• پنجشنبه / ۲۸ مهر ۱۴۰۱ / ۰۵:۱۹
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1401072715406
  • خبرنگار : 71573

این سیلِ بزرگ مردمان را چندان زیان کرد

این سیلِ بزرگ مردمان را چندان زیان کرد

خبرگزاری دانشجویان ایران - برشی از «تاریخ بیهقی» با ویرایش جعفر مدرس صادقی

اول آبان‌ماه به عنوان «روز نثر فارسی» و بزرگداشت «بیهقی» که به او لقب «پدر نثر فارسی» نسبت داده شده است، گرامی داشته می‌شود. به همین مناسبت و در آستانه این روز، برشی از  کتاب «تاریخ بیهقی» با ویرایش جعفر مدرس صادقی در ادامه می‌آید:

سیل بزرگ

روزِ شنبه، نهمِ ماهِ رجب،  میان دو نماز، بارانکی خُردخُرد می‌بارید، چنان‌که زمین تَرگونه می‌کرد. و گروهی از گله‌داران، در میانِ رودِ غزنین، فرود آمده بودند و گاوان به آنجا بداشته. هرچند گفتند «از آن‌جا برخیزید- که مُحال بُوَد بر گذرِ سیل بودن،» فرمان نمی‌بُردند. تا باران قَوی‌تر شد. کاهل‌وار، برخاستند و خویشتن را به پایِ آن دیوارها افگندند که به محلّتِ دیهِ آهنگران پیوسته است و نهفتی جُستند – و هم خطا بود- و بیارامیدند. و بر آن جانبِ رود که سویِ افغان‌شال است، بسیار استرِ سلطانی بسته بودند در میانِ آن درختان، تا آن دیوارهای آسیا، و آخورها کشیده و خَرپُشته زده و ایمن نشسته. و آن هم خطا بود- که بر راه گذرِ سیل بودند.

 (و این پُلِ بامیان در آن روزگار بر این جمله نبود: پُلی بود قَوی، به ستون‌های قَوی برداشته. و پُشتِ آن، دو رَسته دُکّان، برابرِ یکدیگر، چنان‌که اکنون است. و چون از سیل تباه شد، عبویه‌ی بازرگان – آن مردِ پارسایِ باخَیر- چنین پُلی برآورد یکتاق، به این نیکویی و زیبایی، و اثرِ نیکو ماند. و از مردم چنین چیزها یادگار مانَد.)

 و نماز دیگر را، باران آن‌چنان شد که بر آن جمله یاد نداشتند. و بداشت تا از پسِ نمازِ خُفتن، به دیری. و پاسی از شب بگذشته، سیلی دررسید که اقرار دادند پیرانِ کهن که بر آن جمله یاد ندارند. و درختِ بسیار از بیخ بکَنده، می‌آورد. مُغافَصه، در رسید. گله‌داران بجَستند و جان را گرفتند و همچنان استرداران. و سیل گاوان و استران را در ربود و به پُل رسید. و گذر تنگ. چون ممکن شدی که آن‌ چندان از غار و درخت و چهارپای، به یکبار بتوانستی گذشت؟ تاق‌های پُل را بگرفت، چنان‌که آب را در گذر نبود و به بام افتاد. مَدَدِ سیل پیوسته، چون لشکرِ آشفته، می‌دررسید و آب از فرازِ رودخانه آهنگِ بالا داد و در بازارها افتاد، چنان‌که به بازارِ صرّافان رسید و بسیار زیان کرد. و بزرگ‌تر هنر آن بود که پُل را با دُکّان‌ها از جای بکَند و آب راه یافت. امّا بسیار کاروان‌سَرای که بر رَسته‌ی وی بود، ویران کرد و بازارها همه ناچیز شد و آب تا زیرِ بارویِ قَلعَت آمد. چنان‌که در قدیم بود، پیش از روزِگار یعقوبِ لَیث – که این شارستان و قَلعَتِ غَزنین عمرو، برادرِ یعقوب، آبادان کرد.( و این حال‌ها استاد محمودِ وَرّاق سخت نیکو شرح داده است در تاریخی که کرده است، در سَنه‌ی خَمسین و اَربَعَمِائه: چندین هزار سال را، تا سَنه‌ی تِسع و اَربَعَمِائه، بیاورده و قلم را بداشته. به حُکمِ آن که من از این تِسع آغاز کردم. و این محمود ثِقَه و مَقبول‌ُالقول است و در ستایشِ وی سخن دراز داشتم. و تا ده پانزده تألیفِ نادرِ وی، در هر بابی، دیدم. چون خبر به فرزندانِ وی رسید، مرا آواز دادند و  گفتند «ما که فرزندانِ وی‌ایم، همداستان نباشیم که تو سخنِ پدرِ ما بیش از این‌که گفتی، برداری و فرو نهی.» ناچار، بایستادم.)

 و این سیلِ بزرگ مردمان را چندان زیان کرد که در حسابِ هیچ شمارگیر نیاید. و دیگر روز، از دو جانبِ رود،‌ مردم ایستاده بود به نظاره. نزدیکِ نمازِ پیشین‌ را، مَدَدِ سیل بگسست.

 و به چند روز پُل نبود و مردمان دشوار از این جانب به آن و از آن جانب به این می‌آمدند. تا آن‌گاه که باز پُلها راست کردند. و از چند ثِقَه‌ی زاوُلی شنودم که پس از آن که سیل بنشست، مردمان زَز و سیم و  جامعه‌ی تباه شده می‌یافتند که سیل آنجا افگنده بود. و خدای عَزَّ و جَل تواند دانست که بر گرسنگان چه رسید از نعمت.

 انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha