به گزارش ایسنا، «مردی با دوربین فیلمبرداری» یک مستند صامت است که ۹۴ سال قبل توسط یک فیلمساز روسی با نوآوریهایی ساخته شده است. این فیلم در برخی نظرسنجیهای سینمایی به عنوان برترین مستند تاریخ سینما برگزیده شده است.
گروه سینمایی هنر و تجربه با انتشار ویدیویی از این مستند و با نگاهی به سینمای هنر و تجربی جهان، متنی را هم به طور اختصاصی درباره «مردی با دوربین فیلمبرداری» در اختیار ایسنا قرار داده که در ادامه میخوانید:
«در سال ۱۹۲۹ سینمای شوروی فیلمی مستند تجربی را به مخاطبان معرفی میکند به نام «مردی با دوربین فیلمبرداری» ساختهی ژیگا ورتوف که جهان او را با نظریهی مشهور سینما -چشم یا همان سینما -حقیقت میشناخت؛ نظریهای که دوربین فیلمبرداری را وسیلهای به مثابهی چشم انسان میدانست که لحظات را میبیند و ثبت میکند. فیلم «مردی با دوربین فیلمبرداری» مهمترین اثر در انعکاس و ارائهی مفاهیم این نظریه است.
ورتوف با ثبت این ایده خیال داشت سینما را به امری جهانی تبدیل کند که با کمک آن بشود با مردمان هر کشوری فارغ از زبان یا پیشینهی فرهنگی ارتباط برقرار کرد. تجربهی ساخت «مردی با دوربین فیلمبرداری» در همین راستا بود. او با گرفتن تصاویر موشکافانهای از فضائل و معایب مردمانی به ظاهر در یک کلانشهر مدرن اما در حقیقت چندین شهر به مدت سه سال، موفق به ثبت تصاویری گوناگون مانند مشاغل، مردم عادی، کارگرها، ماشینآلات، ساعتهای مختلف شبانهروز، تفریح، پرسهزنی، مشاهده، مرگ و تولد و مونتاژ جاهطلبانهی آنها به چنین مهمی دست یابد.
فیلم با سالن سینما شروع میشود که جایگاهها و پردهاش را برای نمایش فیلم آماده میکنند. افراد وارد سینما میشوند، پروژکتور روشن میشود و تماشاگران روی صندلیهایشان آینه میشوند در برابر آنچه بر پردهی سینماست. از همینجاست که از پردهی سینما به زندگی پرتاب میشویم.
شخصیتی در پشت دوربین، چشمی که به داخل دوربین نگاه میکند، دوربینی که به چشم مینگرد. فیلمبردار و دوربیناش که میخاییل کافمن برادر ورتوف این نقش را عهدهدار است، حرکت شهر را با تمام فعالیتهایش از زوایای مختلف و حالات گوناگون میبیند. به درون خانهها و محلههای کار سرک میکشد و به هنگام غروب به ساحل پرجمعیت میرسد. سپس در حالتی غافلگیرانه تدوینگر را نشان میدهد که در حال تدوین فیلمی است که ما شاهد آن هستیم. فراموش نکنیم این فیلم در سال ۱۹۲۹ یعنی ۱۳۰۸ خودمان ساخته شده است.
ورتوف در طول ساخت این فیلم علاوه بر ایدههای خود از ایدههای آیزنشتاین در مونتاژ هم وام میگیرد. او معتقد بود با چشم مکانیکی بینقص خود که مدیون خلاقیت و تهور تکنیکهای آوانگاردش در فیلمبرداری بود مثل داچانگل، کلوزآپ و نماهای نزدیک اغراقآمیز، میتواند حقیقت عینی را به تصویر بکشد و پس از آن در اتاق تدوین با انواع تمهیدات مونتاژی مثل نوردهی چندگانه، اسلوموشن، فریز فریم یا ترکیب دو تصویر، دست به خلق معانی جدید بزند.
دوربین، زندگی روزمرهی میلیونها انسان ساکن در شهر را تصویر میکند. به ۶۸ دقیقهی متراکم میرسد و از آن یک سمفونی کامل میسازد. در پایان از دست فیلمبردار فرار میکند، در سالن سینما به میل و ارادهی خود به گردش درمیآید و سرانجام به آنچه ساخته است تعظیم میکند.»
انتهای پیام
نظرات