در همین راستا پیشتر گفتوگویی داشتیم با حسین علیشاپور (خواننده آواز ایرانی) و این بار هم با رضا فکری (خواننده کلاسیک).
فکری به ایسنا میگوید: پخش برنامههای استعدادیابی چه در تلویزیون و شبکههای خانگی یک سری جنبههای مثبت و منفی دارد که البته استفاده درست از هر ایدهای در وهله اول به فرهنگسازی، آموزش و مطالعه نیاز دارد.
او ادامه میدهد: در حال حاضر سرآمد برنامههای استعدادیابی، «عصر جدید» است که در یک نگاه کلی به جنبههای مثبت آن میتوان به مواردی چون ایجاد امید در جوانها و افراد اشاره کرد؛ چراکه این برنامه باعث شده است که عده قابل توجهی از افراد احساس کنند که فضایی برای نمایش تلاش و استعداد خود را هر چند به صورت محدود دارند. همچنین جوانهای زیادی را در مناطق محروم داریم که از امکانات به خصوصی برخوردار نیستند و میتوانند در این برنامهها شرکت کنند. به طور کلی تلاش این برنامهها ایجاد امید در شرکت کنندگان مناطق مختلف کشور و نمایش استعداد آنها در یک مسیر درست است که چنین امری فوقالعاده است و به مسیر زندگی خیلی از جوانها کمک میکند.
این خواننده درباره تمایل بسیاری از شرکتکنندگان برای شرکت در بخش خوانندگی برنامههای استعدادیابی ایران میگوید: یکی از دلایل اصلی که شرکتکنندگان تمایل کمتری به حضور در بخش نوازندگی دارند، به ممنوعیت نمایش ساز در تلویزیون برمیگردد. شاید اگر ممنوعیت ساز در تلویزیون منحل شود، پس از حضور چند شرکتکننده در بخش نوازندگی، نوازندگان دیگری نیز رغبت حضور در برنامههای استعدادیابی را داشته باشند.
چرا خوانندگی آسان به نظر میرسد؟
این هنرمند در پاسخ به پرسش بالا توضیح میدهد: خوانندگی پیش از هر چیزی ویترین زیبایی دارد؛ خواننده معروف و پولدار میشود و اتفاقات قشنگی برایش رقم میخورد که این امر به خودی خود یک دلیل کافی برای گرایش افراد به این سمت است. ولی از طرفی اکثریت گمان میکنند که امکان خواندن را دارند و میتوانند با تولید یک صدا، آواز بخوانند. گرچه که این فرضیه غلط است و در کشور ما این ذهنیت وجود ندارد که برای خواننده شدن باید آموزش دید. به همین جهت در بازار موسیقی میبینیم که بسیاری از خوانندههای معروف از نظر تکنیکهای آوازی، تئوری موسیقی و سلفژ آموزش ندیدهاند و متأسفانه این وضعیت باعث شده که خیلیها گمان کنند که میتوانند خواننده شوند.
از او سوال میکنیم که برنامههای استعدادیابی تا چه حد مروج ساده انگاری خوانندگی در بین جوانها هستند که پاسخ میدهد: اگر به گذشته نگاه کنیم، درمییابیم که پیش از همه گیر شدن این برنامهها هم باور عمومی بر این بود که خوانندگی کار راحتی است ولی نمیتوان گفت که این برنامهها هم بیتأثیرند؛ به عنوان نمونه زمانی که در این برنامهها فردی را از بین تماشاچیها به روی استیج میبرند و از او میخواهند که بخواند، به نوعی به این تفکر دامن میزنند. قطعا نیاز است فرهنگ سازی شود تا مردم بدانند خوانندگی کار سختی است و به آموزش نیاز دارد.
او درباره ویژگیهای لازم شرکتکنندگان برنامههای استعدادیابی میگوید: نیازی نیست که شرکتکننده حتما یک خواننده بسیار حرفهای باشد؛ چون این برنامهها برای استعدادیابی هستند و قرار است تنها تشخیص داده شود که شرکتکنندگان استعداد دارند یا نه؟ و البته که جای افراد حرفهای در این برنامهها نیست، بلکه این برنامهها برای افرادی است که میخواهند یک مسیر حرفهای را شروع کنند.
این هنرمند ضمن تأکید بر اینکه عبور شرکتکنندگان از مرحله فینال به معنای خواننده شدن آنها نیست، بیان میکند: باید بدانیم که حتی اگر کسی در این برنامهها نفر اول هم شود هنوز خواننده نیست، بلکه تنها تشخص داده شده که استعداد خواننده شدن را دارند. این مرحله تازه آغاز خواننده شدن و البته نقطه خطرناکی است؛ چون نفر اول شدن در این برنامهها توجهها را به سمت فرد میبرد و یکسری تهیه کننده تنها برای کسب سود به سمت آنها میروند.
او ادامه میدهد: اگر برنامههای استعدادیابی میخواهند که موفق باشند باید حداقل تا یک سال برگزیدگان را تحت آموزش موسیقی، آواز و حتی روانشناسی قرار دهند تا این افراد یاد بگیرند که چگونه با توجهی که به سمتشان جلب شده کنار بیایند، آن را بشناسند، از آن استفاده کنند و متوجه باشند که تازه وارد مسیر یادگرفتن خوانندگی شدهاند نه اینکه خواننده شدهاند و تمام.
هر کسی که خواننده است، لزوما هنرمند نیست
فکری در بخش دیگری از این گفتوگو به بهایی که توسط برخی برنامههای تلویزیونی و نمایش خانگی به افراد بیاستعداد داده میشود، میپردازد.
او بیان میکند: در یک سری از برنامههای تلویزیونی و نمایش خانگی که توسط افرادی معروف اجرا میشوند و بسیار هم پر بیننده هستند، از خوانندگانی دعوت میشود که صلاحیت خوانندگی ندارند و صرفا به خاطر حمایت اسپانسرها و حضور در مارکت معروف شدهاند. گاهی اسپانسرها برای کسب درآمد افرادی را بزرگ و معروف میکنند ولی دعوت همین افراد توسط این برنامهها، یعنی مهر تأیید زدن به هنر افرادی که هنرمند نیستند و تخصصی در کارشان ندارند. بارها دیدهایم که این افراد در تلویزیون اجرای زنده گذاشتهاند و اجرایشان آبروریزی بوده است.
شوخی «جوکر» با آثار بزرگان موسیقی
در بخش دیگری از این گفتوگو این مسئله را عنوان کردیم که در برنامههای کمدی مانند «جوکر» شاهد شوخی با آثار بزرگان موسیقی هستیم. آیا حد و مرزی برای شوخی با بزرگان فرهنگ و هنر و آثار آنها وجود ندارد؟
پاسخ میدهد: شوخی کردن و طنز تا جایی که نقطه ضعف کسی مورد تمسخر قرار نگیرد و به شخصیت کسی بیاحترامی نشود، مورد پذیرش است، حال این شوخی درباره هر کسی از هر قشری که میخواهد باشد. درواقع نوع شوخی نباید به گونهای باشد که اگر کسی پایش میلنگد و یا لکنت زبان دارد، مورد هدف قرار بگیرد.
رضا فکری خواننده کلاسیک، موسیقی حرفهای را از ١٥ سالگی شروع کرد. از همکاریهای او میتوان به سولیست ارکستر فیلارمونیک زاگرب در کنسرت چینن گفت زرتشت (علی رهبری)، سولیست ارکستر سمفونیک تهران در کنسرت های کارمینا بورانا و علمدار (علی رهبری)، سولیست رکوییم دورژاک همراه با گروه کر فیلارمونیک ایران،
هنرمند کمپانی بزرگ ناکسوس آلمان، سولیست نقش خشایار شاه در اپرای تراژدی ایرانیان (علی رهبری)، سولیست آلبوم زبان تند نرگس ها به آهنگسازی حسین کیومرثی و ... اشاره کرد.
انتهای پیام
نظرات