او در توضیح این مساله چنین اظهار می کند: سریال «آزادی مشروط» علیرغم حضور هنرمندان به نام و همکاری مسعود ده نمکی به عنوان کارگردان، ریتم چندان قوی ندارد و از طرفی با بدشانسی مواجه شد.
عباس محبی از هنرمندان قدیمی تلویزیون و رادیو در گفت و گویی با ایسنا از علاقهاش به رادیو، کاستی های تلویزیون، حضورش در سریال «آزادی مشروط» مسعود ده نمکی و همچنین آرزوهایش برای کشور و مردم می گوید.
او که سال های طولانی در قاب تلویزیون دیده نمی شد، ابتدا درباره حضورش در سریال طنز «آزادی مشروط» که نقش یک نگهبان در بیمارستان را ایفا می کند، توضیح می دهد: راستش خودم خیلی از کار راضی نبودم و احساس می کنم سریال خیلی جواب نداده است اما به هر حال آقای ده نمکی در مقام کارگردان لطف داشتند و برای ما عزیز هستند و زحمت کشیدند. از لحاظ دستمزد و کمی هم از لحاظ خود قصه، با کار مشکل داشتم و فکر می کنم آنطور که باید خودم را نشان ندادم. از طرفی هم معتقدم این مجموعه در شرایط مناسبی پخش نشد و بدشانسی شامل حالش شد.
طنز پشت دوربین «آزادی مشروط» قوی تر بود
محبی صحبتش را اینگونه ادامه می دهد: به هر حال هر بازیگری وقتی مقابل دوربین فیلم یا سریالی می رود، انتظار می رود آن کار برایش بهره ای داشته باشد. ما در این کار راه خیلی طولانی را طی کردیم و حاصل ۵۰ سال زندگیمان را مقابل دوربین بردیم و بعد از سال ها دوری از تلویزیون و سکوت آمدیم اما انگار متاسفانه خیلی جواب نداد. به نظرم «آزادی مشروط» ریتم خیلی قوی نداشت؛ البته با دوستانی که سرِ کار بودیم مکررا این واهمه را داشتیم که شاید سریال چندان مورد استقبال قرار نگیرد وقتی هم که شرایط کشور چنین شد، واقعا سریال با بدشانسی مواجه شد. به نظرم طنز پشت دوربین «آزادی مشروط» قوی تر از مقابل دوربین است. هر بازیگری دوست دارد در هر کاری به گونهای حضور داشته باشد که چیزی به او اضافه شود اما در سریال «آزادی مشروط»، من، عباس محبی همان کاراکترهای سابقم را داشتم؛ بنابراین از خودم خیلی راضی نبودم و دوست نداشتم به تکرار بیفتم. بعد از سال ها سکوت جالب نبود خودم را تکرار کنم به هر حال کاری بود که آمدیم، بازی کردیم و تمام شد.
این بازیگر پیشکسوت سپس در پاسخ به اینکه چه نمره ای به سریال «آزادی مشروط» می دهید؟ اظهار می کند: با آقای ده نمکی عزیز رفاقت دیرینه دارم و برایم محترم هستند اما من از ۱۰۰ به این سریال نمره ۵۰ می دهم.
در رادیو همچنان سخت مشغولم
این بازیگر و نویسنده برنامه های رادیو درباره کارهای جدیدش در تلویزیون و رادیو هم اعلام می کند: در تلویزیون اخیراً برای سریالی دعوت شدم اما در بحث مالی پروژه خیلی ناشایست با من برخورد شد و قبول نکردم. اما در رادیو همچنان سخت مشغولم و در سه شبکه رادیویی صبا، فرهنگ و ایران حضور دارم و راضی ام؛ چون خودم نویسنده ام و می دانم چه می کنم. با حضورم در رادیو راضی ترم تا اینکه بروم در تلویزیون و بلاتکلیف بمانم. همیشه رادیو را بیشتر دوست داشتم؛ البته تلویزیون هم جایگاه خودش را دارد ولی در تلویزیون آنچه که شما می خواهید خیلی تدارکات می خواهد. به عنوان مثال همین مکالمه بین من و شما یک کار رادیویی است که اگر روی آنتن برود همه گوش می کنند و دکوپاژ و صحنه آرایی با خود شنونده است و برداشت های ذهنی خودشان را دارند اما در تلویزیون به شکل تصویری، باید روی آنها کار شود، در نتیجه اگر در تلویزیون پارامترهایی که برای یک کار ساده لازم است، مهیا نشود کار به شدت افت می کند.
اصلا مادی نیستم اما دستمزد در شأنم را می خواهم
محبی در پاسخ به این پرسش که آیا نمی خواهید فعلا در تلویزیون فعالیت داشته باشید؟ چنین می گوید: اگر کار خوب در تلویزیون باشد با کمال میل قبول می کنم چراکه نه. من از آن دسته بازیگرانی نیستم که خیلی در قید و بند دستمزد باشم. آخرین کاری هم که به من پیشنهاد شد برخوردها جالب نبود وگرنه حتی خودم پیشنهاد دادم برای اینکه به شما (کارگردان و تهیه کننده سریال) ثابت کنم مادی نیستم، برایم هیچ پولی واریز نکنید و در قرارداد و تیتراژ بنویسید با حضور افتخاری عباس محبی. گفتم اگر این کار را انجام بدهید من مجانی کار می کنم ولی اگر بخواهم پول بگیرم آنطور که در شأنم است دستمزد می خواهم. آدم نباید در هر جایی با هر قیمتی شأن خودش را پایین بیاورد و مورد سوءاستفاده قرار بگیرد.
وی سپس با اشاره به کم و کاستی های کارهای تلویزیونی به ذکر نکاتی در این زمینه می پردازد و می گوید: متاسفانه از دوستان اهل قلم در تلویزیون خیلی کم استفاده میشود.
مملکت مثل خانواده است
عباس محبی در بخشی دیگر درباره آرزوهایش برای کشورش و مردم ایران چنین خاطرنشان می کند: همیشه وقتی صحبت از کشور و آرزوها شده، گفتهام که ما مسیری را طی کردیم که جوانان هم طی خواهند کرد. ما سر راهمان دره، پرتگاه، گلستان و بوستان و جاهای خوب و بد را بسیار دیده ایم به همین خاطر همیشه میگویم مسیری که می روید به خطرات جانبی اش هم توجه کنید. من مملکت را به یک خانواده تشبیه می کنم که این خانواده به هر حال دشمنان و بدخواهانی دارد. باید به گونه ای باشد که ما در خانه خودمان مشکلاتمان را حل و فصل کنیم و از دیوارمان کسی بالا نیاید، اگر این طور باشد یک هنر است؛ وگرنه اگر امنیت محل نباشد، در خانه باز بماند و دیوار خراب شود، هیچ کدام از ما اهالی خانواده سالم نمیمانیم.
از ته دل برای مردم شادی می خواهم
وی تاکید می کند: ان شاءالله که این روزهای پراسترس بگذرد و دوباره مردم امنیت کامل داشته باشند و حالشان خوب شود. به خصوص برای جوانان کشورم آرزوی سعادت و خوشبختی می کنم. از ته دل برای مردم عزیزم شادی می خواهم و آرزو می کنم سالن های عروسی برای جوانان صفی شود و همه با شادی ازدواج کنند، آینده و شغل داشته باشند. این اتفاق دست همه را می بوسد، هم مردم و هم حکومت؛ یعنی هر دو طرف باید کمک کنند تا جامعه ایدهآل شود.
این بازیگر صحبتش را اینگونه پایان می دهد: امیدوارم کیفیت در همه زمینهها بر کمیت غالب شود و آنهایی که لیاقت هر مسئولیت و جایگاهی را دارند در جایگاه خودشان قرار بگیرند و آنها که میتوانند به مملکت خدمت کنند بیش از پیش به آنها بها داده شود. از طرفی هم آنها که می دانند خیلی در کارشان موفق نبودند لُنگ را برای آنهایی که موفق تر بودند بیندازند و کار را به آنهایی بسپارند که بهتر بلدند. در همه موقعیت ها چه هنری، اقتصادی، سیاست و ... در همه جا اگر کار دست کاردان باشد همه چیز درست می شود.
انتهای پیام
نظرات