ناگفته پیداست که شغل و معیشت دو جزء جداییناپذیرند. کیفیت و گذران زندگی با شغل آدمها گره خورده است. از گذر شغل، نان اهل خانه حاصل میشود و این اولین انتظاری است که از یک شغل میرود. در ادامه نیز برای آنکه یک خانه، ویرانه نشود، عایدات حاصل از شغل، ستونها و سقف آن را بنا مینهد. برخورداری از استانداردهای اولیه زندگی حق همگان است. انتظاری که متاسفانه برای قشر فرهیخته فرهنگی آنطور که باید برآورده نمیشود.
یکی از آموزگاران استان بوشهر در گفتوگو با ایسنا بیان میکند: بهرغم تلاشهای صورت گرفته در طول سالهای گذشته، اما سطح معیشتی معلمان هنوز با استانداردها فاصله زیای دارد و تلاش برای بهبود اوضاع با گامهای کوچک به ثمر ننشسته است؛ از این رو به سراغ شغل دوم رفتهام. من به عنوان یک سرپرست خانواده ناچارم پس از پایان ساعتی کاری در مدرسه، به عنوان راننده تاکسی اینترنتی کار کنم تا معیشت خانوده چهار نفرهام تامین شود.
چرا باید همه امور فرهنگیان رسانهای میشود؟
او با بیان اینکه سالهاست که درگیر موضوع رتبهبندی فرهنگیان هستیم، ادامه میدهد: اگر چه این طرح اکنون به بار ننشسته، اما بررسی و تصویب لایحه رتبه بندی در مجلس زمان بر شده است که این موضوع صدای من و بسیاری از همکارانم را در آورده، خواسته و دغدغه ما اجرای مناسب و دقیق رتبه بندی است.
این معلم با انتقاد نسبت به رسانهای شدن همه امور فرهنگیان عنوان میکند: از اسکان فرهنگیان در مدارس که تیتر اول سایتها و روزنامهها میشود تا زمان پرداخت اضافه کاری همه و همه تحقیر قشر فرهنگی است. مگر کارکنان فلان سازمان و اداره که از بهترین هتلها و مراکز اقامتی استفاده میکنند و یا بالاترین اضافه کاری را میگیرند در تلویزیون اعلام و زیرنویس میشود که برای ما این طور است؟!
معلم امروز خود نمونه نقض "علم بالاتر از ثروت است" شده
او میگوید: سالها تلاش کردم تا علم را بالاتر از ثروت به دانشآموزانم نشان دهم اما حقیقت معلم، خود انکار این جمله است. معلمی که برای تامین معیشتش بعد از فراغت از تدریس، سرویس و آژانس دانشآموز خودش میشود، نمیتواند گواهی خوب بر ادعای "علم بالاتر از ثروت است"، باشد.
این معلم با ۱۸ سال سابقه تدریس تاکید میکند: پرداخت "فوق العاده ویژه" در بیشتر ادارهها و سازمانها انجام میشود، اما وزارت آموزش و پرورش تنها وزارتخانهای است که از فوق العاده ویژه استفاده نمیکند. اگر این وزارتخانه مثل سایر ادارات و وزارتخانهها از فوق العاده ویژه استفاده کند، شاید مشکل معیشتی ما به طور کامل رفع شود.
در پایان هفته معلم گرههای معلمان ناگشوده باقی میماند
او بیان میکند: ۱۲ اردیبهشت به دلنگرانیهای معلم و معلمی پرداخته و از جایگاهمان میگویند، مینویسند و شعرها و شعارها سر میدهند، اما در پایان هفته معلم گرههایمان همچنان ناگشوده باقی میماند.
این معلم در خصوص دغدغههای خود پس از سالهای کرونایی میگوید: با وجود همه سختیها، بازشدن مدارس اتفاق میمونی بود؛ در طول سالهای کلاسهای آنلاین زندگی منظمی نداشتیم و گاهی تمام روزمان برای برگزاری کلاسها میگذشت. از مهر ۱۴۰۰ هم که قرار شد ۲ روز در مدرسه باشیم و روزهای باقیمانده هم آنلاین. مشکلات بیشتر شد، چون حضور دانشآموزان اجباری نبود و تعدادی از آنها سر کلاس درس حاضر میشدند. شرایط طوری بود که صبحها باید به دانشآموزانی که در کلاس بودند درس میدادیم و پس از بازگشت به خانه هم کلاس آنلاین برای کسانی که نیامده بودند، آغاز میشد.
به گزارش ایسنا، از آنجا که آینده از مسیری که دانشآموزان میسازند، عبور میکند پس هر هزینه و بودجهای که در آموزش و پرورش صرف میشود، در واقع سرمایهگذاری است.
انتهای پیام
نظرات