• شنبه / ۳۰ مهر ۱۴۰۱ / ۰۷:۲۰
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 1401073016282
  • خبرنگار : 71451

داستان نجات از کمین کومله

داستان نجات از کمین کومله

به سرباز گفتم: «بیا برویم.» گفت: «کشته می­‌شویم، من الان نمی‌آیم صبح می‌آیم.»من آمدم بیرون و رفتم در یکی از خانه‌­های مردم عادی، خیلی هم از من استقبال کردند و گفتند که از آنها و کومله‌­ها متنفر هستند.

به گزارش ایسنا، کتاب « عملیات والفجر ۹ » ازجمله کتاب‌هایی است که توسط هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، به زیور طبع آراسته شده است. در بخشی ازاین اثر امیر سرتیپ دوم محمد کامیاب با اشاره به حضور نیروهای کومله در جبهه غرب می‌نویسد:«در همین ایام بعد از این قضایا (عملیات والفجر ۹)، به مرخصی رفتم. در زمان بازگشت از مرخصی، سرباز راننده باید می‌آمد ما را از مریوان سوار می‌کرد و به یگان می­‌برد. ولی راننده دیر رسید، حالا یادم نیست که چه اتفاقی افتاده بود و ما به شب خوردیم.

ما از مریوان حرکت کردیم به سمت یگان و به یک روستا رسیدیم به نام «آرم ارده»، جلوی ما را گرفتند گفتند: «پیاده شوید،  پیش ما بیایید.» ما رفتیم، حالا نگو که آنها کومله بودند و کمین زدند به ما و ما را گرفتند. من فکر کردم کُردهای خودی هستند که شوخی می‌کنند. ما را بردند و زندانی کردند و گفتند بیرون نیایید و گرنه کشته می‌شوید، من ساعت ۱۱-۱۲ شب بود که از زیر درب چوبی جایی که ما را زندانی کرده بودند نگاه کردم و دیدم هیچ کسی آنجا نیست.

به سرباز گفتم: «بیا برویم.» گفت: «کشته می­‌شویم، من الان نمی‌آیم صبح می‌آیم.» من آمدم بیرون و رفتم در یکی از خانه‌­های مردم عادی، خیلی هم از من استقبال کردند و گفتند که از آنها و کومله‌­ها متنفر هستند، یک پیرمرد  و پیرزنی بودند البته لباس نظامی به تن نداشتم و فکر کردند که سرباز هستم من هم عنوان نکردم که از دست کومله‌­ها فرار کردم و برای من چایی درست کردند. فردا صبح بیرون را نگاه کردم ماشین بود ولی خبری از سرباز نبود بعداً متوجه شدم که کشته شده ولی ماشین همانجا بود.

این را می‌خواهم بگویم که مردم کردستان واقعا مهربان هستند،  من را پذیرفتند و با من صحبت کرد و چای هم آورد شب هم خانه آن زوج پیر ماندم.صبح با استرس از خواب بلند شدم ولی می‌ترسیدم به پایین بروم چون حس کردم من را می­بینند، با احتیاط از خانه بیرون رفتم و ماشین را برداشتم و هیچ اتفاقی برای ماشین ما رخ نداده بود، کنار یک کوچه ماشین پارک و رها شده بود، ماشین را  روشن کردم و به سرعت محل را ترک و  خود را به یگان خودم رساندم.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha