به گزارش ایسنا، میگویند که محمود ذوالفنون را صبا از روی شوخ طبعی «ویولنفنون» نامیده بود.
ذوالفنون در خانوادهای رشد یافت که موسیقی در آن جریان داشت، کما اینکه پدرش حبیب ذوالفنون، سازنده و نوازنده تار و برادرش جلال ذوالفنون نوازنده صاحب نام سهتار بود و خود «محمود» با نواختن تار پدرش به موسیقی علاقهمند شد و از هشت سالگی با نواختن تار آشنا شد.
خود ذوالفنون درباره این امر گفته است: «نخستین پایه علاقه من به موسیقی، شنیدن ساز پدرم (تار) هنگام تدریس به شاگردانش بود. بعدها من هم در سلک همان شاگردان درآمدم و به خوبی به خاطر دارم که نخستین درس با تار در دستگاه شور و با وزن کرشمه بود. همه دورس به شیوه معمول آن دوره، سینه به سینه بود. البته گذشتگان نیز اصولی را برای صحیح آموزش دادن دنبال میکردند که نباید ساده از آنها گذشت و استعداد هم که به نوبه خود لازمه یادگیری بود.»
«به موازات فراگیری دستگاه شور، صدای ساز جدیدی به گوشم میرسید؛ کمانچه نوازی نزد پدرم میآمد تا گوشههای مربوطه را بیاموزد و من هم تحت تاثیر صدای ساز کمانی قرار گرفتم. البته در همسایگی ما هم شخصی ویولن مینواخت که صدای ساز او نیز گوشم را نوازش میداد. این نوازنده، عنایت الله روشن (مدیر تلفن خانه شهر آباده) بود و بالاخره از طریق او موفق شدم این ساز جدید را از نزدیک ببینم. آنچنان تحت تاثیر قرار گرفتم که در دل آرزو کردم روزی موفق بشوم گوشه هایی که با تار آموخته بودم را به ساز کمانی انتقال دهم. در آن زمان به هیچ وجه امکان آنکه صاحب چنین سازی شوم نبود ولی به سبب علاقه زیاد با وسایل منبت کاری و آموزش هایی که در این زمینه در دبستان دیده بودم برای خود چیزی شبیه به ویولن ساختم که اگر امروز موجود بود موجب خنده میشد. با همین ساز تا حدودی به مراد دل خود رسیده بودم و بدون استاد و راهنما نغمههایی را مینواختم.»
در۲۰ سالگی از زادگاه خود راهی شیراز شد و در آنجا با یکی از مهندسین کارخانه قند که اهل لهستان بود و ویولن مینواخت آشنا شد و اصول نواختن ویولن را نزد او آموخت.
محمود ذوالفنون در سال ۱۳۲۰ به تهران آمد و در اولین فرصت به کلاس مرحوم صبا رفت و از تجربیات او استفاده کرد. زندهیاد ذوالفنون همچنین تکنیک ویولن را نزد روبیک گریگوریان فرا گرفت و بعدها جانشین استاد صبا در کلاسهای وی شد.
«برای صحیح نواختن ویولن به موسیو روبیک گریگوریان مراجعه کردم و در این راه جدیتی که استاد از من می دید تصور میکرد که فی المثل قصد دارم نوازنده کلاسیک بین المللی شوم در حالی که قصد من صرفا این بود که قادر باشم در ارکستر انجمن موسیقی ملی که به تازگی (به رهبری روح الله خالقی) تشکیل شده بود شرکت کنم. طولی نکشید که به عضویت همین ارکستر درآمدم و کلاس خصوصی خود را نیز در ساختمان اُمگا در خیابان لاله زار پایین دایر کردم. در عین حال نزد روح الله خالقی به فراگیری تئوری و هارمونی و گاهی هم برای فراگیری گوشههای موسیقی از کلاس استاد ابوالحسن صبا استفاده میکردم.»
ذوالفنون به لحاظ علاقهای که به کار تدریس داشت در کنار کار هنرستان، کلاس خصوصی خود را هم داشت و بعدها تدریس در کلاس شبانه موسیقی وابسته به وزارت فرهنگ و هنر را عهدهدار شده و نیز در تألیف کتابهای آموزشی ویولن که توسط هنرستان موسیقی ملی منتشر شد سهم بسزایی داشت.
فعالیت رادیویی او تقریبا از اوایل تاسیس رادیو تا سال ۱۳۵۴ ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۵۵ به آمریکا مهاجرت کرد.
سرانجام این هنرمند در سن ۹۳ سالگی به علت کهولت سن در «سنخوزه» کالیفرنیا از دنیا رفت.
حبیبالله بدیعی
بدیعی که او نیز از شاگردان صبا بوده است و او نیز در خانوادهای هنر دوست متولد شده است، گفته میشود به عنوان موسیقیدان، آهنگساز و ویولونیست تاثیری غیرقابل انکاری در تلفیق تکنیک موسیقی کلاسیک با موسیقی سنتی ایرانی داشت؛ هنرمندی که قدرت آرشه و تسلطش در نواختن ویولن بیش از حد تصور بود و تا امروز هم تکنوازیهایش سرمشق بسیاری از خودآموزان ویولن است.
بنابر آنچه درباره این هنرمند روایت شده است، پدرش میرزاعبدالصمد از خرده مالکان منطقه بود که ضمن مطالعه کتاب، دوتار هم می نواخت. مادرش سلطنت خانم هم علاقه مند به موسیقی بود که این فضا در عشق حبیب الله به این هنر تأثیر گذاشت.
بدیعی با حضور در یک مصاحبه رادیویی به اختصار به بیان توضیحاتی از خود پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید:
در ابتدای این مصاحبه از او سوال میشود که در کجای ایران متولد شده است. پاسخ میدهد:
ـ من در استان مازندران به دنیا آمدم.
از چه سالی فعالیت هنری را آغاز کردهاید؟
ـ از سال ۱۳۲۸ در ۱۶ سالگی فعالیت هنری را آغاز کردم. به یاد دارم در استودیویی رادیویی تکنوازی را در برنامه ارتش شروع کردم و بعد از دو سال هم رهبری یک ارکستر کوچک را بر عهده داشتم.
بدیعی با استعداد شگرف خود توانست در موسیقی پیشرفتی مثال زدنی داشته باشد. عزیزالله بیات از دیگر شاگردان صبا که استاد دانشگاه شهید بهشتی نیز بود، گفته است که در گفت وگویی تلویزیونی از استاد صبا پرسیدند، قوی ترین شاگردتان کیست؟ و استاد در نهایت حیا و فروتنی گفتند که مردم باید بهترین را تشخیص دهند. بیات از پاسخ صبا قانع نمی شود و در جلسه ای خصوصی همین پرسش را از او می پرسد و استاد صبا می گوید: حبیب الله بدیعی.
او پرورده برنامه گلها بود. فضای گلها متاثر از موسیقی بود که پیشگامانش در موسیقی افرادی همچون علینقی وزیری، ابوالحسن صبا و روح الله خالقی بودند. تکنوازان گلها با آنکه بیشتر شاگرد استادان متصل به موسیقیدانان عهد قاجار بودند و با شیوه نوازندگی و ردیف های متقدمین آشنایی کامل داشتند، چندان تمایلی به پیروی از سنتهای موسیقی ایران نداشتند و به جای اجرای موبهموی الگوی ردیف به نوعی نوازندگی بر مبنای حالت های ردیف اما با جملاتی متفاوت از آن روی آوردند که بیشتر حاصل آفرینش لحظه ای بود و همین شیوه است که هنرمندانی چون احمد عبادی، جلیل شهناز، حسن کسایی و پرویز یاحقی را در صدر هنر بداهه نوازی ایران می نشاند.
بدیعی علاقه وافری به موسیقی اصیل و سنتی ایران داشت و اعتقاد او بر این بود که موسیقی ملی هر کشور نماینده اعتلاء روح آن ملت است و اگر بخواهند استقلال و همبستگی ملتی را از او بگیرند، اول موسیقی، فرهنگ و ادبیات آن کشور را تسخیر می کنند و بعد به سراغ دیگر نشانه های ملی آن کشور می روند اما فرهنگ، ادبیات و موسیقی ملی ایران همانگونه که ناملایمات تاریخی و حملات وحشیانه مغول و بعضی از اقوام دیگر را پشت سر گذاشته در برابر این تهاجمات مردانه ایستادگی کرده و از این پس نیز به اتکاء فرهنگ پر بار خود راه آینده را در نوردیده و میراث های فرهنگی خویش را پشتوانه همت خود قرار می دهد.
این هنرمند و استاد موسیقی ایران در ۲۷ مهر ۱۳۷۱ به دلیل بیماری قلبی در بیمارستان توس تهران درگذشت و پیکر وی را در جوار امامزاده طاهر (کرج) به خاک سپردند.
انتهای پیام
نظرات