او در ادامه میگوید: امروزه در کشور ما برخی از تهیهکنندگان موسیقی روی افرادی سرمایهگذاری میکنند که چهره و ظاهر خوبی دارند و در اینستاگرام افراد زیادی آنها را دنبال میکنند که بدین طریق بتوانند کسب درآمد بالایی داشته باشند. ولی ۲۰ سال پیش اگر کسی قصد خواننده شدن داشت، هنرمندی مانند استاد محمد نوری از آنها میخواست که با حضور در وزارت فرهنگ از آنها تست بگیرد و بررسی کند که آیا توانایی خواننده شدن را دارند یا نه؟
شعبانی در گفتوگو با ایسنا درباره علت باور عمومی نسبت به ساده گماشتن خوانندگی میگوید: ما با فرضیه راحت بودن خوانندگی بزرگ شدهایم؛ چراکه در بیشتر خانوادههای ایرانی چند نفر را داریم که در جمعها میخوانند و اتفاقا با تعریف و تمجید اطرافیان و این سوال که «چرا خواننده نمیشوی» مواجه میشوند و البته که براساس آنچه طی سالها همکاری با قشر موسیقی و سطح سواد برخی خوانندهها دیدهام، همین تعریف و تمجید فامیل در نهایت باعث شده که افرادی با فرضیه راحت بودن خوانندگی وارد آن شوند.
او درباره تأثیر برنامههای استعدادیابی صدا و سیما در آسان به نظر رسیدن خوانندگی بیان میکند: صدا و سیما برای متقاضیان خوانندگانی در این برنامهها گزینش محکم و درستی ندارد که بررسی کند آیا آن فرد توانایی کافی برای شرکت و به نمایش گذاشتن یک اجرای موسیقی را دارد یا نه؟ به همین جهت با داشتن ارتباطات کافی میتوان به راحتی در صدا و سیما حضور پیدا کرد.
همچنین از این هنرمند درباره علت علاقه مردم به حوزه خوانندگی نسبت به سایر حوزههای موسیقی میپرسیم. میگوید: مهمترین دلیل این است که یک خواننده به خاطر دیده و مطرح شدنش مخاطب بیشتری دارد تا یک نوازنده. من ۱۵ سال است که در حوزه موسیقی فعالیت میکنم و با خیلی از خوانندگان و افراد مطرح موسیقی کار کردهام ولی حتی اندازه خوانندهای که رزومه هنریاش به یک سال هم نمیرسد ولی یکی از آهنگهایش محبوب شده، دیده نشدهام.
مراقبت از این استعدادها؟
از شعبانی درباره نحوه مراقبت از این استعدادها میپرسیم. پاسخ میدهد: در حوزه موسیقی صنف درست و درمانی نداریم که بخواهد برخی مراقبتها را انجام دهد و استعدادها را مدیریت کند. این خلأ موجب شده عدهای از تهیه کنندگان استعدادها را تنها برای بیزینس انتخاب کنند. مصداق بارز نبود مدیریت در هدایت استعدادها، هنرجویان بااستعدادی هستند که من به عنوان استادشان مسیر را به آنها نشان میدادم و تا جایی هم خوب پیش میرفتند ولی به دلیل اینکه جایی برای فعالیت و نمایش هنر خود نداشتند، پس از مدتی موسیقی را رها میکردند.
در ادامه به بحث داوری میپردازیم. در برنامههایی چون «عصر جدید» علاوه بر یک موسیقیدان سه داور در حوزههای دیگر هم حضور دارند که البته عمدتا عملکرد آنها در حوزه داوری موسیقی با نقد مواجه میشود گرچه که اگر نمونههای خارجی این برنامهها را هم در نظر بگیریم، شاید نحوه چیدمان داوران به همین صورت باشد.
این نوازنده پرکاشن بیان میکند: داورانی که در برنامههای مشابه خارجی حضور دارند، حتی اگر در حوزههایی غیر از موسیقی فعالیت داشته باشند ولی در زمینه موسیقی اطلاعات کافی دارند. مثلا در برنامه «عصر جدید» یک دوره آریا عظیمینژاد حضور داشت که موسیقیدان خوبی به لحاظ علمی و نوازندگی است ولی افراد دیگری که داوری میکنند شاید توانایی او را نداشته باشند. اگر بخواهند کیفیت داوری بهبود پیدا کند، باید افرادی را انتخاب کنند که همه رشتههای هنری را به خوبی بشناسند، مهارت کافی داشته باشند و داوری درباره شرکتکنندگان موسیقی را تنها به داوری که موسیقیدان است، نسپارند.
او در پایان به زنده نبودن اجرا در کنسرتها میپردازد و میگوید: کیفیت بعضی از کنسرتهای موسیقی پاپ کاهش یافته و این امر باعث شباهت این کنسرتها به سیرک شده است؛ به دلیل اینکه در این کنسرتها موسیقی زنده اجرا نمیشود و نوازندگان قطعهای که قرار است اجرا شود را پلیبک میکنند، در بعضی از کنسرتها از نوازندگان بیتجربه استفاده میشود، دستمزدها پایین آمده و بیشتر از اینکه به کیفیت کار نوازنده اهمیت داده شود، شوآف و ظاهر آنها مدنظر است؛ به گونهای که ممکن است نوازنده توانایی لازم را نداشته باشد ولی به علت تعداد بالای افرادی که او را در فضای مجازی دنبال میکنند با خوانندگان مشهور روی صحنه برود.
محمد شعبانی در سال ۲۰۰۶ با گروه «accent» مقام اول و در سال بعد با گروه «کادانس» مقام دوم دوره رقابتی جشنواره موسیقی فجر را به دست آورد.
همکاری با ارکستر بزرگ «آرس نوا» در زمینه موسیقی (لاتین جز بیگ بند)، نایما (جَز فیوژن)، نوازندگی در بیش ٢٠ آلبوم موسیقی داخلی، انتشار دو آلبوم «dance with «rhythm of the beach و «back to dreaming» درژانرهای لاتین جَز و جَز فیوژن در کارنامه کاری او دیده میشود.
شعبانی در حال حاضر آرتیست کمپانیهای leiva percussion اسپانیا و Istanbul agop ترکیه است.
انتهای پیام
نظرات