رویای استقلال ایران را در سر داشت، اهل چانهزنی با این و آن نبود، میگویند در عرصه سیاست شیر بود نه روباه، برای همین ناگهان تنها شد و دیگر نه از حمایتهای سفت و سخت نیروهای مذهبی خبری بود، نه از حمایتهای مردمی و نیروهای چپ.
رابطهاش با محیط بینالملل نیز به دلیل سابقه دور و دراز تسلط کشورهایی همچون روسیه و انگلیس بر ایران به خصوص در دوره قاجار باعث شد تا سیاست موازنه منفی را در پیش گیرد، یعنی بیاعتنایی به محیط بینالملل که پیگیری این سیاست نیز از جمله عوامل تاثیرگذار در سقوط دولتش بود، چراکه این سیاست کشورهایی همچون آمریکا و انگلیس را ترساند و آنان را به شکل رسمیتری مقابل او و دولتش قرار داد.
بدین ترتیب مجموعهای از عوامل داخلی و خارجی دست در دست هم داد تا دولت دکتر محمد مصدق به واسطه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سرنگون شود. کودتایی که میتوان ۳ ضلع برای آن متصور شد، ضلع اول شاه بود که تا آخرین دقایق از مصدق حمایت میکرد نه به این دلیل که به او علاقهمند باشد، بلکه به این دلیل که از انگلستان دل خوشی نداشت و برای کوتاه کردن دست انگلستان، با مصدق موافقت میکرد.
ضلع دوم امریکاییها و انگلیسیها بودند. تلقی آنها این بود که مصدق فرد ضعیفی است و ممکن است شرایطی را فراهم آورد تا نیروهای چپ در ایران روی کار بیایند. نامههایی که مصدق به رئیسجمهور آمریکا مینوشت، نشان از هشدارهای مصدق بود که اگر کمک نکنید، چپها خواهند آمد. در آمریکا این موضوع اینگونه تفسیر میشد که مصدق در مقابل چپها کوتاه میآید. مساله اصلی سیاست بینالملل در آن دوره قدرتگیری چپ در اکثر کشورهای منطقه بوده و همه استراتژی آمریکا این بود که این مساله را متوقف کند.
ضلع سوم نیز که ابتدا با مصدق همراهی میکنند اما بعد مخالفش میشوند، برخی گروههای داخلی هستند. آنها نیز همین تلقی را داشتند. آنها ابتدا در جریان ملی شدن صنعت نفت با او همراه شدند، اما به محض اینکه مصدق سازوکار دموکراتیک لیبرالی را طراحی کرد و گروههای چپ قدرتمند شدند، از ادامه این همراهی پا پس کشیدند.
این سه ضلع به پیروزی کودتایی در ایران کمک کرد که به گفته دکتر مهدی نجفزاده، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد باعث شد همچون یک زخم و دمل چرکین در تاریخ ایران تا به امروز باز باشد.
او بر این اعتقاد است که باید پایان این جراحت تاریخی را اعلام و رو به جلو حرکت کنیم.
این استاد دانشگاه در گفتوگو با ایسنا به مناسبت سالروز کودتای ۲۸ مرداد در خصوص تحولاتی که منجر به شکلگیری این کودتا شد، اظهار کرد: افزون بر عوامل خارجی، عوامل داخلی نقش بسیار موثری در ایجاد کودتای ۲۸ مرداد داشتند. درحقیقت اگر عوامل داخلی نبودند، شاید عوامل خارجی موفقیتی را کسب نمیکردند، لذا عوامل داخلی به عنوان نیروهای عوامل خارجی (چه به عنوان کارگزار نیروهای خارجی و یا چه به عنوان کسی که در پازل آنها بازی میکنند) عمل کردند.
وی با اشاره به سه گروه از عوامل داخلی تاثیرگذار بر این کودتا، تصریح کرد: گروه اول بخشی از نیروهای ملی بودند که ابتدا با مصدق همراهی و همدلی نشان میدادند و به تدریج از او کناره گرفتند و به عنوان دشمنان اصلی حاکمیت ملی مطرح شدند. گروه دیگر برخی نیروهای مذهبی بودند که به واسطه ترسی که بر آنها غلبه کرده بود به تدریج از مصدق کناره گرفتند و به عنوان نیروی ضد ملی عمل کردند.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه افزود: نیروهای سوم کسانی بودند که به واسطه پول، اجیر شده بودند تا فضای تنشزایی را برای حکومت مصدق ایجاد کنند و این گروه به عنوان بازوی سلطنت عمل کردند این سه گروه در کودتای ۲۸ مرداد نقش بسیار تاثیرگذاری داشتند.
نجفزاده افزون بر سه گروه نام برده، دو عامل دیگر از جمله نیروهای چپ و نیروهای مردمی را در سقوط مصدق موثر دانست و عنوان کرد: نیروهای چپ عملا کاری نکردند و حمایت خود را از مصدق دریغ کردند. تصور آنها این بود که مصدق بورژوا است و نباید به بورژوازی کمک کرد. نیروهای چپ نقش مخربی را در این کودتا ایفا کردند و تاثیر چپها بر وقوع کودتا نه از جهت حمایت نیروهای خارجی بلکه به عنوان گروهی که مصدق را همراهی نکرده و عقب نشستند، مطرح است.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد تاکید کرد: عامل تاثیرگذار دیگر مردم بودند. هرچند در تحولات سیاسی برای مردم نقش مهمی را در نظر نمیگیرند، اما در کودتای ۲۸ مرداد عدهای از مردم منفعل بودند و تحت تاثیر احساسات قرار گرفته و مصدق را همراهی نکردند که این موضوع تاثیر زیادی بر ایجاد کودتا گذاشت.
مصدق قربانی دموکراسیخواهی خود شد
وی با اشاره به وجود آزادی مطبوعات در دوران مصدق، با بیان اینکه اتخاد چنین سیاستی حتی در قبال روزنامهها و مطبوعات مخالف دولت، سیاست درستی بود، افزود: آزادی و دموکراسی مهمترین شرط برای رسیدن به یک جامعه سالم است، بنابراین دلیلی ندارد که روزنامهها تعطیل شود، ولی مسئله این است که در شرایط بحران مطبوعات به عنوان نیروهایی عمل کردند که در سقوط مصدق تاثیرگذار بودند.
نجفزاده خاطرنشان کرد: مصدق قربانی دموکراسیخواهی خود شد. در آن دوران خیلی از نیروهای چپ مطبوعات را در اختیار داشته و دست برتر را داشتند و خیلی تمایل به همراهی مصدق نداشتند. تصور آنها این بود که مصدق به خاطر پیشینه تاریخی و خانوادگی خود نمیتواند در جبهه چپ قرار بگیرد، زیرا چیزی که از مصدق به جا مانده یک بورژوازی ملی بود که خیلی نیروهای چپ به آن وفادار نبودند.
نقش سیاست خارجی دولت مصدق در ایجاد کودتای ۲۸ مرداد
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در پاسخ به اینکه چه ارادهای سبب شد تا مصدق به اتخاذ سیاست موازنه منفی مبادرت ورزد و این نوع سیاست چه تاثیری بر ایجاد کودتای ۲۸ مرداد داشت، اظهارکرد: دو رویکرد موازنه منفی و موازنه مثبت همواره در تاریخ سیاست خارجی ایران وجود داشته است و ابتدا باید تعریف دقیقی از این دو مفهوم داشته باشیم.
وی با بیان اینکه موازنه مثبت یعنی اینکه ما توانایی ورود به جناحبندیهای قدرت در عرصه بینالمللی را داریم، ادامه داد: رویکرد موازنه منفی به واسطه اینکه ایران در دوره قاجار به شدت جامعهای ضعیف و همواره تحت تاثیر عوامل خارجی بود، در جهت ایجاد یک خط و مشی مستقل در سیاست خارجی کشور برای جلوگیری از مداخلات نیروهای خارجی در امور داخلی ایران مطرح گردید و این دو رویکرد همیشه همزمان بوده است.
نویسنده کتاب جابهجایی دو انقلاب تاکید کرد: جالب است بدانید که طرفداران موازنه مثبت معتقد بودند که این موازنه برای ایران مفید است، زیرا ایران نمیتواند از نیروهای خارجی جدا باشد و در نتیجه در ائتلاف با آنها بهتر میتواند مصالح ملی را حفظ کند، اما موازنه منفی جهت عکس را دارد طی میکند.
نجفزاده با تاکید بر نقش عوامل داخلی و بین المللی در اتخاذ سیاست موازنه منفی از سوی مصدق، اظهار کرد: در آن دوران سیاست نفی قدرتهای خارجی در تمام دنیا به ویژه مصر و اندونزی در حال ظهور بود و آنها سیاست موازنه منفی را در پیش گرفته و از لحاظ بینالمللی تمایلی به قرار گرفتن زیر چتر موازنهای که بین شرق و غرب قرار داشت، نداشتند و خواهان سیاست مستقلی برای خود بودند. این موضوع از مسائلی بود که سبب شد مصدق تحت تاثیر چنین فضایی به اتخاذ سیاست موازنه منفی روی آورد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: بعد جنگ جهانی دوم بیشتر کشورها داعیه استقلالخواهی داشتند و سعی میکردند تا استقلال خود را حفظ کنند. چنین سیاستی نه تنها افراد خاص بلکه توجیه خاص خود را هم داشت و نیروهای چپ به عنوان یک عنصر داخلی در اتخاذ سیاست موازنه منفی تاثیر بسزایی داشتند و چنین سیاستی میتوانست آنها را جذب خود کند. بنابراین در عرصه داخلی عدهای خواهان موازنه منفی بودند.
نجف زاده تصریح کرد: به اعتقاد من با توجه به اهمیت جامعه بینالملل و نقشی که ایران در فضای بینالمللی دارد، سیاست موازنه منفی به دلیل اینکه کشورهایی همچون آمریکا و انگلیس را ترساند، چندان سیاست موفقی نبود و شاید بهتر باشد بگوییم سیاست موازنه منفی از جمله عواملی است که کودتای ۲۸ مرداد را رقم زد.
مصدق و امیرکبیر؛ دو شخصیت محبوب ایرانی با سرنوشتهایی مشابه
وی در خصوص محبوبیت و جایگاه دو چهره مردمی امیرکبیر و مصدق در تاریخ ایران که هر دو هم به سرنوشتی تقریبا مشابه دچار شدند، بیان کرد: باید توجه داشت این دو تفاوتهای خیلی جدی با یکدیگر دارند. امیرکبیر طرفدار سیاست موازنه مثبت بود و رابطه خوبی با انگلستان داشت و تمایلی به گوشهگیری و انزوای ایران از عرصه مناسبات بینالمللی نداشت و هدف او این بود که انگلستان را در عرصه سیاست داخلی دخیل کند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی با بیان اینکه امیرکبیر و مصدق به لحاظ جنس سیاسی با هم یکسان نیستند، گفت: در عین حال هردو به استقلال ایران پایبند بودند و مناسبات سیاسی در ایران را ضعیف میدانستند و سعی میکردند با ارائه راهکارهایی، زمینه ورود ایران به عرصه بینالملل و جهان مدرن را فراهم کنند. شاید بتوان گفت از این جهت که امیرکبیر بسیاری از مناسبات دوره قاجار را قبول نداشت و سعی میکرد تا مناسبات جدیدی را پایهگذاری کند، تشابهاتی با سیاستهای مصدق دارد.
نجفزاده خاطرنشان کرد: بنابراین از گذشته هرکسی که خواهان اصلاحات در ایران بوده جایگاه ممتازی در این کشور داشته است. امیرکبیر، مصدق یا امینالدوله تفاوتی ندارد، همه اینها با منش اصلاحطلبی خود سعی میکردند، مناسبات اجتماعی و سیاسی را سروسامان دهند تا جامعه عقبمانده ایرانی را به سوی مدرنیته پیش برند. بنابراین اینها نامهایی هستند که در تاریخ ایران ماندگار و محبوب مردم شدند.
وی در پاسخ به اینکه آیا مصدق با طرح ملی کردن نفت به اهداف خود مبنی بر قطع دست بیگانگان و اقتصاد بدون نفت نزدیک شد؟ ابراز عقیده کرد: تصور من این است که در هر دو مورد شکست خوردهایم. زیرا ایران در آن دوره هنوز میتوانست پا برجا بماند و نیازهای خود را برآورده کند، اما از طرفی باید در نظر داشت که تمام دنیا به اهمیت نفت پی برده بودند و نفت عنصر خیلی مهمی بود که استفاده از آن برای کشورها اهمیت فراوانی را در پی داشت، اما چگونگی مدیریت این عنصر مهم و حل و فصل این مشکل بسیار سخت بود که به نظر من در این موضوع موفقیتی را به دست نیاوردهایم.
عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: همچنین ملی شدن صنعت نفت به سرعت اتفاق افتاد و آن نتایجی را که باید به بار نیاورد. به خصوص با تشکیل کنسرسیوم در ایران که ادامه سیاست اتخاذ شده قبلی در کشور بود، این صنعت عملا موفقیتی را در پی نداشت.
نجفزاده تصریح کرد: اگر سیاست ملی شدن صنعت نفت دو کشور ایران و عربستان را با هم مقایسه کنیم، آنچنان تاثیر مثبتی بر آن چیزی که اکنون به عنوان در آمدهای نفتی از آن یاد میکنیم، نداشت. کما اینکه اگر وضعیت به شیوه سابق هم ادامه پیدا میکرد، تفاوت فاحشی با دورههای قبلی پیدا نمیکرد.
وی با بیان اینکه مصدق در کسب درآمدهای ملی ناکام بود، افزود: یکی از دلایل سقوط مصدق افزون بر سیاست خارجی، وضعیت نامناسب اقتصادی به ویژه شرایط بغرنج ایجاد شده برای دولت بود و در آن دوران حتی اگر دولت وقت مبادرت به فروش نفت میکرد، به دلیل تحریمها و کارشکنیهای انگلستان امکان فروش نفت برای آنها فراهم نبود. این طرح خیلی شتابزده اتفاق افتاد و زمینههای مساعدی را برای کسب درآمدهای ملی در جهت عبور از بحرانهای کشور فراهم نکرد و بدین گونه مسائل و مشکلات اقتصادی در تسریع بخشیدن به سقوط مصدق نقش بسزایی داشتند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: بسیاری از تحولات جامعه ایران به ویژه انقلاب اسلامی تحت تاثیر کودتای ۲۸ مرداد ایجاد شد، در عین حال این کودتا علاوه بر تولید گفتمانهای سیاسی در ایران، سبب ترس و وحشت ایرانیها از نیروهای خارجی شد و آثار آن تا به امروز بر جامعه ایران بر جای مانده و ناتوانی در برقراری تعاملات و مناسبات متعادل با محیط بینالملل تحت تاثیر همین ترسخوردگی است.
باید از کودتای ۲۸ مرداد عبور کرد
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: به اعتقاد من مردم ایران باید از کودتای ۲۸ مرداد عبور کنند، مانند خانوادهای که عزیزی را از دست میدهند، اما تا آخر عمر در عزای او نمیمانند و بالاخره به زندگی عادی بازمیگردند. اکنون ما نیز نباید در این مرحله بمانیم و باید با عبور از آن ، به شرایط عادی برگردیم. در مجموع در طول تاریخ سه تحول عمده در ایران اتفاق افتاده که اینها نقاط گرهای و اصلی هستند. زمانه آن است که از کودتای ۲۸ مرداد عبور کنیم و فضا را برای آینده مهیا کنیم.
نجف زاده خاطرنشان کرد: در خصوص وقایع ۲۸ مرداد صحبتهای فراوانی شده است، پس زیاد پیگیر چگونگی این رخداد نباشیم. زمان آن رسیده که کودتای ۲۸ مرداد را مطالعه کرده و کنار بگذاریم. این اتفاق یک زخم و دمل چرکین است که تا به امروز باز بوده و باید پایان این جراحت تاریخی را اعلام کرده و رو به جلو حرکت کنیم و به دنبال ارتقای جایگاه ایران در قرن ۲۱ باشیم.
مهمترین تغییر بنیادی که با کودتای ۲۸ مرداد اتفاق افتاد، این بود که تا دهه ۷۰ مساله اصلی ایران از آزادی به استقلال تغییر کرد و گفتمان اصلی ایران را استقلالخواهی دربرگرفت، کما اینکه در همین راستا انقلاب سال ۱۳۵۷ نیز به شدت تحت تاثیر استقلالخواهی و مبارزه با امپریالیسم قرار میگیرد.
به اعتقاد کارشناسان سیاسی کودتای ۲۸ مرداد آنچنان زخم بزرگی را به پیکره سیاسی ایران وارد کرد که ما دیگر فرصت پیدا نکردیم گفتمان آزادیخواهی را همراه با گفتمان استقلالخواهی جلو ببریم. همچنین یکی از ملموسترین عوارضی که این کودتا بر تاریخ ایران برجای گذاشت این بود که غیر قابل اعتماد دانستن نظام بینالملل را به شدت در ایران افزایش داد.
انتهای پیام
نظرات