علیرضا دباغ ـ کارشناس فرهنگ و رسانه ـ درباره تغییرات مدیریتی جدید در تلویزیون و آمدن مدیران جوان به شبکههای تلویزیونی و نیز معاونت سیما، به ایسنا گفت: جوانگرایی در سازمان های پیشرو اگر با برنامه ریزی و آموزش با هدف کادرسازی صورت پذیرد، امری پسندیده و اجتناب ناپذیر است. ما جوانان شایستهای داریم که باید به مشاغل مختلف منصوب شوند و از توانایی های آنها استفاده بهینه شود اما این مسئله نباید باعث شود که از تجارب پیشکسوتان صرف نظر شده و فضایی را به وجود بیاورد که افراد مجرب سازمان این تصور را کنند که جایگاهی در حوزه مدیریتی ندارند یا در حوزههای تخصصی به تجارب آنها اهمیتی داده نمی شود.
او تاکید کرد: این نکته ظریفی است که در مسئله جوانگرایی در هر پست و مقام و هر نهادی به ویژه در حوزههای فرهنگی باید مورد توجه قرار بگیرد؛ به دلیل اینکه در حوزههای فرهنگی هر چه شخص تجربه بیشتری داشته باشد و کار را از رده های تولیدی از صفر شروع کرده و آموزش دیده و تمرین کرده باشد و پله پله مدارج ترقی را طی کرده باشد، تواناییاش برای ارائه مطالب مفیدتر و جامع نگرتر برای مخاطب بیشتر و بهتر خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
* مهدی فخیمزاده: مدیران فرهنگی را بازنشسته نکنید!
* محمدرضا ورزی: با برنامهسازان تعامل کنید
* علیرضا افخمی: سانسور در تلویزیون نتیجه قبل را ندارد
او درباره محسن برمهانی که به تازگی به جای حمید شاه آبادی، در سمت معاونت سیما منصوب شده است، اظهار کرد: باید به انتخاب آقای جبلی تبریک بگوییم زیرا شخصی را انتخاب کرده که از بدنه خود سازمان صداوسیماست. در گردونه مدیریتی رسانه ملی در سالهای اخیر، انتخاب آقای برمهانی یک انتخاب عجیب است، زیرا عادت کرده بودیم ببینیم که مدیران این سطح از رسانه، در یک گردش تکراری جابه جا میشوند اما دائم در پست های مدیریتی حضور دارند؛ یا از وزارت ارشاد به صداوسیما میآمدند یا از وزارت کشور یا نهادها و ارگانهای دیگر و بعد از مدتی هم جابه جا میشدند. انتخاب شخصی مثل محسن برمهانی که شاید در ردههای سیاسی و مدیریتی چندان شناخته شده نباشد اما در ردههای تخصصی حوزه تولید در دانشگاه صداوسیما درس خوانده و بچه های دانشگاه او را می شناسند و او هم آن ها را می شناسد، انتخاب بدیع و تازهای است.
دباغ با اشاره به سوابق برمهانی در سال های اخیر در زمینه برنامه سازی و ساخت مستند، خاطرنشان کرد: انتظاری که به صورت سنتی در سالهای اخیر از رسانه ملی ایجاد شده، این است که معاونان صداوسیما را معمولا از چهرههای سیاسی خارج از سازمان انتخاب میکردند یا اگر از داخل سازمان بودند، افرادی بودند که چندان سابقه کارهای تولیدی نداشتند و با مدیریت به سازمان آمده بودند و در همان گردونه مدیریتی هم باقی می ماندند. اغلب آنها هم هیچوقت بازنشسته نمی شوند یا اگر بازنشسته می شدند دوباره دعوت به کار می شدند. علیرغم اینکه مدیران متخصص تری بودند که به محض اینکه سنوات خدمتشان پر شده، بازنشسته شدهاند. اگر اینطور به مسئله نگاه کنیم انتخاب آقای برمهانی، انتخاب شجاعانهای است که آقای جبلی انجام داده و امیدواریم که موفقیت آمیز باشد.
محسن برمهانی و مدیران زیرمجموعهاش به این نکات توجه کنند
این کارشناس رسانه در عین عنوان کرد: با این حال مسائلی است که آفت مدیریت در رسانه محسوب میشود. اگر آقای برمهانی و مدیران زیرمجموعهاش به آنها توجه نکنند طبیعتا رسانه نمیتواند پویایی خودش را به دست آورد و وجهه از دست رفته خودش را در حوزه برنامه سازی احیا کند.
دباغ در توضیح این آفتها گفت: یکی از این آفتها بی توجهی به سلایق مختلف مخاطبان است که در دوره مدیریتهای اخیر سیما خودش را نشان داد. برای مثال ما تفاوتی میان برنامههای شبکه ها با هم نمیدیدیم. خصوصا در مناسبت ها همان برنامه های که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش می شد از شبکه سه (شبکه جوان) هم روی آنتن می رفت. این امر نشان دهنده آن است که به سلایق مختلف مردم توجه نکردند. شبکههایی مثل مستند، قرآن و افق شبکههایی هستند که مخاطب خاص دارند اما شبکههای عمومی مثل یک و دو و سه چرا باید مشابه شبکه افق یا قرآن باشند؟ این بدان معناست که انتخاب بینندهها محدود شده و مخاطب شبکه سه را هم مانند شبکه افق و شبکه یک را مانند شبکه معارف و مستند میبیند، در حالی که اصلا قرار نبوده فلسفه وجودی این شبکهها مشابه هم باشد.
او افزود: یکی دیگر از آفتها، تکیه نکردن به نیروهای انسانی سازمان صدا و سیما و یا دانشگاه های تخصصی مرتبط با حوزه هنر و رسانه است. متاسفانه آقای برمهانی در اولین اقدامشان در انتصاب مدیران شبکه ها علی رغم شناختی که نسبت به توانایی دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه صدا و سیما و مدیران مجرب رده های مختلف تلویزیون داشتند، ترجیح دادند از سایر دانشگاهها استفاده کنند. البته ما در سایر دانشگاه ها هم نیروهای فرهنگی مناسب برای کار داریم اما قطعا در شرایط مساوی اولویت با نیروهایی است که در رده های مختلف تولید تلویزیون و رسانه استخوان خرد کرده اند. برخی ها درخصوص بعضی از انتصابها گفته اند این مناصب از قبل تعیین و به معاون جدید سیما دیکته شده اما امیدوارم اینگونه نباشد و آقای برمهانی شخصا ترجیح داده از نیروهایی که میشناسد و قبلا با آنها ارتباط فرهنگی داشته، استفاده کند. با این حال اگر در درازمدت همین روند ادامه یابد و نیروهای درون سازمان صداوسیما با تحصیلات مرتبط و سابقه ی کار مفید تولیدی نتوانند در گردونه مدیریت قرار گیرند و مجبور باشند با مدیران وارداتی از نهادهای دیگر کار کنند، باعث سرخوردگی فارغ التحصیلان خود دانشگاه صداوسیما میشود که خیلیهایشان هم کلاسیهای آقای برمهانی بودند. نخبگانی که در دانشگاه صدا و سیما حضور داشتند، کم نیستند. بسیاری از مستندسازها و کارگردانان در میان بچههای خود صداوسیما هستند که بسیار شایسته اند اما متاسفانه هیچوقت از آنها استفاده بهینه نشده و خیلی از آنها به مشاغلی غیر از برنامه سازی و فیلم سازی مشغول شدهاند واز فضای فرهنگی وهنری فاصله گرفته اند.
دباغ آمیخته کردن سیاست با تمامی برنامههای تلویزیون را آفت دیگر این رسانه دانست و خاطرنشان کرد: ما در سازمان صدا و سیما معاونتی به عنوان معاونت خبر یا سیاسی داریم که متولی ساخت برنامه های سیاسی است اما از معاونت سیما که حداقل سه شبکه عمومی دارد، این انتظار نمیرود که بخواهد تمام برنامههایش را به سیاست آمیخته کند. ذائقه مخاطب چیزهای دیگری را هم میطلبد؛ به خصوص اگر از نگاه تخصصی به رسانه نگاه کنیم، یکی از وظایف رسانه ایجاد سرگرمی و تفریح برای مخاطب است. باید در این حوزه سریال های خوب، شاد و نشاط آفرین برای مردم بسازند. نسل جدید به سریال هایی نظیر همسران، خانه سبز و دنیای شیرین دریا در حوزه روابط خانوادگی و اخلاق و مسولیت اجتماعی نیاز ویژه دارند.
این کارشناس فرهنگی ادامه داد: آفت دیگر سهل انگاری در تولید محتوای فاخر در سیما بوده که در این ۱۰ سال گذشته تولیدات تلویزیون را از نظر منتقدان و مخاطبان، با افت چشمگیری همراه کرده است. منظور از تولید فاخر، هم کیفیت در محتوا و هم کیفیت در ساخت است. ما درهر دوی اینها دچار ضعف هستیم. چند سال است که سریالی در سطح «سربداران»، «هزاردستان»، «امام علی(ع)» و «ولایت عشق» نداریم. خیلی وقت است که سریالهایی نظیر «شب دهم» که مخاطب را پای تلویزیون بنشاند را در تولیدات سازمان نمیبینیم. حتی در برنامههای سرگرمی و تفریحی هم نوعی سهل انگاری را شاهد هستیم؛ به طوری که لودگی در آنها غالب است و جنبه های طنز فاخر را نمیبینیم. حتی در بیان مجریهای برنامه های مختلف سرگرمی و تفریحی هم ما دیگر فاخر بودن را نمیبینیم و در اجرایشان، شأن زبان فارسی و مخاطب رعایت نمیشود.
دباغ درباره موسیقی در تلویزیون هم گفت: در حوزه موسیقی که ما به طور کلی نابود شدهایم. در حال حاضر عمده موسیقی هایی که در تلویزیون میبینیم، موسیقی پاپ است. توجه به موسیقیهای پاپ هم نشان میدهد که عشق زمینی و سطحی بیش از مطالب عرفانی و فاخری که در حوزه موسیقی سنتی وجود دارد، مطرح شده است. اینها مسائلی است که شاید آقای برمهانی به تنهایی نتواند حلش کند اما به هر حال آفت رسانه است.
او همچنین سپردن تهیه کنندگی برنامه ها به مجریان سلبریتی شده را یکی دیگر از آفتهای برنامه سازی در تلویزیون دانست و افزود: این هم آفتی است که آقای برمهانی باید حلش کند. ایشان در دانشگاه صدا و سیما خواندهاند که تهیه کننده، مجری و بازیگر، هر کدام یک جایگاه دارند. اگر بخواهیم به این خاطر که یک مجری موفق شده، تهیه کنندگی برنامهاش را هم به خودش بسپاریم، در واقع مسوولیتهایی که تهیه کننده به عنوان یک ناظر محتوایی بر کار مجری اعمال میکند را از بین بردهایم. این مسئله در برنامه های تلویزیونی به وفور دیده میشود. برخی از مجریانی هم که انتخاب میشوند از دل دانشگاههای مربوطه بیرون نیامدهاند. مثلا شخصی مجری هیاتهای مذهبی بوده، یکی از مدیران از او خوشش آمده و به تلویزیون دعوتش کرده؛ پس از مدتی هم رنگ چشمان و نوع ارتباطش با مخاطب، سبب شهرت این مجری شده و بعد تهیه کنندگی برنامهاش را به خودش دادهاند. وقتی تهیه کننده و مجری برنامه یک نفر باشد، دیگر نظارتی بر کار مجری وجود ندارد، کسی نیست که ایرادات وی را گوشزد کند و این چرخه باطل همچنان ادامه می یابد.
این کارشناش رسانه آفت دیگر تلویزیون را حذف چهرههای محبوب از تلویزیون به دلایل مختلف و آوردن چهرههای جدید به جای آنها دانست و عنوان کرد: برخی از این چهرههای جدید به تلویزیون میآیند تا دیده شوند و بعدها پُست های مدیریتی بگیرند. امیدوارم آقای برمهانی به آفت مجریان سفارشی گرفتار نشوند و دقت داشته باشند از افرادی استفاده کنند که شایسستگی نشستن جلوی دوربین را دارند و کسانی که پشت دوربین قرار میگیرند هم شایستگی تولید برنامههای مناسب و مخاطب پسند را داشته باشند.
دباغ در پایان خطاب به معاون جدید سیما این پیشنهاد را مطرح کرد: پیشنهاد من به آقای برمهانی این است که اکنون که مدیران شبکه ها را از بین افرادی انتخاب کرده اند که قبلا سابقه اداره شبکه رادیویی یا تلویزونی را نداشته اند، لااقل یک شورای مشورتی را برای خودشان تشکیل دهند که اعضای آن از منتقدان رسانه و برنامه سازان موفق تلویزیون در ادوار مختلف باشند تا بتوانند نقاط ضعف و قوت فعالیتهای تلویزیون را از منظر علمی و تخصصی رصد کنند.
همچنین پیشنهاد می کنم تشکیلات و روند تولید برنامه ها در سیما را از وضع نامناسب امروز به وضع استاندارد سازمانی برگرداند. به این معنا که از فارغ التحصیلان دانشگاه صداوسیما و کارمندان رسمی این سازمان که در مشاغل تخصصی تولید هستند به عنوان نقطه ثقل برنامه سازی استفاده کند تا هم بودجه ی سازمان توسط شرکتهای اقماری و تهیه کنندگان سفارشی هدر نرود و هم بدنه ی اصلی تولید سیما احساس شخصیت کنند و هویت خویش را بازیابند.
انتهای پیام
نظرات