بتوانند راه او را ادامه دهند و این مکتب را سرپا نگه دارند
از ثابت که همکاریهای زیادی با اسماعیلی داشته است، میخواهیم که خاطرهای در وصف او بگوید؛ او نیز اینگونه تعریف میکند: به خاطر دارم سال ۲۰۰۶ سفری به اروپا داشتیم که پس از اجرا در اسکاتلند به هلند رفتیم. قرار بود شبی که به هلند میرسیدیم، کنسرتی داشته باشیم. قیافههایمان بسیار خسته به نظر میرسید و به خاطر دارم عصر که رسیدیم پس از صرف وعدهای، بلافاصله به روی صحنه رفتیم. عصرش که کارمان تمام شد، فردی که مسئولیت برنامه ما را برعهده داشت، گفت: «شما که وارد شدید، وقتی آقای اسماعیلی را با این سن و سال دیدم با خودم گفتم این آقا نمیتواند راه برود چگونه میخواهد ساز بزند ولی دیدم وقتی که رسید بیش از همه ساز زد و وقتی دیدم که این آقا چگونه اجرا میکند از فکری که به ذهنم خطور کرد، ناراحت شدم». قصدم از بیان این خاطره این است که بگویم این اساتید با وجود شرایطی که امروز حاکم است از دل و جان تلاش میکنند؛ زیرا به مقولهای باور دارند و بر اساس آن کار میکنند.
انتهای پیام
نظرات