به گزارش ایسنا، بعدازظهر روز ۱۳۵۷/۱۲/۲۷ هجری شمسی هواداران احمد مفتیزاده که خود را تنها عامل ایجاد امنیت در شهر سنندج میدانستند، با مراجعه به رئیس کمیته انقلاب اسلامی آن شهر (حجتالاسلام صفدری) تقاضای دریافت مهمات کردند. حجتالاسلام صفدری که ایجاد امنیت را وظیفه کمیته انقلاب اسلامی میدانست، از واگذاری مهمات به طرفداران احمد مفتیزاده خودداری کرد. این اقدام موجب تحریک عدهای از مردم سنندج شد.
بنابراین جمعی از بازاریان و طرفداران مسلح گروههای سیاسی، برای اعتراض به این موضوع در مقابل استانداری سنندج تجمع کردند. حجتالاسلام صفدری برای متفرق ساختن مردم از مقابل ساختمان استانداری در محل تجمع آنان حضور یافت و با ایراد سخنرانی، علت عدم واگذاری مهمات به طرفداران احمد مفتیزاده را به اطلاع مردم رساند. سخنان وی که با اعتراض شدید تجمعکنندگان مواجه شده بود، منجر به بروز درگیری مسلحانه و کشته و زخمی شدن چند تن از هواداران طرفین شد.
آن درگیریها باعث حرکت تجمعکنندگان( اکثراً از هواداران مسلح احزاب سیاسی و بهویژه طرفداران احمد مفتیزاده بودند) به سمت پادگان سنندج و تقاضای واگذاری اسلحه و مهمات از جانب ارتش به افراد کمیته احمد مفتیزاده شد. البته چون به خواسته راهپیمایان توجهی نشد، آنان به پادگان ژاندارمری سنندج (پادگان ژاندارمری در جوار پادگان لشکر۲۸ سنندج قرار داشت و تنها چند رشته سیمخاردار آنها را از هم جدا کرده بود) حمله کردند و با تصرف آن پادگان مهمات و تسلیحات بسیاری را به تاراج بردند.
مهاجمان پس از اشغال پادگان ژاندارمری و دستیابی به حجم عظیمی از تجهیزات نظامی، شرایط به وجود آمده را فرصتی مغتنم، برای حمله و تصرف پادگان لشکر۲۸ پیاده یافتند. بهمنظور عملی کردن آن طرح از پیش تعیینشده( همانطور که قبلاً گفته شد طرح اشغال پادگان سنندج در جلسه سران احزاب سیاسی در شهر دیواندره ریخته شده بود) هجوم خود را به پادگان مذکور آغاز کردند.
حمله شورشیان به پادگان لشکر۲۸ پیاده کردستان
چریکهای مسلح در بعدازظهر روز ۱۳۵۷/۱۲/۲۷ هجری شمسی ضمن حمله به پادگان سنندج، ستاد لشکر و باشگاه افسران را که در آن زمان در داخل شهر قرار داشتند، تصرف و موفق به دستگیری فرمانده وقت لشکر،( سرهنگ ماشاالله صفری که خود از اهالی سنندج بود) شدند. چریکهای مهاجم پس از تصرف پادگان ژاندارمری که در جنوب شرقی پادگان نظامی سنندج واقعشده بود، اقدام به بریدن سیمهای خاردار اطراف آن پادگان کرده و حرکت خود را بهسوی درب ورودی پادگان ارتش، آغاز کردند.
این اقدام که با مقاومت سرسختانه نیروهای نظامی مواجه شده بود، مهاجمان را بر آن داشت تا با تحتفشار قرار دادن فرمانده وقت لشکر، وی را وادار به ((صدور و ابلاغ دستور عدم مقاومت به نیروهای نظامی تحت امرش)) کند. پس از صدور پیام ((سرهنگ ماشاالله صفری)) و عدم اجرای آن توسط نیروهای نظامی مستقر در پادگان که از طریق رادیو و تلویزیون سنندج که در آن زمان تحت کنترل احزاب سیاسی قرار داشت، بارها پخش شد.
سرانجام طرح هجوم به پادگان سنندج که توسط سران احزاب سیاسی کردستان ریخته شده بود بهوسیله هواداران مسلح آنها به مرحله اجرا درآمد و شهر زیبای سنندج را از ساعت ۱۷ مورخه ۱۳۵۷/۱۲/۲۷ ۷ لغایت ۱۳۵۸/۱/۲ به عرصه تاختوتاز و صحنه جنگ داخلی تبدیل کرد و مردم غیور آن شهر را از یکسو و نظامیان خدوم ملت را از سوی دیگر درگیر مبارزهای ناخواسته کرد. در آن روزهای پرالتهاب خیابانهای شهر سنندج سنگربندی شده بودند و تمامی راههای ورودی و خروجی آن شهر در کنترل چریکهای مسلح قرار داشت. بنابراین امکان خدمترسانی به مردم، پشتیبانی از نیروهای نظامی تحت محاصره در پادگان از راه زمین میسر نبود.
اهالی شهر در خانههای خود پناه گرفته بودند و برای تهیه خواروبار و مایحتاج ضروری و همچنین اقلام دارویی در مضیقه شدید قرار داشتند. اگرچه پیام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در رابطه با بحران کردستان تکلیف همگان را روشن ساخته بود، اما اعضای کابینه دولت موقت تنها راهحل مشکلات موجود را گفتگو و مذاکره میدانستند و با هرگونه مقابلهبهمثل ( حتی دفاع از خود در مقابل تهاجم چریکهای مسلح) مخالفت میکردند. در پیش گرفتن این روند فکری و سیاسی موجب خلع سلاح اکثر کلانتریها و پاسگاههای ژاندارمری و بعضی از پادگانهای ارتش در منطقه کردستان شد.
منبع:
مجله صف، شماره ۳۵۹.
انتهای پیام
نظرات