این پژوهشگر و منتقد ادبی در گفتوگو با ایسنا درباره وضعیت کتاب و شعر در سال ۱۴۰۰ اظهار کرد: زمانی که به دفترهای شعری که در سال گذشته منتشر شده مراجعه میکنیم، میبینیم تقریبا همان رویهای که در سالهای گذشته بود، در سال ۱۴۰۰ هم ادامه پیدا کرده است؛ به این معنا که حدود ۹۰ تا ۹۵ درصد دفترهای منتشرشده دفترهای شعر سپید و غزل است و تک و نوک دفترهایی در قالبهای دیگر منتشر میشود. گاهی اوقات مجموعه شعرهای نیمایی هم منتشر میشود؛ مثلا سال گذشته دفتر شعر خانم لادن خدابنده و وحید عیدگاه طرقبه در وزنهای نیمایی بود. البته وحید عیدگاه طرقبه، استاد دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی است و سال گذشته مجموعه غزلی هم با عنوان «در زیر ابرهای نبارنده» منتشر کرد که غزلهای خوبی در آن بود و باید او را از این به بعد به عنوان یکی از شاعران غزلسرا بشناسیم. در دو دهه اخیر، دهه ۸۰ و ۹۰، تعدادی از شاعران متولد دهه ۵۰ و ۶۰ مانند خانم مریم جعفری آذرمانی، مهدی فرجی، بهمن زدوار، غلامرضا طریقی، علیاکبر یاغیتبار، کبری موسوی قهفرخی و پانتهآ صفایی در غزلسرایی خیلی تلاش کرده بودند. دفتر وحید عیدگاه نسبت به نسل خود قدری دیر منتشر شده است، البته صبغه ادیبانهتری نسبت به شعر همنسلانش دارد.
او سپس بیان کرد: در سال گذشته مانند سالهای قبل حضور خانمها در حوزه شاعری خیلی چشمگیر بود. تعداد شاعران خانم در دهه ۸۰ و ۹۰ هم در حوزه سپیدسرایی و هم غزلسرایی زیاد است و به نظرم بخشی از این حضور زنان در حوزه شعر به حضور زنان در اجتماع برمیگردد، در واقع همچنانکه حضور زنان در حوزه اجتماع و فرهنگ زیاد شده، طبعا در حوزه شعر هم تعداد خانمهای شاعر خیلی خیلی زیاد شده است. سال گذشته منتخبی با عنوان «صد سال شعر زنان ایران» منتشر کردم که با استقبال هم روبهرو شد، با اینکه همه شاعران خانم را در بر نمیگرفت و فقط شعرهای نیمایی و سپید که در طول صد سال سروده شده در این دفتر آمده بودند، به سال تولد شاعران که نگاه کنیم میبینیم هرچه جلوتر میآییم، حضور زنان در شعر معاصر به ویژه شعر سپید، پررنگتر میشود.
عابدی با بیان اینکه درباره شعر سپید، تحقیق و تحلیل وسیع و همهجانبه انجام نشده است خاطرنشان کرد: هر سال تعداد زیادی دفتر شعر سپید آفریده میشود، اما هنوز جریانشناسی دقیقی صورت نگرفته است. پارسال کتابی با عنوان «دریچهای به شعر سپید پارسی» منتشر کردم اما تا پایان ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ بیشتر نیامدم. این دو دهه اخیر به نظرم باید به صورت وسیع مورد بررسی قرار گیرد زیرا حجم دفترهایی که منتشر شده، خیلی خیلی زیاد است و بررسی، شناخت، جریانبندی و تحلیل آن نیازمند چند سال کار سنگین است. امیدوارم دوستان دیگری که در حوزه پژوهش و نقد حوزه شعر کار میکنند، این کار را انجام دهند.
این منتقد ادبی با بیان اینکه بیشتر شاعران شعرهای خود را در فضای مجازی منتشر میکنند، توضیح داد: این اتفاق یکی از مشکلات شعر معاصر است، متأسفانه این کار باعث میشود افراد خاصی این شعرها را ببینند و چون امکان یادداشت و مطالعه دقیق آنها وجود ندارد، نقد ادبی را مشکل میکند. ممکن است خیلی از شعرها در دفترهای شعر منتشر نشود و انتشار شعر در صفحه شخصی با توجه به اینکه تعداد شاعران خیلی زیاد است، از مشکلاتی است که محققان و منتقدان ادبی با آن دست و پنجه نرم میکنند.
او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: هر ساله تعداد زیادی از چهرههای ادبی از دنیا میروند که مجله «جهان کتاب» در هر شماره خود به این افراد میپردازد؛ در سال گذشته دو نفر از شاعران برجسته نسل دوم شعر نیمایی فوت کردند؛ منصور اوجی که در شعر کوتاه خیلی شاخص بود و دیگری اسماعیل خویی که در زمینه شعر بلند، شعر میگفت. او ابتدا به سبک اخوان ثالث در وزنهای کامل نیمایی شعر میگفت اما به تدریج به سمت وزنهای منعطف شعر نیمایی رفت. منظورم از شاعران نسل دوم نیمایی کسانی هستند که در دهه ۱۳۱۰ به دنیا آمدند.
عابدی افزود: همچنین در سال گذشته محمود نیکبخت که در ساختار شعر سپید و مدرن کار کرده بود و مقالات و کتابهایی در این زمینه داشت، از دست رفت. او در اصفهان زندگی میکرد و ارتباطی با شاعران و ادیبان تهران و شهرهای دیگر نداشت و درگذشتش چنانکه باید و شاید انعکاس پیدا نکرد. همچنین دو شاعر خوب حوزه شعر دیگر یعنی هوشنگ چالنگی، از پیشگامان شعر موج نو و شعر دیگر و دیگری قاسم آهنینجان، یکی از شاعرانی که بعد از انقلاب در فضا و سبک شعر دیگر، شعر میگفت، سال گذشته فوت کردند.
او ادامه داد: همچنین سال گذشته یکی از منتقدان ادبی و هنری ایران که مقیم فرانسه بود و بیشتر به فرانسه مینوشت و برخی از کتابهایش در ایران ترجمه میشد به نام یوسف اسحاقپور و از دوستان نزدیک شاهرخ مسکوب فوت کرد. نقدها و جستارها و تحلیلهای بسیار زیبا و عالی از ایشان در زمینه هنر و ادبیات در دسترس است؛ از جمله صادق هدایت و کیارستمی. او بیشتر در حوزه سینما مینوشت و البته به ادبیات و نقاشی هم توجه خاصی داشت. اوایل امسال هم یارمحمد اسدپور از شاعران موج ناب بود که در دهه ۵۰ مطرح شد، فوت کرد. علاوه بر او، دکتر رضا براهنی هم فوت کرد، او وجوه مختلف شخصیتی به لحاظ فرهنگی و سیاسی داشت. من با وجه سیاسی او کاری ندارم اما در حوزه ادبیات بخصوص در حوزه نقد ادبی شخصیت تأثیرگذاری بود و میتوان گفت در طول ۵۰ سال اخیر یکی از افراد تأثیرگذار جامعه ادبی ایران بود و به نظرم حتی کسانی که با آراء او موافق نیستند، باید تمام کتابها، تحلیلها و گفتوگوهایش را بخوانند تا بتوانند به نتیجه دقیقی برسند. این نکته را باید بگویم که معمولا طرفداران و منتقدان دکتر براهنی دو دسته میشوند؛ یا کاملا و صددرصد او را تأیید میکنند و یا صددرصد او را تکذیب میکنند، به نظرم باید راه حل میانهای برای دکتر براهنی وجود داشته باشد و به سواد و توانایی ادبی او در حوزه نقد ادبی احترام گذاشت. دکتر براهنی بسیار خوب مینوشت هرچند جزء منتقدان و ادیبان رادیکال محسوب میشود.
این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنان خود، کتابهایی را که در سال ۱۴۰۰ خوانده برای مخاطبان پیشنهاد کرد و گفت: یکی از کتابها کتاب «خاطرات یک اورپایی» نوشته اشتفان سوایگ با ترجمه مهشید میرمعزی است که در نشر ثالث منتشر شده. این کتاب کتابی بسیار خواندنی است و خاطرات سوایگ را از قبل از جنگ جهانی اول تا آستانه جنگ جهانی دوم را در بر میگیرد و او فضای فرهنگی و اجتماعی کشورهای فرانسه، آلمان و اتریش را در این دوره به صورت دقیق و زییا و با قلمی روانشناختی توصیف کرده است. همچنین کتاب «سیر تحول غزل معاصر از مشروطه تا پستمدرن» نوشته حسین مافی را که در انتشارات نسل پنجم منتشر شد به علاقهمندان پیشنهاد میکنم. این کتاب ۴۰۰ صفحهای، سیر اجمالی بر غزلسرایی با تأکید بر غزلسرایی در دهههای ۴۰ -۵۰ داشته است. در سالهای اخیر چند کتاب درباره غزل منتشر شده که به نظرم این کتاب شسته رفتهتری بود و تحقیقات قبلی را در برمیگرفت. البته باز هم غزلسرایی جای کار دارد زیرا تعداد شاعران حوزه غزل زیاد شده است.
انتهای پیام
نظرات