به گزارش ایسنا، این شاهنامهپژوه و مدرس دانشگاه، در نشست «هویت، فرهنگ و زبان» که امروز توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات به صورت مجازی برگزار شد، در سخنان خود با عنوان «شهریار و شاهنامه» بیان کرد: ما در قرنهای اخیر، متوجه شدهایم هر چه داریم، زبان است. اگر زبان فارسی را از دست دهیم، همۀ اندیشه و فرهنگمان و آنچه را در طول تاریخ به آن اندیشیدهایم، از دست خواهیم داد. آنها که در برابر زبان ملی ما موضع گرفتهاند هم این را بهخوبی درک کردهاند.
او سپس ضمن اشاره به آغاز تاریخچۀ زبان فارسی از دورۀ اوستا گفت که زبان فارسی، یکی از قدیمیترین زبانهای دنیاست.
درخشیلر در ادامه با طرح این پرسش که «مرحوم استاد شهریار و فردوسی چه نسبتی داشتند و چه چیز آنها را به هم وصل کرده؟»، در ابتدا با موضوعیت روز درگذشت شهریار، بهعنوان روز شعر و ادب فارسی پرداخت و اظهار کرد: روز شعر و ادب فارسی، باید روزی از ۳۶۵ روز سال میبود و کسانی که این را انتخاب کردند، ۲۷ شهریور را برگزیدند. هم شهریار و هم فردوسی و هم حافظ و دیگر شاعران معاصر با هم زبان فارسی را تشیکل میدهند. اگرچه میدانیم اهمیت شعرا با هم برابر نیست. فردوسی در زمان خودش شاعری است که شاهکاری بزرگ آفریده و در دنیا یکی از بینظیرترین شخصیتهای ادبی شده و یک شاعر تاریخساز و دورانساز است.
او افزود: مقایسۀ مرحوم استاد شهریار یا مهدی اخوان ثالث یا بانو فروغ فرخزاد با هم اشتباه است. اتفاقی که با شاهنامۀ فردوسی افتاد، با شعر شهریار نمیافتد. چون شاهنامه نمیتواند رقیب داشته باشد.
این شاهنامهپژوه در عین حال گفت: فرهنگ پیوستۀ ایرانی فردوسی و شهریار را با وجود هزارسال فاصله به هم گره زده است. انگار اینها دو شاخۀ پربار فرهنگ ایرانشهری - کشور ایران - با هزار سال فاصله هستند و هر دو از یک زمینۀ فرهنگی و از یک نوع فرهیختگی برخوردارند.
جواد رنجبر درخشیلر سپس تدام فرهنگی را ویژگی کشور ایران دانست و با بیان اینکه با همۀ تجاهمها و مشکلات تداوم فرهنگی را حفظ کردهایم، اظهار کرد: آنطور که ما میدانیم و آقای دکتر سجاد آیدنلو هم تأیید کردهاند، استاد شهریار شاهنامه را بهخوبی و بارها خوانده و در شعرش از آن بهره گرفته است.
او ادامه داد: اما در شعرهای غیر تلمیحی استاد شهریار به شاهنامه، اثر نگاه حماسی فردوسی و تأثیری را که استاد شهریار از فردوسی گرفته میبینیم. به نظر من، یکی از مهمترین اینها را در شعر «علی ای همای رحمت» میبینیم. استاد شهریار در شعر ترکی آذری درجه یک است. هیچکس در ترکی آذری نتوانسته «حیدربابا» استاد شهریار را بگوید. خودش هم گفته که در هیچ زبانی نمونهای ندارد و درست گفته است. حیدربابا هم متأثر از مضامین ایرانی است. نگاه باشکوه، خداباور، هستیشناس و فلسفی که شکوهی را در عالم میبیند، در عین حال همه چیز را فانی میبیند. این همان نگاهی است که آن را در شاهنامه هم میبینیم.
درخشیلر همچنین به نگاه ایرانی شهریار در شعرهایش اشاره کرد و در حالی که «حیدربابا» را یک اثر فسلفی دانست، گفت: اگر فردوسی در قرن چهارم و در برابر حملۀ اعراب و آنچه فرهنگ ایرانی را تهدید میکرد، ایستاد و شاهنامه را سرود و نقش خودش را بهعنوان یک ایرانی ایفا کرد، هزار سال بعد استاد شهریار در دوره مشروطه این نقش را به نوع دیگری ایفا کرد.
او در ادامه توضیح داد: استاد شهریار به عنوان شاعر مهم آن دوره چه واکنشی نشان میدهد؛ در حالی که شعر سیاسی خیلی مهمی ندارد؟ اما او برعکس فردوسی است و در برابر تحولات نو به ما یادآوری میکند اگر در راه تجدد بیگدار به آب میزنیم، چیزهای دیگری هم هست و حواسمان به آنها هم باشد و اوج این کار، «حیدربابا» است. در آن، تمدن بشری را به طور کلی و تجدد ایرانی را در ذیل این تمدن زیر سوال میبرد و از این میگوید که ما به حرف دروغین تمدن خیره شدیم.
این شاهنامهپژوه در پایان گفت: اما در نهایت با همۀ تفاوتی که بین شهریار و فردوسی هست، هر دو به نوعی به زمانه خودشان واکنش نشان میدهند و هر دو از فرهنگ ایرانی به شکلهای مختلف دفاع میکنند. دو گوهر فرهنگ ایرانی هستند که با هزار سال فاصله هر دو به زمان خودشان واکنش نشان دادند.
فرهاد قربانزاده (زبانشناس و فرهنگنویس)، میثم مهدیار (جامعهشناس) و نسرین منصوریفر (پژوهشگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی) دیگر سخنرانان این برنامه بودند.
انتهای پیام
نظرات