سید محسن میرسندسی در گفتوگو با ایسنا در بخش دوم از صحبتهای خود در خصوص تبلیغ دینی در ایران با اشاره به اینکه دینداری محصول متغیرهای پیچیده و بسیاری است، اظهار کرد: هرچه تلاش کنیم این متغیرها را بشناسیم و درک کنیم و در کنترل خود درآوریم، تقریبا امکان آن وجود ندارد. از سوی دیگر چون دین در ذهن افراد و از نوع آگاهی است، ماهیت بسیار لطیف و رقیقی دارد؛ حقیقتی که از یک گیاه لطیفتر و بسیار تحت تاثیر عوامل مختلف است و این حقیقت لطیف با ابزارها و روشهای سختگیرانه در قلوب افراد شکل نخواهد گرفت. بدیهی است وقتی ایمان در افراد تقویت شود رفتار آزادانه دینی نیز متعاقب آن شکل میگیرد.
وی با بیان اینکه خانواده کانون تربیت و جامعهپذیری دینی به حساب میآید، افزود: وقتی فرزندان در خانواده رشد میکنند پدر و مادر را الگوی خود قرار میدهند و در یک سنی بدون اینکه توجه به درستی یا نادرستی آن کنند، از والدین الگو میگیرند. روابط صادقانهای که در خانواده وجود دارد باعث میشود؛ مثلا هرچه که مادر بگوید فرزندش قبول کند، به دلیل اینکه میداند او دلسوزش است. در گذشته مادران به تعلیم مباحث دینی مانند اصول و فروع دین- با همان زبان کودکی- میپرداختند یا همین الگوپذیری که وقتی مادر به نماز میایستاد، کودک نیز بدون پرسشی او را همراهی میکرد.
عضو هیات علمی گروه قرآن و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: دقیقا از سنی که روحیه استقلالطلبی و پرسشگری در نوجوان به وجود میآید، خانواده و به خصوص پدر و مادر باید تلاش کنند تا آموزههایی را که فرزند از طریق همانندسازی و الگوپذیری آموخته تثبیت شود. به عنوان مثال از خانوادههای مذهبی بیشتر انتظار میرود دخترشان باحجاب باشد یا از یک پدر نمازخوان انتظار فرزند نمازخوان میرود. البته شرایط اجتماعی متناقض بین خانواده و نهادهای مختلف اجتماعی نیز بسیار اهمیت دارد. تعارضهایی که بین خانواده و محیط اجتماع وجود دارد، باعث میشود نتیجهای که باید از نهاد خانواده نگیریم.
نهادهای ذیربط دست خانواده را خالی گذاشتهاند
میرسندسی عنوان کرد: در پژوهشی اجتماعی که انجام دادم رابطه بین رعایت حجاب مادر و دخترانشان بررسی شد و این سؤال را مطرح کردم که علت اینکه مادرانی که باحجاب هستند و دخترانشان نیز باحجاب هستند چیست؟ در مقابل خانوادههایی که مادران باحجاب داشتند، چرا فرزندانشان به حجاب بیاهمیت بودند؟ نتایج این ۲ را با هم مقایسه کردیم؛ نکته مهم اینجاست که در واقع خانوادهها و به خصوص مادرانی که خود دغدغه حجاب دخترانشان را داشتند و این قضیه را موکول به جامعه و روحانی محله، مدرسه یا رسانه نکرده بودند و در حد وسعشان برای این موضوع وقت گذاشته بودند، دختران باحجابتری داشتند؛ یعنی دخترانی که همانند مادرانشان به حجاب پایبند بودند؛ حال همین نتیجه برای سایر مناسک اصلی دینی مانند نماز نیز صادق است.
وی ادامه داد: برخی از والدین به دلایل زیاد دیگر این مسائل برایشان مهم نیست و علیرغم اینکه مثلا خودشان نماز میخوانند اما با توجیه مساله میگویند که فرزند باید آزاد باشد. از طرفی هم نهادهای ذیربط دست خانواده را خالی گذاشتهاند؛ در حالی که در واقع این نهادها باید بهعنوان هدف اصلی روی خانواده کار میکردند.
عضو هیات علمی گروه قرآن و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: مادری که میخواهد فرزندش را مجاب به حجاب یا نماز کند، باید چگونه این کار را انجام دهد؟ چگونه استدلال کند؟ چه بگوید؟ چه رفتاری داشته باشد؟ سؤال اصلی اینجاست که آیا نظام تبلیغی ما توانسته است متناسب با شرایط مختلف اجتماعی و وضعیتهای متنوعی که بر مبنای پارامترهای مختلف در خانوادهها وجود دارد، حساسیتهای والدین را شکوفا و توان اقناعی آنها را افزایش دهد؟ پیشنهاد ما این است که باید سازمان و نظام تبلیغی به شکل جدی بر توانمندسازی نهاد خانواده سرمایهگذاری کند.
میرسندسی بیان کرد: تبلیغ خانوادهمحور یعنی چه؟ این مساله از ابعاد گستردهای برخوردار است؛ البته توجهاتی شده است اما به نظر میرسد بسیار جای کار دارد. اینکه مخاطب شما فرد باشد یا خانواده؟ این خانوادهها نیز شرایط بسیار متفاوتی دارند. مانند شرایط محیطی، قومی، مذهبی، میزان سواد و اطلاعات وضعیت تحصیلی. ظاهرا در آیات قرآن هم در مواردی نسبت به توجه به خانواده در امور دینی اشاراتی شده است.
خانوادهها در مورد قانعسازی فرزندان دچار مشکل هستند
وی با اشاره به الگوپذیری اقناعی اظهار کرد: مفهوم الگوپذیری اقناعی به این اشاره دارد که هم الگوپذیری مهم است و هم اقناع و یکی به تنهایی کاری از پیش نمیبرد. خیلی نادر است که اقناع آنقدر قوی باشد که فرد بدون الگوپذیری هم تعلق دینی پیدا کند. به عنوان مثال کسی که مادرش به حجاب معتقد و پایبند نبوده اما خودش به حجاب پایبند باشد و خوشبختانه زمینه این ۲ فقط در خانواده فراهم است. علیالاصول انتظار این است که خانوادههای متدین بتوانند فرزندان علاقهمند و مقید به دین داشته باشند؛ در حالی که متاسفانه شاهد این هستیم که در بسیاری از خانوادههایی که مثلا مادر باحجاب است، دختر حجاب خوبی ندارد که این عدم تقید به حجاب و دینداری در نسلهای بعدی مدام تضعیف میشود.
عضو هیات علمی گروه قرآن و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: البته نقش دوستان در کنار خانواده نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. برخلاف تحولات گفته شده، هنوز هم در بازتولید رفتارهای دینی، خانواده عامل مهمتری نسبت به رسانه، دوستان و مدرسه است. همچنین شخصیت افراد با هم متفاوت است و برای برخی از افراد سوال تولید نمیشود.
میرسندسی اضافه کرد: همانگونه که گفته شد، خانوادهها در مورد قانعسازی فرزندان دچار مشکل هستند و آموزشی ندیدهاند که یا تجربی عمل میکنند یا به این نتیجه میرسند که خیلی سخت نگیرند. خانوادهای که تحصیلات دانشگاهی دارد؛ در چنین مواردی درمانده میشود، چه برسد به خانوادهای که والدین، تحصیلات و اطلاعات کافی نداشته باشند و در این صورت چون بیشتر والدین تحمل تشنج با فرزندان را در خانواده ندارند، مسائل را رها میکنند یا گاهی این وضعیت باعث میشود که خانواده فرزندان را طرد کند. به دلیل اینکه مثلا نماز نمیخواند؛ در حالی که نمیداند چون در درون فرزندش تولید ایمان نشده، چگونه باید مقید به نماز باشد.
انتهای پیام
نظرات