فاطمهگل حقیقت، کتابدار و مروج کتابخوانی که از سال ۱۳۹۴ کار ترویج کتابخوانی را در روستای فیشور استان فارس آغاز کرده در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: البته فعالیت کتابخوانی را پیشتر هم داشتیم و از سال ۱۳۹۴ با طرح روستاها و عشایر دوستدار کتاب همراه شدیم و باشگاههای کتابخوانی را تشکیل دادیم و با تشکیل باشگاهها توانستیم خانوادهها را هم جذب کنیم. در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ به واسطه تشکیل باشگاههای کتابخوانی، در روستای ما یک تحول بزرگ و انقلاب در کتابخوانی ایجاد شد و توانستیم بخشی از کودکان و نوجوانان را جذب کتابخوانی کنیم. در سال ۱۳۹۶ به عنوان روستای برگزیده کتاب انتخاب شدیم. سال ۱۳۹۷ هم به عنوان مروج برتر انتخاب شدم. همچنان هم فعالیتهایمان ادامه دارد.
او با بیان اینکه بیشتر فعالیتهایشان ابتکاری است، گفت: ما هر بار چیز جدیدی را ارائه میدادیم تا بچهها جذب فعالیتهای کتابخوانی شوند؛ مثلا یکی از کارهای ما این بود با بچهها که کتاب میخواندیم، اسم نویسنده و یا کتاب را روی گلدان یا نهالی میزدیم و بعد گلدانها را میبردیم و در باغچه کتابخانهمان و یا پارک جنگلی میکاشتیم. این کارها باعث میشد به کتابخوانی جذب شوند و کتاب برایشان خستهکننده نباشد. همچنین بچهها که بعدا به پارک میروند، آن درخت یا گل را که ببینند یاد کتابهایی که خواندهاند، میافتند و این کتابخوانی در ذهنشان میماند.
این مروج کتاب افزود: از دیگر فعالیتهایمان میتوانم به جمعآوری کتاب و ارسال به مناطق محروم اشاره کرد. همچنین ما جلسه کتابخوانی و پیادهروی را تلفیق کردیم که این موضوع بر کتابخوان کردن افراد تأثیر داشت؛ روز اولی که ما این کار کردیم ۱۵ نفر بودیم و کمکم مردم به ما ملحق شدند، به ۶۰ تا ۷۰ نفر رسیدیم، حتی مجبور شدیم برای جلساتمان از میکروفون استفاده کنیم. این طرح هم که در فضای باز بود، در جذب مردم تأثیر داشت. بنابراین ما از شورای دهیاری درخواست کردیم زمینی برای پارک کتاب در اختیارمان بگذارد، این پارک کتاب را با کمک خیرین ساختیم که بیش از ۴۵۰ میلیون هزینهاش شد، قفسههای کتاب را در پارک زدیم، دکهای هم برای پذیرایی از کتابخوانان ایجاد و همچنین قسمتهایی را برای جلسات کتابخوانی تعبیه کردیم. این پارک را در سال ۱۴۰۰ افتتاح کردیم و طرحش در کشور بین طرحهای کتابخوانی جزو پنج طرح برگزیده اعلام شد.
او درباره اینکه ایده برگزاری ترویج کتاب در روستایشان از کجا آمده است، اظهار کرد: در سال ۱۳۸۴ یکی از خیرین کتابخانهساز، کتابخانهای برای روستا ساخت؛ کتابخانهای مجهز با ۹۰۰ مترمربع زیربنا اما استفاده آنچنانی از کتابخانه نمیشد. ما همه چیز داشتیم اما بچههای کتابخوانی نداشتیم. به همین دلیل به این فکر افتادم که بچهها را کتابخوان کنم چون همه امکانات در آنجا بود اما کسی نبود که از آنها استفاده کند. خودم دوست داشتم از این مکان بیشتر استفاده شود و بچههای بیشتری بیایند زیرا با سرمایهگذاری روی بزرگترها و کتابخوان کردنشان، کار بزرگی نمیکنیم اما اگر روی بچهها کار کنیم، نسل آیندهمان بیشتر کتابخوان میشوند به همین دلیل روی بچهها کار کردیم. خانم هاشمی، رئیس دفتر فرهنگ و ارشاد فارس هم فعال هستند و حمایت میکنند و از نظر فکری به من ایده میدادند و کمک میکردند. نمیشود اسم ایشان را نیاورم، چون واقعا کمکم کردند.
حقیقت درباره اینکه چه تعداد کودک و نوجوان در باشگاه کتابخوانی آنها هست، گفت: نمیتوانم دقیق بگویم؛ اولین بار شش باشگاه کتابخوانی تشکیل دادیم و تعداد بچهها زیاد نبود، بچههایی پیش ما بودند که الان دانشجو هستند و از آنها خبری ندارم. در سالهای بعد بچههای جدید را میگیرم. نهال کاشتن برای بچههای خردسال است و بچههای بزرگتر کارهای دیگری انجام میدهند؛ مثلا نوجوانان کار جا گذاشتن کتاب را در مکانهای عمومی انجام میدهند؛ میروند در جایی کتاب میخوانند و بعد آن را جا میگذارند تا دیگران آن کتاب را بخوانند.
او درباره مراجعهکنندگان این بخش(غرفه روستاها و عشایر دوستدار کتاب) در نمایشگاه کتاب در مصلای تهران نیز گفت: بیشترشان برای فعالیتهایمان از ما تشکر میکنند و میگویند شما در روستا دارید این کارها را میکنید. البته لباس و فرهنگ آنجا هم برایشان جالب است، مثلا خانمی آمده بود و میگفت کتابی درباره فرهنگ لباس پوشیدنتان ندارید، از رسم و رسومها هم زیاد میپرسند. ما در اینجا هم فرهنگ روستایمان را معرفی میکنیم و هم ترویج کتابخوانی را.
انتهای پیام
نظرات