در قدیم که تکنولوژیهای ارتباطی چندان رشد نکرده بودند بشر با دود، آتش، کبوتر پیام رسان و ... ، اخبار و پیامهای خود را به عنوان فرستنده به فرد یا جامعهای به عنوان گیرنده منتقل میکرد و چند نفری به طور مختصر در این حوزه فعالیت داشتند اما امروزه با رشد وسایل ارتباطی گاه شاهد شهروند خبرنگاران پرشماریم ولی هنوز هم تعداد فعالان رسانه و اصحاب مطبوعات اندک هستند ولی نقش این افراد در جامعه قابل تأمل است.
خبررسانی مهمترین رسالت
یک پژوهشگر فرهنگ بومی در جنوب خراسان رضوی به ایسنا گفت: در گذشته در هر روستا، حداقل ۲ یا ۳ خانواده بودند که در آنها مردان نقش "سلمونی" را بر عهده داشتند؛ سلمانیها در همه آداب و رسوم اجتماعی حضور داشتند در آیینهای سوگ و سور، بخشی از خدمات اجتماعی را انجام میدادند. یکی از این خدمتها به اهل محل "خبررسانی" بود که البته از مهمترین رسالتها و وظایف آنها هم به شمار میرفت.
جواد روشندل افزود: در بیشتر مراسم، این دعوتها و خبررسانیها بهصورت عمومی بود و به آن میگفتند "کلید و شمار" مرد سلمونی بهعنوان "مردانه" و زن سلمونی بهعنوان "زنانه" خبر میکرد.
وی گفت: وظیفه اطلاع رسانی معمولاً در روستاهای کمجمعیت، به یک خانواده سلمونی سپرده میشد و در روستاهای پرجمعیت با توافق خانوادههای سلمونی، محله را به دو قسمت میکردند و هریک اهالی همان قسمت یا به تعبیر بالا ده و پایین ده را خبر میکردند، هرچند این خبر جایی نگارش نمیشد ولی متن یکسانی داشت.
روشندل اظهار کرد: اگر زن این پیام را منتقل میکرد؛ یعنی اینکه صاحب مجلس فقط خانم و بچهها (دختران) را دعوت کرده و اگر مرد سلمونی این پیام را منتقل میکرد؛ یعنی اینکه صاحب مجلس، مرد خانواده و بچهها(پسران) را دعوت کرده؛ بنابراین برای دعوت یک خانواده یک زن و یک مرد سلمونی باید جداگانه میهمانان را دعوت میکرد.
این پژوهشگر افزود: از یکی دو شب مانده به مراسم یا عروسی، تمهیدات میهمانی اقوام شروع میشد و برای انجام بخشی از امور تصمیمگیری میکردند سلمانیها در همه این برنامهها از ابتدا تا انتها حضور داشتند و در همه لحظاتی که تشخیص میدادند، برای مهمانان ویژه اسپند دود میکردند و هر پولی که میهمانان در سینی اسپند سلمونی میانداختند؛ به مثابه حقالزحمه سلمونیها بود.
وی یادآوری کرد: در آیینهای سوگ، وظیفه خبررسانی مشابه آیینهای سور بود؛ ولی روش پرداخت دستمزد کمی متفاوت بود. صاحبمجلس پس از پایان خاکسپاری اول و در روزهای دوم و سوم و هفتم درگذشت و اولین جمعه میت، مبلغی را به سلمونیها پرداخت میکرد. آنچه بهعنوان یک فرهنگ در مجموعه این آیینها رخ نشان میداد؛ این بود که سلمونیها وظیفه خود را به نحو احسن برای همه یکسان انجام میدادند و برای دستمزد خود هیچ نرخی را تعیین نمیکردند گویا اصل و نفس کار خود را انجام یک خدمت به جامعه میدانستند.
روشندل اظهار کرد: بعدها این دعوتیها از عمومی یا بهاصطلاح "کلید و شمار" ، به دعوت خاص تبدیل شد؛ یعنی صاحبمجلس و یا مراسم لیست میهمانان خود را در اختیار آنان قرار میداد اما مشکلی که سلمونیها داشتند این بود که سواد خواندن و نوشتن نداشتند و باید یکی از بچههای فامیل همراه میشد تا او بخواند و سلمونی دعوت کند.
وی گفت: باگذشت زمان، این خبررسانی به انواع کارت دعوت، دعوت تلفنی و اخیراً به دعوت در فضای مجازی تبدیل شده و دیگر اثری از نقش و حضور خبر دهنده یا پیامدهنده بهعنوان یک عنصر ارتباطی دیده نمیشود. بنابراین ارتباط پیام دهنده و گیرنده از یک ارتباط دوطرفه به یک ارتباط یکطرفه تبدیل شده است.
به گفته او، این خانوادهها هنوز هم در کنار مردان و زنان روستایی حضور دارند و در غم و شادی مردم شریک هستند و بهتناسب تغییر و تحولات زندگی و مراسمها ایفای نقش مینمایند.
این پژوهشگر فرهنگ بومی گفت: این رسالت که از نوع ابتدایی آن در قالب یک پیامرسان محلی زندگی روستایی شروع شده و بهتناسب زندگی اجتماعی اوج گرفته و تکامل یافته، امروز رسالت اصحاب رسانه است که در همه مقولههای اجتماعی حضور دارند و تلاش میکنند آگاهیهای اجتماعی را در همه زمینهها افزایش دهند.
انتهای پیام
نظرات